سیدالمقاومة ؛_۲۰۲۴_۰۹_۲۹_۰۸_۱۵_۲۲_۵۴۸.mp3
541.7K
رحمتاللهبهعشاقاباعبدالله
آنکه با عشق حسینی❤️ گشته همدم زینب💚 است
آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب💚 است
آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب
کند و افکند از پی و بن، ریخت بر هم زینب است
آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم
چون حسین❤️ بر دشمنان یکدم نشد خم زینب💚 است
وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود ببین چون حامی ناموس عالم زینب💚 است
ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب💚 است
مدعی هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی
این حسین ❤️تنها یک عاشق دارد آن هم زینب💚 است
💠شاعر : مرحوم منزوی
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدح زیبای امام علی علیه السلام
🎥 صابر خراسانی
تاصورت وپیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
🍃🌺پنج شنبه های شهدایی
پیامی که شهداء💌 آورده اند....
به یاد شهداء#صلوات
👇👇👇👇
🌷شهید محمد رضا علیخانی🌷
در سال شصت و یک هجری #حضرت_عباس(علیه السلام) برای دفاع از خیمه حضرت زینب (سلام الله علیها) دو دست و چشمانش را از دست داد، اکنون نوبت من است که برای دفاع از حرم #حضرت_زینب (سلام الله علیها)دست و چشمانم را از دست بدهم."
شادی_روح_شهدا_صلوات
🕊🌷
مادرم ؛
هرگاه خواستی شهادتم را
به رُخ انقلاب بکشی ؛
زینب را بیاد آور ...
🕊🌷
#شهید | #صادق_مزدستان
♦️شهید #حاج_قاسم_سلیمانی: «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجانزده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟
🔸حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن؟
🔸عجله داشت. میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.
🔸رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم.
🔸گفت: بنویس: سلام، من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زینالدین.
🔸نگاهی بهتزده به امضا و نوشته زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند!
🔸از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!»
📚منبع: کتاب «تنها زیر باران»
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#شهدا_زنده_اند
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄