eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
4.5هزار ویدیو
80 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام برخی تواین طرح مهدوی شرکت کردند برخی هم فقط متن رو خوندن ورد شدن به هرحال الان زمان یارگیری اقاست وخودشون سعادت رفاقت ومحب واقعی بودن رو به هرکی بخوان میدن و این وسط ماهم هرجور وهرمدل که ازمون برمیاد باید بیایم وسط... 🌸به هرحال چند نکته درمورد طرح باید به عرض تون برسونم: ✅این پویش چون همگانی هست به دقت کنید از 9 شب تا اذان صب وقت دارید.. ✅ با آرامش تمام دورکعت نماز«مانند نمازصبح» به نیابت از یک هدیه کنید به اقاامام زمان، واز خداوشهدا بخواهید کمک مون کنند که به حضرت صاحب الزمان قلبمون بخوره وبشیم یار واقعی. ✅ بعداز دورکعت نماز حدأقل فقط باامام زمان حرف بزنید... ✅ممکن هست بنابه دلایل موجه ای نتوانید هرشب دورکعت نماز رو بخونید اعمال مهم این طرح زدن باامام زمان هست هرشب حتی قبل خواب و در مکان خوابت..واینکه چنانچه نتوانستی دورکعت نماز رو بجا بیاری حتما بجاش یک دور تسبیح صلوات هدیه کن به امام زمان به نیابت ازیک شهید.. ✅سعی کنید وقتی این طرح رو شروع کردین دیگه متوقف اش نکنید وادامه بدید تااخر. ✅برای اینکه طرح یجور یاداوری بشه در کانال هرپست که متخص امام زمان هست هشتگ گزاشته میشه درمتن... 🌹ان شاالله اگه نیت خالص باشه به دیدار حضرت صاحب الزمان مشرف میشید..ان شاالله لبخند اقاصاحب الزمان نصیب تون بشه✨ 🕊وعده همه ما بزودی در خیمه امام زمان«عج الله» @yadeShohada313
🕊امشب در گلزارهستم وبه نیابت از همه کاربران گل کانالمون خوندم .. 🌹زیارت تون قبول انشاءالله حاجت روابشید.. @yadeShohada313
دلتنگــــــ شهیـــــد.mp3
1.25M
🕊دلتنگ شهید💔 🌹راوی:برادرخوبم اقای میرزایی.. @yadeShohada313
هرموقع که میرم گلزار مداحی مناجات باشهدا رو گوش میدم واقعا مداحی قشنگیه مکتوب کردم نوشتم تا شماهم فیض ببرید👇👇 نجوا با شهدا💔 رسیدم حر شوم ، آزاد باشم همان که پایِ تو افتاد باشم مبادا از دلم غم را بگیری مبادا اشکهایم را بگیری سلام ای راسِ بر نیزه نشسته سلام ای کاروانِ دست بسته سلام من به یارانِ خدایی بلا جویانِ دشت کربلایی دلم تنگ شهیدان است امشب دلم دلتنگ یاران است امشب دلم امشب براشان روضه خوان است نوایِ زخمیِ است بخوان زانان خرابیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند .. اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان این چه سودا بود با من اگه دیر آمدم مجروح بودم .. اسیر قبض و بست روح بودم در باب شهادت را نبندین به ما بیچارگان زان سو نخندین😔 رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را چرا بستند راهِ آسمان را؟ تو بالا رفته ای من در زمینم برادر رو سیاهم شرمگینم😭😭 مرا اسبِ سپیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی بگو اسب سپیدم را که دزدید! امیدم را امیدم را که دزدید در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند خدایا تاب جان کندن ندارم خدایا طاقت ماندن ندارم😭 بیا باز ای دل امشب در بکوبیم😔 بیا اینبار محکم تر بکوبیم اگر جنس تو پاه نیاز است در باغ شهادت باز باز است💔 💔
سلام بابای دوستم اصلا راضی نمیشه که دوستم بره کربلا، خواهش میکنم دعا کنید که امشب باباش اجازه بده که بره کربلا.یعنی ضد حال شدیدی خوردیم همه مون،دلم شدیدا گرفته آخه باید باهم بریم کربلا و وقتی هم نداریم اگه نیاد امکانش هست که ما هم نریم میشه توکانال اعلام کنید که آخه حتما دعای بقیه تاثیر داره _____________ +دعاشون بفرمایید باذکر صلواتی هدیه به شهید همدانی..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹پایان ختم مهدوی.. ❤️تعداد دعای سلامتی امام زمان توسط شما کاربران مهدوی: 1077 🕊امروز سه شنبه بود روزی که پرونده مون میرسه خدمت امام زمان .ان شاالله که لبخند به لب اقاجان مون اومده باشه و مشمول دعای بابرکت ایشون قرارگرفته باشیم..
به به چه خبرای خوب خوبی بمن میرسه این روزها.. کلی انرژی میگیرم ازین که تو جمع شهدایی شما که اکثرا خانواده شهدا هستید حظوردارم.. 🌹پدر ایشون هم به لطف اقاامام حسین وشرکت در زیارت نیابتی کربلا اقا دعوت شون کرده.. @yadeShohada313
وقتی میگم کاربران کانال مون خاص هستن همینه دیگه کلا همه مون داریم شبیه هم میشیم😉🌸 حرف جالب کاربرگرامی کانال درمورد پویش ❤️ ✨الحمدلله که کانال براتون مفید بوده.. @yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح همگی بخیر🌹 امروز اکثر کاربران مون میبینم راهیه کربلا هستید راستش نشد بیام پی وی التماس دعا بگم... اما حتما برای ارامش دل ماجامونده ها دعاکنید🌹🌹 ان شاءالله بسلامتی برید وبرگردید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهیدمدافع حرم :هادی شجاع
... وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم... میگفت: "جااان دل هادی...؟ چیه فاطمه...؟" چند هفته بیشتر از شهادتش نگذشته بود یه شـب که خیلی دلم گرفته بود... فقط اشک میریختم و ناله میزدم... دلم داشت میترکید از بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتن... از دل تنگم گفتم... 🍃جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی.. دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی..🍃 از عذاب نبودنش و عشقم نوشتم براش... نوشتم "هادی... فقط یه بار... فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی..."😔 نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم... بعد شهادتش بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم. دیدمش… با محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد مـن صدایش زدم و گفت: .😊 💔✋🏼 صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم... "جاااان دل هادی...؟ چیه فاطمه…؟❤ چرا اینقده بیتابی میکنـی...؟ تو جات پیش خودمه شده ای...😍😭 🌸همسر شهید حاج هادی شجاع
داعشی‌ها‌را‌بشناسیم حکایت یکی از اسرای داعش که سرانجام به رسید به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی فاطمیون عبدالرحمن ۱۳ سال بیشتر نداشت،اما باهمین سن کمش نیروی داعش شده بود چند روزی بود که توسط رزمندگان اسیر شده بود. در این چند روز، چند تا از بچه ها جیره لباسشان را به او داده بودند. کنارش هم تعدادی کلوچه و تنقلات بود که بچه ها برایش گرفته بودند. بچه ها زبان او را نمی‌دانستند، ولی با توجه به سن کمش با او مهربان تر از باقی اسرا بودند. محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت دید، باعث شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود. شب تقاضای آب کرد و گفت می‌خواهم غسل کنم🌹 صبح روز اربعین مانند دیگران نماز صبح خواند و همراه بچه‌ها به عملیات رفت. می‌گفتند پرچم را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمی‌گذاشت✌️🏼 عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود صدایش کنند،❤️ در روز اربعین شربت را نوشید و به آرزویش رسید🕊 @yadeShohada313
📛 سخن چینی و غیبت ✍فردی نزد حکیمی رفت و گفت: خبر داری که فلانی درباره ات چقدر غیبت و بدگویی کرده؟ حکیم با تبسم گفت او تیری را به سویم پرتاب کرد که به من نرسید، تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فرو کردی؟ ♦️یادمان باشد هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنی ها نباشیم 🌷امام علی علیه السلام: هر کس سخن چین را پیروی کند، دوستی را به نابودی کشاند. 📚 نهج البلاغه، حکمت٢٣٩ امام علی علیه السلام: در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر می شود، اما خیانتکار است. 📚 نهج البلاغه، @yadeShohada313
932.2K
⭕️ چرا خدا به بعضی از غیر متدینین نعمت میده ولی به متدینین نعمت نمیده؟ چرا خدا امتحاناتش رو مبهم میگیره...؟🤔 حاج آقا حسینی @yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞خاطرات همسر (مدافع حرم) ✅قسمت 6⃣1⃣ 💞 خادم حرم‌ام نه مدافع حرم 💠 تلاش‌های امین برای راضی کردن من بود و من آنقدر احساساتی بودم که اصلاً هیچ کدام از دلایل مرا راضی نمی‌کرد. گفتم «امین هر وقت همه رفتند تو هم بروی. الآن دلم نمی‌خواهد بروی.» گفت «زهرا من آنجا مسئولم. می‌روم و برمی‌گردم اصلاً خط مقدم نمی‌روم. کار من خادمی حرم است نه مدافع حرم. نگران نباش.» انگار که مجبور باشم گفتم «باشه ولی تو را به خدا برای خرید سوغات هم از حرم بیرون نرو!»😔 💠 آنقدر حالم بد بود که امین طور دیگری نمی‌توانست مرا راضی کند. نمی‌دانم چگونه به او رضایت دادم. رضایت که نمی‌شود گفت... گریه می‌کردم😭 و حرف می‌زدم... دائم مرا می‌بوسید و می‌گفت «اجازه می‌دهی بروم؟» فقط گریه می‌کردم. حالا دیگر هم آرام‌ام نمی‌کرد. چرا باید راضی می‌شدم؟ امین، تنهایی، سوریه... به بقیه این کلمات نمی‌خواستم فکر کنم... تا همین ‌جا هم زیادی بود!😔 💠 ‌گفت «زهرا این طور بروم خیلی فکرم مشغول است. نه می‌توانم تو را در این وضعیت بگذارم و بروم و نه می‌توانم سفر را کنسل کنم تو بگو چه کنم؟»😔گفتم «به من قول بده که این اولین و آخرین سفرت به سوریه باشد.» قول داد آخرین‌بار باشد. گفتم «قول بده که خطری آنجا تهدیدت نکند.» خندید و گفت «این که دیگر دست من نیست!» گفتم «قول بده سوغاتی هم نخری. تو اصلاً بیرون نرو و در همان حرم بمان.» گفت «باشه زهرا جان. اجازه می‌دهی بروم؟‌ پاشو قرآن را بیاور...» اشک‌هایم امانم نمی‌داد...😭😭😭
❤️خاطرات همسر (مدافع حرم) ✅قسمت 7⃣1⃣ 💞تعلق‌خاطری که از من هم عزیزتر بود! 💠 واقعاً از صمیم قلبم راضی نشده بودم فقط به احترام امین و برای اینکه به برسد و آرام شود ساکت شدم😔اما به هیچ عنوان راضی نشدم که شوهرم به آنجا برود و خطری او را تهدید کند. 💠 گفت «برویم خانه حاجی؟» پدرم را می‌گفت. قبول نکردم. گفت «برویم خانه پدر من؟» نمی‌خواستم هیچ‌جا بروم. گفت «نمی‌توانم تو را اینطور بگذارم و بروم. تمام فکر و ذهنم پیش تو می‌ماند. پس بگذار بگویم آنها به اینجا بیایند.» گفتم «نه، حرفش را نزن! می‌خوام تنها باشم. می‌خواهم گریه کنم.» گفت «پس به هیچ‌وجه نمی‌گذارم تنها بمانی.» 💠 وابستگی خاصی به هم داشتیم. واقعاً ارتباطمان عجیب و غریب بود. 29 مرداد 94، اولین اعزامش به بود که حدود 15 روز بعد برگشت. 💠 با وجود تمام تلاش‌هایم، امین اما به اهدافش اعتقاد و ایمان داشت. امین وابستگی زیادی به زن و زندگی‌اش داشت اما وابستگی‌اش به چیزهای دیگری خیلی بیشتر بود. طوری از "خانم زهرا" و "خانم زینب" حرف می‌زد که سر به ‌سرش می‌گذاشتم و به او می‌گفتم «انگار صدها سال با آنها زندگی کردی و در خدمتشان بودی.» به شوخی می‌گفت «پس چی...»☺️😉 💠 دو شب قبل از اینکه امین حرفی از سفر به سوریه بزند، خوابی دیده بودم که نگرانی من را نسبت به مأموریت دو چندان کرده بود. خواب دیدم یک صدایی که چهره‌ای از آن به خاطر ندارم، نامه‌ای برایم آورد که در آن دقیقاً نوشته شده بود"جناب آقای امین کریمی فرزند الیاس کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) منصوب شده است" و پایین آن امضا شده بود💔 دارد
✅رویای صادقه؛ 3روز قبل خانمی زنگ زد گفت پدرشوهرم خواب دیدم 50 طبقه زیر زمین در زندانه.. تعبیرش چیه؟ 👈🏽گفتم خییییلی حق الناس گردنشه..گفت حاج آقا این بنده خدا آزارش به 🐜 هم نمیرسید..نماز میخوند.. 👌🏼و بنده رو حرف خودم تاکید داشتم ایشون یه حق الناس سنگین رو دوششه.. 👈🏽خودش گفت حاج آقا ایشون 15سال آخر عمرش از طریق فروش قاچاق زندگیش میگذروند میتونه این باشه؟؟ 👌🏼گفتم میدونی چقدر زندگی ها بخاطر موادمخدر نابود شده؟ 👈🏽میدونی چقدر زنها از شوهرشون کتک خوردن تا پول مواد شوهرشون جور کنن.. 👈🏽چقدر بچه ها از پدر معتاد کتک خوردن.. 👈🏽چقدر بچه ها سقط شدن 👈🏽چقدر بچه فروخته شدن 👈🏽چقد دختران و زنان برای تامین پول مواد به فساد افتادن.. 👈🏽چقدر مردم از دست همسایه معتاد اذیت شدن 👈🏽چقدر معتاد افتادن زندان زن و بچه شون سختی کشیدن. 👈🏽چقدر جوان بخاطر اعتیاد، جوانمرگ شدن.. اینا حق الناس نیست؟؟ 👈🏽گفت حاج آقا ؛ آه مردم مارو بیچاره کرد.. 😔پدرشوهرم خودش بخاطر تزریق مواد سنکوپ کرد.. 😔دوتا پسراش هم به دام اعتیاد افتادن و به خاک سیاه نشستیم.. @yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا