eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
4.5هزار ویدیو
80 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله مجتهدی میفرمود : حبیب ابن مظاهر را در خواب دیدند به او گفتند با این مقامی که داری چه آرزویی داری؟ حبیب گفت آرزو دارم زنده شوم و به مجالسی که ذکر مصیبت حضرت اباعبدالله علیه‌ السلام را می‌ کنند بروم بنشینم و در مصیبت اهل بیت کنم😭😭😭 من در زمان بچگی این را ازمنبری‌ های قدیمی شنیدم خود گریه کردن یک چیزی است ، مَنْ اَبْکی وَجَبَتْ لَه الْجَنَّة . کسی که گریه کند یا بگریاند مثل منبری‌ ها که روضه می‌ خوانند و مردم را می‌ گریاند یا تباکی کند ، یعنی گریه ات نمی‌ آید دستت را جلوی چشمت بگذار به این عمل تباکی می‌ گویند ، بر او واجب می‌ شود اینقدر گریه بر امام حسین علیه‌ السلام ثواب دارد آیت الله خوانساری رحمت الله علیه با آن همه علمی که دارد باز هم ترس خدا را دارد می‌ گوید من دست خالی هستم و فقط به یک عملم خیلی دارم و آن این است که هر جا که روضه بود می‌ رفتم و می‌ نشستم و بر مصیبت امام حسـین علیه‌ السلام گریه می‌ کردم😭😭 خدایا هراشکی که از چشمان گنه کارمان برای مظلومیت سیدالشهدا جاری شد ان را ذخیره شب اول قبرمان قراربده... @yadeShohada313
🍂قلم در دست میگیرم تا بنویسم از تو...✍ تویی که حضورت، زندگی را به لحظه ها تزریق میکرد...! . 🍂دست بوسِ بودی و سجده گاهت، خاکِ پای بی بی سه ساله ای که برخلاف سن کمش، گره های بزرگ باز میکند.🍃 . 🍂التماس های در گوش زمان مانده، آن روزها که پیاده به سمت حضرت عشق میرفتی. . 🍂با تو جمله ے_گر دخترکی پیش پدر ناز کند_مجسم شده است.🕊 تا بوده، تو، سر به دیوار میگذاشتی و زار میزدی، چند صباحیست دیوار هیئت به عکس تو تکیه کرده...!! . 🍂کتیبه ها با ذکر حسینت زار میزنند😭 رفتنت توان از جانها گرفته...! . 🍂چه که علیِ سه ساله رابه یاد تو به آغوش میکشد، چه رفقایت که سر به دیوار گذاشته و به گوشه ای خیره میشوند...!😞 . 🍂انگار موروثی است. روزی مادری بین در و دیوار و حالا هم پسری میان شعله ها...😭 و چه خزان شده! . 🍂جسمی سوخته... تنی ... امان از دلِ زینب💔😭. 🍂ماهرچه شد، ز تنت جمع کرده ایم وای بر دلمان، چقدر کم شدی امید💔 . بوی دنیا نمیداد که اگر میداد انتخاب مادر نمیشدی با پروازی ویژه به وقت ... . 🍂پروازت سوزِ بهمن را با قلب مادرت شرمنده کرد... با این خبر موهای مادر شد؛ حواست هست؟😔 . 🍂از همان روز که رفتی، زمستان آمد بعد تو و چه فرقی دارند؟! راستی امید، امیدی به دل هایمان هست؟😔 به زندگیهایمان؟ . 🍂با این اوضاع، آرزوی میکنیم خنده دار نیست؟ . کن... امیدواریم به اجابتش😔 . "ولاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل اَحیاءُ عِندَرَبِهِم یُرزَقون"⚘ . 🍂اینچنین است که حضورت حس میشود...😍 . ✍نویسنده: 💔به مناسبت شهادت 💔 . 📅تاریخ تولد :۱۳۶۸/۱۰/۲ . 📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۷/۱۱/۲۴ ❣محل شهادت: زهدان . 🥀محل دفن: گلزارشهدا اصفهان @yadeShohada313
♡به نام او که بی نگاهش، هیچ نباشیم.... . 🍃دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست* . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از و رجاء. سرشار از به وجود فرصت اثبات ادعا و بیم از وسوسه های وهم آلود بی امان. سر شار از امید به لطف بی نهایت دوست و بیم از غرور و طمع و شایبه ی این، .😞 سرشار از امید به و بیم از گرفتاری. سرشار از امید به شبیه شدن به چون که همچون ، آن دایره دار عشق ابدی و عزیز ، نفس کشید و کوشید و چون او ، سر و جان به پای سخن عاشقی باخت. و بیم از به و .😔 . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از خوف و رجاء. و همین حیرت است که عاشق را هویدا می کند و یاوه گویان جاهل را، رسوا.😥 . 🍃به راستی، من در کدامین جرگه ام؟ یا عاشق؟ یا دل داده؟ . 🍃تو در کدامین جرگه ای؟ "خود" را بکاو. شو. دل را، از دالان سهمناک و سیاهش، رهایی ده و رنگ عشق را، ارزانی اش دار. رنگ خون را. در سرای ما، منتهای عشق، است!❤ . پ.ن: *جناب حافظ . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز شهادت . 🌹تاریخ تولد : ۱۶ تیر ۱۳۶۵ . 💔تاریخ شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۹۶ .دیرالروز سوریه . 🥀مزار شهید : بهشت‌زهرا قطعه ۵۳ ...💚@yadeShohada313
[😄اگر فڪر میکنید که شهدا یه عده آدم اخمو و همیشه غصه دار بودن، پس خوندن این خاطره رو از دست ندید....°•√] .....در جزیره مجنون بودیم و اونجا فعالیت میکردیم.... ما تقریبا"۱۰ الی'۱۵متری با عراقی ها فاصله داشتیم، عراقی ها روزها سنگر ما را میزد و ما شبها دوباره درست میکردیم،و دوباره روز بعد به همین منوال ادامه داشت ....🤦‍♂️😕😂 در جزیره موش و مار زیاد بود... نشسته و یا دراز کشیده بودیم یک مرتبه موش یا مار از سقف سنگر می افتاد روی نیروها.....🤭🤷‍♂️ موشها هم آنقدر قوی و نترس بودند که راحت داخل سنگر رفت و آمد میکردند و تا که چشمت را میبستی میدیدی انگشت پایت را گرفته میخواهد ببرند....😆🦶 یا اینکه یکی از بچه ها وقتی خوابش میبرد دهانش باز بود عادت کرده بود، یک دفعه موش آمده بود زبانش را گاز گرفته بود و کمی از زبانش را کنده بود....🤦‍♂️😁 رفت و آمد ها شب ها انجام میشد ۲یا۳شبی میآمدند نان و آب میرساندند و میرفتند به یکی از آنها گفتیم یک گربه برای ما بیاورند که موشها خیلی اذیتمان میکنند...🥴 خلاصه، گربه را که آوردند من گربه را کردم دریڪ گونی و تقریبا یکی دو روزی هم غذا بهش ندادیم، گفتیم که خوب گرسنه شود😄 بعد از گذشت یکی دو روز گربه را آخر سنگر ول کردیم تا حساب موش های سنگر را برسد😁 القصه گربه را که رها کردیم یکهو دیدیم که یڪ موش سرش را از سوراخش اورد بیرون🧐 بعد گربه نگاه میکرد به موش ‌ و موش نگاه میگرد به گربه و دوباره گربه نگاه میکرد به موش موش نگاه میکرد به گربه.....🤥 یه دفعه موشه یک قدم جلو اومد، اما گربه یک قدم عقب رفت....😲 خلاصه موشه حمله کرد به گربه و گربه از ترس یک متر پرید بالا....😂 صدای جیغ وحشتناکی زده و از روی بچه و درب سنگر فرار کرد تا بچه ها از درب سنگر آمدند بیرون ، دیدند گربه یک کیلومتر ازشون دور شده و داره فرار میکنه ....😆 یک گرد و خاکی یعنی یڪ گرد و خاڪی هم راه انداخته بود که ماشین تریلی هم اینجور گرد و خاک نمیکرد.....🙊 البته گفتن خاطرات جذاب تر و بهتراز نوشته شده ی اون هست....😅 یادمه بنده این خاطره رو در اتوبوس راهیان نور تعریف کردم و بچه ها خیلی خندیدند.....😂 وارم از خواندن این خاطره لذت برده باشید.... شده از آقای خداد داد قره چاهی 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @yadeShohada313
مرحوم آیت الله حائری شیرازی: 🔸اين آتش بالاخره سرد خواهد شد🔸 آن كه بيش از هزار و صد سال است به هركس می گويد «اَيُّكُمْ يَاخذُ جَمْرَهُ فِي كَفِّهِ فَيَتْرُكُهَا حَتَّي يَبْرد» (کدام یک از شما یک حبه آتش را در دست می‌گیرد تا سرد بشود؟)، تا بالاخره امام سلطنت پهلوی را گرفت تا سرد شد، جمره حكومت بعثی را گرفت تا سرد شد. جمره استكبار جهانی در چهره اسرائيل را حزب‌الله گرفت تا بعد از 33 روز سرد شد. حماس هم گرفت تا بعد از 22 روز سرد شد. مساله، مساله گرفتن آتش در دست است و اين ايام آخرالزمان است كه ايمان در دل نگه داشتن از آتش در دست نگه داشتن سخت‌تر است. اين همه ، سوختگی‌های دست امت است كه را نگه داشته و تاكنون از نگه داشتن آن خم به ابرو نياورده است. اين آتش بالاخره سرد خواهد شد، همان طور كه شاه و صدام سرد شدند. امام با سرد شدن آتشِ شاه، به ميان ما برگشت و آن منتظر با سرد شدن است كه زيارتش خواهیم کرد. یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور