🌹دوره تخریب را در کربلا گذرانده بود. در یکی از عملیاتها با تعدادی از نیروها منطقه را پاکسازی میکردند. قبل از شهادت به دوستانش گفته بود که فرصت برای نوشتن وصیتنامه نشد بیایید به هم قول دهیم که اگر هر کداممان شهید شدیم پیکر یکدیگر را به عقب بیاوریم. اگر من شهید شدم یادتان باشد که به خانوادهام بگویید مرا در قطعه ۲۶ بهشت زهرا دفن کنند. در آخر هم خواسته بود که یک عکس حجلهای بگیرند. پس از گرفتن عکس یادگاری چند دقیقه بعد پای حمیدرضا در یک تله انفجاری گیر میکند و به شهادت میرسد. مشغول خنثیسازی مین بودند، مین آخر را که خنثی میکنند که پایش داخل تله انفجاری میرود و منفجر میشود. شدت انفجار به قدری زیاد بوده که بدنش تکه تکه میشود و تنها سر و دست چپش را میآورند.به دلیل اینکه منطقه در دست دشمن بود لحظه شهادت نتوانسته بودند پیکرش را به عقب بیاورند.
🌹 سه روز بعد که منطقه را پس میگیرند دست و سر حمیدرضا را پیدا میکنند. ابتدا پیشنهاد دادند که قسمتهایی از بدنش که پیدا شده است را در کربلا دفن کنند اما با پیگیریهای که انجام دادیم خواستیم قبری هم در کشورمان داشته باشد تا در مواقع دلتنگی بر سر مزارش برویم. بنابراین تکههای تنش را همان جا در کربلا دفن کردند و سر و دست چپش را هم برای ما آوردند. الان حمید یک مزار در تهران و یک مزار در کربلا دارد.
#شهید_حمید_رضا_زمانی 🌹
#مدافع_حرم
#آشنایی_با_شهدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#یادیاران
@yadeyaran313
🌹فرمانده گردان عبدالله بود قبل از شروع عملیات کنارم آمد و گفت:
- در این عملیات براثر اصابت گلوله به پایم مجروح میشوم و در ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه بر اثر شدت خونریزی به شهادت میرسم.
ناباورانه به او خیره شده بودم وبه حرفهايش گوش میدادم
🌹عملیات شروع شد من همراه مهدی بودم دیدم دست بر رانش گذاشته، با نگرانی نگاهش کردم. گفت: - در این قسمت از پایم احساس درد میکنم
🌹ساعتی بعد ، اصابت تیری به همان نقطه از پایش او را زمین گیر کرد.
با اضطراب دورش را گرفتیم قاطعانه دستور داد به مواضع خود برگردیم و اورا رها کنیم. همگی پراکنده شدیم امدادگر به پانسمان جراحت پایش مشغول شد.
🌹ساعتی بعد امدادگر را دیدم که سر به زیر انداخته و مأیوسانه از خاکریز بالا میآید.
🌹فهمیدم که مهدی مارا تنها گذاشته است. به ساعتم نگاه کردم، ۱۱:۳۰ دقیقه را نشان میداد.
✍ راوی همرزم شهید
#شهید_مهدی_فضل_خدا
#آشنایی_با_شهدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#یاد_یاران
@yadeyaran313