#ویژه 👌
✍ما_شاه_نیستیم‼️
.
هم #محافظش بودم و هم راننده اش🚓
از وقتی باهاش آشنا شدم، فهمیدم خیلی #متواضعه و اصلا اهل تشریفات نیست❌
با این که پست #مهمی در وزارت دفاع داشت ولی هیچ وقت خودش رو نمی گرفت؛💯
حتی #برای امثال من که زیر دستش بودیم👌
یادمه یه صبح زود #برای شرکت در جلسه ی هیئت دولت بردمش و یکی از #همکارام که به تازگی مسئولیت حفاظت فیزیکی سرهنگ #فکوری رو به عهده گرفته بود _و هنوز از روحیاتش بی خبر بود_ سریع از #ماشین پیاده شد و در عقب رو براش باز کرد😳
بعد #محکم براش پا کوبید و به احترامش خبر دار #ایستاد👮
#شهید_فکوری وقتی از ماشین پیاده شد ، دستش رو روی شونه همکارم گذاشت✋
و با #لحنی خودمونی و طوری که ناراحت نشه بهش گفت : آقای فلانی ... 🙂، ما #شاه نیستیم،سعی کنید از ما شاه درست #نکنید❌
#شهید_جواد_فکوری
#نشر_حداکثری
🌷🌷
یاد یاران
🌷💐🌸💐🌷 احترام ژنرال آمریکائی به #سرلشگر_خلبان #شهید_والامقام #عباس_بابایی #قسمت_اول #شهید_بابایی
🌹👆🌹👆🌹
#قسمت_دوم
در همین فکر بودم که در #اتاق به صدا در آمد و شخصی #اجازه خواست تا داخل شود.
او ضمن #احترام، از #ژنرال خواست تا برای کار #مهمی به خارج از #اتاق برود با رفتن #ژنرال، من لحظاتی را در #اتاق تنها ماندم.
به ساعتم نگاه کردم، وقت #نماز_ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم #نماز را #اول_وقت بخوانم.
انتظارم برای آمدن #ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از #نماز نیست، همین جا #نماز را میخوانم. #انشاءالله تا #نمازم تمام شود، او نخواهد آمد.
به گوشهای از #اتاق رفتم و #روزنامهای را که همراه داشتم به #زمین انداختم و مشغول #نماز شدم.
در حال خواندن #نماز بودم که متوجه شدم #ژنرال وارد اتاق شده است.
با خود گفتم چه کنم؟ #نماز را ادامه بدهم یا #بشکنم؟ بالاخره گفتم، #نمازم را ادامه میدهم، هر چه #خدا بخواهد همان خواهد شد.
سرانجام #نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی مینشستم از #ژنرال معذرت خواهی کردم.
#ادامه_دارد
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
🌹👇🌹👇🌹