همیشه رفتن ، رسیدن نیست ولی برای رسیدن باید رفت . در بن بست هم راه آسمان باز است . پرواز را بیاموز
#سرزمینبانوان
زندگی یاد گرفتنیست بانو🌱
•┄┄┅┄✧🌸✧┄┅┄┄• • #عشـــق_زلــزلـــه 💕 • • #Part95 شیطنت همیشگی مو به روم آورد.چقدر دلم میخواست باز
•┄┄┅┄✧🌸✧┄┅┄┄•
• #عشـــق_زلــزلـــه 💕 •
• #Part96
کجایی؟
-ها؟! آهان. همینجام. چی گفتی؟
منو رو گرفت سمتم.
- انتخاب کن.
- باقالی پلو با ماهیچه. تو چی؟
-کباب زعفرانی.
-وای خوش به حالت. گفته باشم ناخنک میزنما.
خندید و گفت: خوب تو هم کباب زعفران سفارش بده.
-اوووم نه همون باقالی پلو با ماهیچه.
گارسون سفارش ها رو نوشت و رفت.
دست به سینه تکیه داد به پشتی صندلی و بایه لبخند زل زد بهم.
- اینجوری نگام نکن معذب میشم.
لبخندش عمیق تر شد و گفت: چرا؟
- به خاطر همون یه راه.
زبون درازی کردم. خنده کوتاهی کرد و گفت: داشتم فکر میکردم چقدر خوشبخته اونی که تو عاشقش شدی.
خورد تو ذکم! چه قدر راحت از عشق من حرف میزد نه حسرتی نه غیرتی!
- حالا چرا اخمات تو هم رفت؟ اصلا خیلی هم بدبخته با این اخلاق گندت.
گلدان وسط میز رو برداشتم و به حالت تهدید بالا بردمش.
با خنده دستاش رو بالا گرفت و گفت: تسلیم. دیوونه همه دارن نگاه میکنن.
•┄┄┅┄✧🌸✧┄┅┄┄•
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ
〈𝚓𝚘𝚒𝚗→@Eshgh_zelzeleh🕊〉
زندگی یاد گرفتنیست بانو🌱
•┄┄┅┄✧🌸✧┄┅┄┄• • #عشـــق_زلــزلـــه 💕 • • #Part96 کجایی؟ -ها؟! آهان. همینجام. چی گفتی؟ منو رو گرف
•┄┄┅┄✧🌸✧┄┅┄┄•
• #عشـــق_زلــزلـــه 💕 •
• #Part97
گلدون رو با دلخوری کوبیدم وسط میز و روم و برگردوندم و از پنجره به خیابون نگاه کردم.
- قهری؟
-نه ولی اگه دستم بندازی میزنن نصفت میکنما.
خندید و گفت: نگاه کن به من...
نگاهش نکردم.
-پس قهری؟
نگاهش کردم.
"مگه من چمه. خب عاشقم شو دیگه. "
-چیه خوشگل ندیدی؟
- سیاه ندیدم.
خندید. هر وقت اذیتم میکرد بهش میگفتم، سیاه.
- آرش؟
کمان خیالیش رو کشید. خندم گرفت گفتم: نگفتی. تا حالا عاشق شدی؟
- تا دلت بخواد سالی یه بار عاشق میشم ته سالم فارغ.
بغ کردم و گفتم: راست میگی؟
لبخندی زد و گفت :به من میاد؟
- چی بگم کم نه!
- اگه یه روز عاشق شدم اولین نفر به تو میگم خوبه؟
•┄┄┅┄✧🌸✧┄┅┄┄•
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ
〈𝚓𝚘𝚒𝚗→@Eshgh_zelzeleh🕊〉
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّکِينَةَ
فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ
لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ
👈[فتح/۴]👉
ارامشی از جنس تو میخواهم : )
#آرامش