اوایل سال ۸۸ آقا روح الله مرخصی گرفته بود ..نزدیک ظهر یکی از همکارانش بهش زنگ زد و گفت میخوان به دیدن شهید موسی جمشیدیان برن.اقا موسی وهمسرش به جای مراسم عروسی به مکه رفته بودن.
با هم هماهنگ و سوار ماشین شدن و رفتن...از منازل مسکونی سپاه که راه افتادند نرسیده به فلکه دانشگاه آزاد نجف آباد ماشینشون چپ کرده بود. آقا روح اله و همکارشون از ماشین پرت شده بودند بیرون...اقا روح اله بدجور زخمی و داغون شده بود..پوست سرش کنده شده بود،گوشش کنده شده بود...ابروش پاره شده بود...بدنش سیاه و داغون شده بود..
وقتی که تو بیمارستان به هوش اومد گفت که من نزدیک ماشین افتاده بودم و بنزین ماشین هم داشت میریخت....یه نفر اومد زد سر شونم بهم گفت پاشو پاشو الان ماشین آتیش میگیره ..پاشو حالا حالاها باهات کار داریم.بعدا که از همکارها پرسیدم گفتن ما کسی رو ندیدیم...اینکه اون شخصی که اقا روح اله رو صدا کرده کی بوده یه رازی بین آقا روح اله و خدای خودش موند.
با اینکه هیچکس به زنده موندن آقا روح اله امیدوار نبود ولی ایشون زنده موند و۳/۵ سال بعد تو حلب سوریه به شهادت رسید.
•••••••••••••••••••••••••••
#شهادت تنها برای #شهیدان است...
که آسمان و خاک این عالم شهادت می دهند به ، برای خدا شدن شهیدان.و به قول شهید آوینی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه #زیسته باشند...
#شهید_روح_الله_کافی_زاده
#شهید_مدافع_حرم
#نقل_از_همسر_شهید
@najz_ir
@yadmanshohada