eitaa logo
حسینیه ویادمان شهدای نجف آباد (درجوارمزارشهیدمحسن‌حججی)
3.9هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
135 فایل
🔺پخش زنده آپارات https://www.aparat.com/najz.ir/live 🔹️روبیکا https://rubika.ir/mohsen_hojaji1370 🔹️ایتا https://Eitaa.com/yadmanshohada ↙️ارتباط باما: امورات فرهنگی و مداحان افتخاری نظرات،پیشنهادات وامورات کلی @R18_151354 🚫تبادل وتبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹اعمال شب لیلة الرغائب.. شب آرزوها @yadmanshohada
از هوایی تنفس می ڪنیم که بوی خون شـهدا می دهد در زمینی راه می رویم که از خون شــــهدا گلگون است و این شهیدان بر همہ اعمال ما ناظرند @yadmanshohada
💫چشم و دل دانی چه خواهند این حوالی؟! بودنت را دیدنت را قانعم، حتی کمی ... @yadmanshohada
گفتم کجا؟ گفتا به خون گفتم سبب؟ گفتا جنون گفتم چہ وقت؟ گفتا کنون گفتم نرو...خندید و رفت😞 #شهید #فرزند_شهید @yadmanshohada
🔴 همه جور آمدنی رفتن دارد، الا #شهادت !!🌹 🔻شهادت تنها آمدن بدون بازگشت است 🔻شهید که شدی می‌مانی 🔻یعنی خدا نگهت می‌دارد، تا ابد....🍃 #شهید_علیرضا_نوری #سالگرد_شهادت @yadmanshohada
💠مراسم معنوی دعای ندبه 🔸با نوای گرم مداح اهل بیت کربلایی رسول علی کاظم 🔸زمان: جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۷ 🔸مکان: یادمان ۲۵۰۰ شهید شهرستان نجف آباد و مزار شهید محسن حججی ✅لذا از عموم مومنین دعوت به عمل می آید،تا قلب بقیة ا... الاعظم خشنود شود. @yadmanshohada
4_5879765118182490944.mp3
3.13M
شب 🍃سینه زن سینه بزن آخه شب دوری از مصائب 🍃بیا باهم آرزو کنیم شب لیلة الرغائب 🎤 @yadmanshohada
#شاخه نباتی از قرآن وعترت ۱۱ اسفند ۹۷.m4a
17.29M
💎جلسه ۱۷۴💎 ⚜۱۲) منافق درقرآن 🗯شروع نفاق از عدم درک حضور ناشی میشود 🗯علت معراج نبودن نماز ما، نرسیدن به مقام حضور است 🗯قائل شدن توحید عددی در برابر توحید صمدی برای خدا، منجر به افتادن در دَرَک نفاق میشود است 🗯داستان معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و هدیه ایشان برای امت از ۵۰ تا ۵ نماز ۹۷/۱۲/۱۱ ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ @yadmanshohada
4_5879765118182490939.mp3
3.23M
شب 🍃من آمده ام ای با وفا الهی 🍃بار دگر خواندی مرا الهی 🎤مهدی @yadmanshohada
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 📣📣📣📣📣 💥اجتماع قلوب💥 ✅اجتماع سراسری دعا و استغاثه در سراسر کشور به نیت تعجیل در فرج امام زمان(عج). ✅ آخرین جمعه سال.(۲۴ اسفند ۹۷) ✅ نجف آباد یادمان شهدا. ✅ ساعت ۱۷:۳۰ ✅ با مداحی و مناجات خوانی مداح اهلبیت برادر سید روح الله حسینی. 🌟هیئت یاوران بقیه الله شهرستان نجف آباد. @yadmanshohada
🌹محـفلی از نور یاران شتاب کنید… گویند قافلهای در راه است که گنهکاران را در آن راهی نیست، آری گنهکاران را راهی نیست ،اما پشیمانان را میپذیرند. بسیجی #عاشق کربلاست وکربلا را تومپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها،نه؛ #کربلا حرم حق است وهیچ کس را جز #یاران امام حسین علیه السلام راهی به سوی حقیقت نیست. کربلا ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر….😔😭 😍خوشبحالت محسن جان... که حضرت مادر(س) خریدارت شد و بدا به حال #من_هایی که همچنان #جامانده_ام @yadmanshohada
✌حججی ادامه دارد. . . سلام بر آنهایی که قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم... برایم سخت است از آنان که ندیده ام سخن بگویم از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند . باید که پلی زنم از درونم به معنای . من از شهیدان فقط شنیده ام... حرف های من تازگی نخواهد داشت ولی روح می گیرد از پر و بال این شهیدان . اگر سرتاپای وجودم بلرزد از یاد آوری نامشان سزاست چرا که ره بی انتهای شهادت ، مردانی بزرگ می طلبد و این عزیزان برایم مظهر واقعی . پس به شکرانه این رشادت ها و برای احترام به ساحت مطهرشان در هر قدم خویش برای روح بلندشان خواهم فرستاد . @yadmanshohada
😔خداوندا... شهادت زهرا گونه را قسمت ما کن😭 ✒شهادت به خون و تیر و ترکش نیست ، آن روز که خدا را با همه چیز و در همه جا دیدیم و #نشان دادیم شهید شده ایم ... @yadmanshohada
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟ آخرین جمعه‌ی سال است کجایی آقا؟ یک نفر عاشق اگر بود زمین می‌فهمید عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟ @yadmanshohada
یادمان باشد گناه که کردیم آن را به حساب جوانی نگذاریم، میشود جوانی کرد به عشق مهدی و بہ شهادت رسید فدای مهدی #شهید_محسن_حججـی #جؤن_خادم_المهدی @yadmanshohada
📒🖊معبر های ما فـرق میڪند  با معبر هـای شما  نوع سیـم خاردار هایش  نوع  هایش  تخریبچی هایتان را بفرستـید اینجـا ڱرفتار  نفسیـم گناه احاطه ڪرده تمام خاڪ ریز هایمان را. @yadmanshohada
⭕️برشی از کتاب سربلند برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا رو شناسایی کنم؟ رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحه‌اش را کشید طرفم. سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند، تند حرف‌هایم را ترجمه می‌کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده‌اند «القائم» بپرسید. فهمیدم می‌خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می‌گوید اسیرتان را این‌طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم به چه جرمی؟ بریده‌بریده، جواب می‌داد و حاج سعید ترجمه می‌کرد: «از بس حرصمون رو درآورد؛ نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود…!»… وارد قرارگاه حزب‌الله شدیم، فرمانده‌شان، مالک، آمد به استقبال‌مان. با خوشحالی و اهلاً وسهلا ما را چسباند تنگ سینه‌اش معلوم بود که او هم چشمش آب نمی‌خورد که زنده برگردیم. نشستیم و سیر تا پیاز ماجرا را برایش تعریف کردیم؛ از وضعیت پیکری که دیدیم و قابل شناسایی نبود. سریع گوشی را برداشت و تماس گرفت. مو به موی حرف‌هایی را که از ما شنیده بود، منتقل کرد. با آن طرف خط به حالت نیروی تحت امر، به عربی صحبت کرد. لابه‌لای صحبت‌های‌شان زیاد از «سیدی علی عینی» استفاده می‌کرد. به حاج سعید چشمک زدم که با چه کسی صحبت می‌کند. گفت: «سیدحسن نصرالله !» مالک حاج سعید را صدا زد که بیا گوشی را بگیر. حاج سعید به فارسی شروع کرد حرف زدن. بعد هم به من اشاره کرد که حاج قاسم است. تازه متوجه شدم که حاج قاسم و سید حسن نصرالله از توی بیروت این عملیات را هدایت می‌کردند. به حاج سعید گفتم ماجرای استخوان را بگو. تا این موضوع را گفت، صدای حاج قاسم را از پشت خط شنیدم که پرسید: «جدی میگی؟!» سریع گوشی را قطع کرد که زود تماس می‌گیرم. دو، سه دقیقه هم نشد. گوشی زنگ خورد. مالک جواب داد. تند،تند حرف‌هایی زد و بعد خداحافظی کرد. به من گفت: «سریع استخون رو بیارا» رفتم از داخل ماشین استخوان را آوردم. مالک در همان فرصت یکی از نیروهایش را به خط کرد که بنزین بزند و راه بیفتد سمت طرابلس»، می‌خواستند استخوان را برسانند برای آزمایش دی‌ان ای. آن طور که من متوجه شدم، شرایط مهیا نبود برای ارسال به ایران. موقع خداحافظی مالک باز ما را در آغوش گرفت و پیغام سیدحسن نصرالله را به ما رساند: «خیلی از آن‌ها تشکر کنید بهشان بگویید آن‌ها پهلوانان مقاومت هستند » همان شب برگشتیم مقر زرهی. حالی برایم نمانده بود؛ نه روحی، نه جسمی. صبح باخبر شدم که جواب آزمایش مثبت بوده و تبادل انجام شده است. @yadmanshohada
4_721038705925555096.mp3
3.98M
✅ مردم گناه نکنید... 💠 امام زمان (عج) است... 🔸 اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج @yadmanshohada
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟ آخرین جمعه‌ی سال است کجایی آقا؟ یک نفر عاشق اگر بود زمین می‌فهمید عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟ @yadmansbohada
#پرواز_در_آسمان_رجب۲ فایل صوتی سوم
پرواز در آسمان رجب(2)_3.mp3
9.35M
۲ فایل صوتی سوم ✨پیاله ی بزرگ تر .... دریافتِ عطایایِ بالاتر رجب ؛ ماه گسترشِ پیاله ی وجود توست! به ریسمانش، چنگ بزن. @yadmanshohada
حسینیه ویادمان شهدای نجف آباد (درجوارمزارشهیدمحسن‌حججی)
سردارشهیدعبدالحسین برونسی تولد:۳ شهریور ۱۳۲۱ڪدڪن تربت حیدریه شهادت:۲۳ اسفند ۱۳۶۳شرق دجله مزار:م
💠 شهید عبدالحسین برونسی 🔹همسر شهید برونسی می گوید: ▫️يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🔺بعد از ، همان رفيقش می‌گفت: ▫️آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: کتاب - کوشک @yadmanshobada
نمازهایت را عاشقانه بخوان حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری ، تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست... شهید دکتر چمران التماس دعادر لحظات ملکوتی اذان و راز و نیاز با معبود ... @yadmanshohada