eitaa logo
حسینیه ویادمان شهدای نجف آباد (درجوارمزارشهیدمحسن‌حججی)
3.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
135 فایل
🔺پخش زنده آپارات https://www.aparat.com/najz.ir/live 🔹️روبیکا https://rubika.ir/mohsen_hojaji1370 🔹️ایتا https://Eitaa.com/yadmanshohada ↙️ارتباط باما: امورات فرهنگی و مداحان افتخاری نظرات،پیشنهادات وامورات کلی @R18_151354
مشاهده در ایتا
دانلود
😔خداوندا... شهادت زهرا گونه را قسمت ما کن😭 ✒شهادت به خون و تیر و ترکش نیست ، آن روز که خدا را با همه چیز و در همه جا دیدیم و #نشان دادیم شهید شده ایم ... @yadmanshohada
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟ آخرین جمعه‌ی سال است کجایی آقا؟ یک نفر عاشق اگر بود زمین می‌فهمید عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟ @yadmanshohada
یادمان باشد گناه که کردیم آن را به حساب جوانی نگذاریم، میشود جوانی کرد به عشق مهدی و بہ شهادت رسید فدای مهدی #شهید_محسن_حججـی #جؤن_خادم_المهدی @yadmanshohada
📒🖊معبر های ما فـرق میڪند  با معبر هـای شما  نوع سیـم خاردار هایش  نوع  هایش  تخریبچی هایتان را بفرستـید اینجـا ڱرفتار  نفسیـم گناه احاطه ڪرده تمام خاڪ ریز هایمان را. @yadmanshohada
⭕️برشی از کتاب سربلند برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا رو شناسایی کنم؟ رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحه‌اش را کشید طرفم. سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند، تند حرف‌هایم را ترجمه می‌کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده‌اند «القائم» بپرسید. فهمیدم می‌خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می‌گوید اسیرتان را این‌طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم به چه جرمی؟ بریده‌بریده، جواب می‌داد و حاج سعید ترجمه می‌کرد: «از بس حرصمون رو درآورد؛ نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود…!»… وارد قرارگاه حزب‌الله شدیم، فرمانده‌شان، مالک، آمد به استقبال‌مان. با خوشحالی و اهلاً وسهلا ما را چسباند تنگ سینه‌اش معلوم بود که او هم چشمش آب نمی‌خورد که زنده برگردیم. نشستیم و سیر تا پیاز ماجرا را برایش تعریف کردیم؛ از وضعیت پیکری که دیدیم و قابل شناسایی نبود. سریع گوشی را برداشت و تماس گرفت. مو به موی حرف‌هایی را که از ما شنیده بود، منتقل کرد. با آن طرف خط به حالت نیروی تحت امر، به عربی صحبت کرد. لابه‌لای صحبت‌های‌شان زیاد از «سیدی علی عینی» استفاده می‌کرد. به حاج سعید چشمک زدم که با چه کسی صحبت می‌کند. گفت: «سیدحسن نصرالله !» مالک حاج سعید را صدا زد که بیا گوشی را بگیر. حاج سعید به فارسی شروع کرد حرف زدن. بعد هم به من اشاره کرد که حاج قاسم است. تازه متوجه شدم که حاج قاسم و سید حسن نصرالله از توی بیروت این عملیات را هدایت می‌کردند. به حاج سعید گفتم ماجرای استخوان را بگو. تا این موضوع را گفت، صدای حاج قاسم را از پشت خط شنیدم که پرسید: «جدی میگی؟!» سریع گوشی را قطع کرد که زود تماس می‌گیرم. دو، سه دقیقه هم نشد. گوشی زنگ خورد. مالک جواب داد. تند،تند حرف‌هایی زد و بعد خداحافظی کرد. به من گفت: «سریع استخون رو بیارا» رفتم از داخل ماشین استخوان را آوردم. مالک در همان فرصت یکی از نیروهایش را به خط کرد که بنزین بزند و راه بیفتد سمت طرابلس»، می‌خواستند استخوان را برسانند برای آزمایش دی‌ان ای. آن طور که من متوجه شدم، شرایط مهیا نبود برای ارسال به ایران. موقع خداحافظی مالک باز ما را در آغوش گرفت و پیغام سیدحسن نصرالله را به ما رساند: «خیلی از آن‌ها تشکر کنید بهشان بگویید آن‌ها پهلوانان مقاومت هستند » همان شب برگشتیم مقر زرهی. حالی برایم نمانده بود؛ نه روحی، نه جسمی. صبح باخبر شدم که جواب آزمایش مثبت بوده و تبادل انجام شده است. @yadmanshohada
4_721038705925555096.mp3
3.98M
✅ مردم گناه نکنید... 💠 امام زمان (عج) است... 🔸 اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج @yadmanshohada
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟ آخرین جمعه‌ی سال است کجایی آقا؟ یک نفر عاشق اگر بود زمین می‌فهمید عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟ @yadmansbohada
#پرواز_در_آسمان_رجب۲ فایل صوتی سوم
پرواز در آسمان رجب(2)_3.mp3
9.35M
۲ فایل صوتی سوم ✨پیاله ی بزرگ تر .... دریافتِ عطایایِ بالاتر رجب ؛ ماه گسترشِ پیاله ی وجود توست! به ریسمانش، چنگ بزن. @yadmanshohada
حسینیه ویادمان شهدای نجف آباد (درجوارمزارشهیدمحسن‌حججی)
سردارشهیدعبدالحسین برونسی تولد:۳ شهریور ۱۳۲۱ڪدڪن تربت حیدریه شهادت:۲۳ اسفند ۱۳۶۳شرق دجله مزار:م
💠 شهید عبدالحسین برونسی 🔹همسر شهید برونسی می گوید: ▫️يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🔺بعد از ، همان رفيقش می‌گفت: ▫️آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: کتاب - کوشک @yadmanshobada
نمازهایت را عاشقانه بخوان حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری ، تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست... شهید دکتر چمران التماس دعادر لحظات ملکوتی اذان و راز و نیاز با معبود ... @yadmanshohada
🌹از خاک تا افلاک شش سالی که مرتضی برای خواستگاری از من وقت گذاشته بود، اتفاقات عجیبی برایش رخ داده بود. خودش برایم تعریف می کرد: «اون ایام نمازشب می خوندم و می گفتم: خدایا! فاطمه رو راضی کن. روزه می گرفتم و می گفتم خدایا! فاطمه رو راضی کن. نماز مستحبی خدا! فاطمه راضی بشه و... چندین بار پیش اومد که تنهایی به بیابان های بیرون شهر می رفتم. راه می رفتم و تنهایی شروع می کردم به دعا خوندن! سقفم آسمون بود و زیر پام کویر. به خدا می گفتم: خدایا! چیکار کنم این دختر راضی بشه؟ کم کم سکوت و تنهایی و صدای حیوانات و... من رو می گرفت و من رو به فکر قبر و قیامت و... می انداخت. به جایی رسیدم که به خدا می گفتم: من کی هستم؟ تو کی هستی؟ من قراره تو این دنیا چیکار کنم؟... فاطمه! این نه گفتن های تو باعث شد من از یک عشق زمینی به عشق آسمونی برسم» بعضی اوقات به مرتضی می گفتم: « ای کاش زودتر به تو جواب مثبت داده بودم» امّا مرتضی می گفت: «نه! تو من رو ساختی» برشی از کتاب ساقیان حرم 11_خاطرات فرمانده نابغه شهید مدافع حرم #مرتضی_حسین_پور_شلمانی(حسین قمی) @yadmanshohada
🔺آخرین جمعه سال هم گذشت اما ظهور حضرت(عج) را درک نکردیم خداوندا در صحفه تقدیر سال جدید ظهور حضرت (عج) را مقدر بفرما ... 🍃ای کاش اسم مارو هم جزء سربازان آن حضرت بنویسند ... @yadmanshohada
از سمتِ فرشتگان نوید آمده است در شهر دوباره بوی عید آمده است چشمِ نگـران آسمــان ها روشن یڪ دسته ڪبوتر شهیـد آمده است ۱۱۵شهید @yadmanshohada
🔻25 اسفند ماه سالروز شهادت شهید باکری @yadmanshohada
⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺 #همسرشهید 🌸البته سرتاسر زندگی من با مهدی لحظه به لحظه خاطره است ولی خاطره مهمی که حالا در ذهن من خطور می‌کند آن‌را بیان می‌کنم. ایشان در ارتباط با بیت‌المال خیلی حساس بودند ما در زمانی که در اهواز بودیم مسئولیت اداره خانه به من محول شده بود.🌹 یک روز قرار بود بچه‌های لشکر به عنوان مهمان به خانه ما بیاید. من از آنجا که فرصت نکرده بودم نان تهیه کنم به مهدی گفتم که وقتی عصر می‌آیید، نان هم تهیه کنید. مهدی که هم‌ طبق معمول عصرها دیر به خانه می‌آمدند -بنابه شرایط کاری- از آنجا که نانوایی‌ها بسته بودند نتوانسته بود نان تهیه کند. زنگ زدند که از لشکر نان بیاورند. البته از امکانات لشکر هیچ وقت استفاده نمی‌کردند ولی چون مجبور بودیم این کار را کردند. نان را که آوردند مهدی پنج، شش تا برداشت و آورد بالا با تأکید گفت که تو حق نداری از این نان استفاده کنی چون که این‌ها را مردم برای رزمندگان اسلام ارسال کرده‌اند و چون تو رزمنده نیستی پس حق خوردن از این نان‌ها را نداری. من هم مجبور شدم از خرده نان‌هایی که قبلاً در سفر مانده بود استفاده کردم. البته این مراعات ایشان را می‌رساند نسبت به بیت‌المال والا خدای ناکرده سوء برداشت نشود.🌷 #شهیدمهدی_باکری #سالروزشهادت ‌‌‌
🍃چند خط از وصیت نامه شهید برای همه خانم ها ✨همین الان با شهید عهد ببندیم که از امروز بیشتر از قبل مقید به این توصیشون باشیم ✨ بسم الله... @yadmanshohada
یادمان ها و آداب زیارت.pdf
1.08M
در این فایل مطالب زیر را مطالعه می کنید : 👈آداب حرم های 👈معرفی 👈اماکن و شهرهای جنوب، نماد و @yadmanshohada
#شاخه نباتی از قرآن و عترت ۱۲ اسفند ۹۷.m4a
19.92M
💎جلسه ۱۷۵💎 ⚜۱۲) #قلب منافق درقرآن 🗯الذین قالوا آمنا بافواههم و لم تومن قلوبهم... 🗯بیان هر چیزی که در قلب حاضر نیست نشانه نفاق است 🗯بزرگترین حجاب از نظر حضرت امام، تکبر و عجب است که مانع تدبر در آیات جهنم و نفاق و غیره میشود 🗯توضیح مقام حضور قلب بعنوان راه نجات از نفاق و دو دلی 🗯ما حق احضار امامان را نداریم آنها حضور تام دارند ۹۷/۱۲/۱۲ ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ @yadmanshohada
▪️تصاویری پرغصه از حمله شیمیایی صدام ملعون به حلبچه در تاریخ ۲۵ اسفند ۶۷ با سلاح های شیمیایی اهدایی اروپایی @yadmanshohada
🔴سالروز ولادت با سعادت سرور کائنات و مفخر عالمیان،به حضرت امام محمّد التّقی (الجواد) علیه السّلام و نیز ولادت فخر آفرین صحرای کربلا حضرت علی الأصغر علیه السلام را به پیشگاه با عظمت وارث پیغمبران و خاتم اوصیا،حضرت صاحب الزّمان ارواحنا فداه و عموم شیعیان و محبین حضرات معصومین علیهم السلام،تبریک و تهنیت عرض می نماییم. یادمان شهدی نجف آباد @yadmanshohada