#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔵 مسلمانِ شناسنامهای نباشیم که از مقصد میمانیم!
☘ من در مقابل جمعی قرار گرفتم که همه در لجنزاری متعفن گرفتار عذاب بودند. نکتهای که مشاهده کردم این بود که این عذابها خود ساخته بود، یعنی کسی آنها را عذاب نمیکرد بلکه خودشان این وضعیت را برای خود ایجاد کرده بودند. من با یک نگاه به این جمع مطالب زیادی را فهمیدم که لازم نبود کسی برایم توضیح دهد.
☘ بیشترین این افراد مسلمانانِ شناسنامهای بودند. سهل انگاری در واجبات مانند نماز بسیاری از آنان را گرفتار کرده بود. باید بگویم برخی افراد فراموش میکنند که بینمازی در ردیف کفر است. نماز توشه آدمی برای رسیدن به بهشت است و مسیر رسیدن به بهشت برزخی را هموار میکند. وقتی نماز مشکل داشته باشد انسان از مقصد میماند مانند کسی که وسیلهای برای رسیدن به مقصد ندارد و...
📕کتاب نسیمی از ملکوت
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔴 معطلی در عالم برزخ!
🍃به من نشان دادند در جوانی از چند نفر پول قرض گرفته ام و فراموش کرده ام که آن را برگردانم. آن دوست مهربان که در هنگام مشاهده زندگی ام در کنارم بود، به من گفت درست است که تو فراموش کردی اما ای کاش جایی مینوشتی که به این چند نفر بدهکاری تا اینطور دچار حق الناس نشوی. حالا باید صبر کنی تا این چند نفر به برزخ بیایند و از تو راضی شوند تا بتوانی سفر آخرت را به خوبی طی کنی...
📙کتاب تقاص
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🟣 بوی تعفن جوانی که تمام اهل برزخ را معذب کرد!!!
🔸ناگهان چنان بوی تعفنی فضا را گرفت که تمام اهل برزخ نیز از این بوی تعفن معذب شدند! جوانی را دیدم که به جمع آنها وارد شد. این بوی تعفن از این شخص پخش میشد. من به سختی به سمت او رفتم، در حالی که نمیتوانستم این بو را تحمل کنم از او سؤال کردم مشکل شما چیست؟ گفت: در زندگی فقط به دنبال لذت بودم دنبال خوش گذرانی و با خودم میگفتم حالا حالاها وقت برای توبه دارم. این بوی تعفن که همه را معذب میکند به خاطر عمل زناست. متاسفانه من گرفتار این عمل زشت بودم و با این که میتوانستم، اما زیر بار ازدواج نرفتم و فقط میخواستم در زندگی لذت ببرم...🔥
خدایا! با زمینه سازی ازدواج راحت و بی سخت گیری برای جوانان این گناه زشت و بزرگ را از آنها دور بگردان 🤲
📗کتاب نسیمی از ملکوت
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🟣 مکالمه تجربهگر با حضرت عزرائیل (تصور اشتباه مردم درباره ایشان)
⏱یک دقیقه⏱
🔸مرگ، ناگهانی است. من وقتی تصادف کردم اصلاً متوجه نشدم که مردهام. بعد از تصادف یکباره دیدم جوان خوش قیافهای دست مرا گرفته و به طرفی برد. به او سلام کردم او با تبسم و خوشحالی جواب داد و گفت: نترس من به تو از هر کسی مهربانترم. گفتم: اسم شما چیست؟ آن جوان گفت: من ملک الموت هستم. من به او گفتم در دنیا شما را طور دیگری معرفی کردهاند. میگفتند شما با مردم خیلی با خشونت و تندی رفتار میکنید ولی من حالا از شما این همه مهربانی و محبت میبینم؟! ایشان با چشم های بسیار زیبا و درشت و صورت نورانی خودش نگاه محبت آمیزی به من کرد و فرمود راست میگویند گاهی مجبوریم با دشمنان شما و کسانی که خیلی دنیا پرستند قدری خشونت کنیم و گرنه خداوند متعال در من و گروهی که من در آنها هستم به هیچ وجه غضب بیجا که از صفات حیوانی است قرار نداده است.
📗کتاب بازگشت
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🟡 فرصتی دوباره به این مادربزرگ با صفا برای کاری مهم در دنیا...
⏱زمان مطالعه یک دقیقه
🌹مادربزرگم زنی نورانی و با صفا بود. او بعد از نجات از سکته مغزی برایمان تعریف میکرد: در بیمارستان که بودم به آسمانها رفتم و خیلی چیزها را دیدم. من بهشت را با تمام ویژگی هایش و حتی بالاتر از آن را دیدم. بعد جایی را به من نشان دادند که از تمام باغها و قصرهای دنیا زیباتر بود. به من گفتند اینجا برای توست، اما همینطور که نگاه میکردم و لذت می بردم یکباره پرده ای کشیدند و نتوانستم آن را ببینم. بعد به من گفتند فرصتی به تو میدهیم تا برگردی...
🌹من اصلاً نمی خواستم برگردم. به من گفتند تو وقتی نگذاشتی تا کتاب آسمانی را بخوانی. خدا درس زندگی و آنچه لازم دارید را به زبان ساده برای شما در این قرآن مکتوب کرده و فرستاده. برگرد و تا میتوانی به آموختن قرآن بپرداز. مادر بزرگم پانزده سال وقت گذاشت و در حالی که نمیتوانست از جا برخیزد به مطالعه و دقت در قرآن پرداخت...
📗کتاب نسیمی از ملکوت
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔸روحم آزاد بود و در تهران برای خودش میگشت. وارد اتـاق مجلّل رئـیـس یـک اداره شدم. یکی از کارکنان اداره وارد شد و با ادب بـه رئیس گفت: چند مـاه اسـت بـه مـا کارکنان پیمانی حقوق ندادید، به خدا نمیدانم از کی قرض بگیرم.
🔸رئیس داد زد: مگه نمیدونی اوضاع چطوریه؟ پـول نیست، بـرو بیرون. آن کارمند شب با همسرش بحث کرد که پول ندارم و... همسرش که یک زن جوان روستایی بود شناسنامهاش را امانت گذاشت و از سوپری محل مواد غذایی گرفت. جوان فروشنده که بیمار دل بود به این زن گفت هرچه میخواهی بیا ببر!
🔸کم کم رابطه آن ها بیشتر شد و این زن به فساد کشیده شد... اما من نکته دیگری دیدم. رئیس این اداره پول در اختیار داشت و میتوانست حقوق ها را بدهد اما به خاطر روحیه تجمل گرایی مبل های اداره را عوض کرد و نمای ساختمان را تغییر داد و...
🔥من دیدم که تمام گناهی که آن زن مبتلا شده بود در نامه عمل آن رئیس اداره هم نوشته شد!!
📚 برشی از کتاب شنود
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🟡 بهترین باقیاتالصالحات...؟
🌹من از نوجوانی یاد گرفته بودم هر کار خوبی که انجام میدادم، ثواب آن را به روح تمام کسانی که به گردن من حق دارند و تمام اموات شیعه و پدران و مادرانم هدیه کنم. در آن سوی هستی، پدر بزرگم را همراه با جمعی که در کنارش بودند مشاهـده کردم. آنها مرتب از من تشکر میکردند و میگفتند: ما به وجود اولادی مثل تو افتخار میکنیم. خیرات و برکاتی که از سوی تو برای ما ارسال شده، بسیار مهم و کارگشا بود. ما همیشه برایت دعا میکنیم تا خداوند بر توفیقات تو بیفزاید...
🌱بسیاری از خیرات انسان، توسط فرزنـد برای او ارسال می شود. شاید هیچ باقیات الصالحاتی بهتر از فرزند صالح برای انسان
نباشد.
📙سه دقیقه در قیامت
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🟡 بهترین باقیاتالصالحات...؟
🌹من از نوجوانی یاد گرفته بودم هر کار خوبی که انجام میدادم، ثواب آن را به روح تمام کسانی که به گردن من حق دارند و تمام اموات شیعه و پدران و مادرانم هدیه کنم. در آن سوی هستی، پدر بزرگم را همراه با جمعی که در کنارش بودند مشاهـده کردم. آنها مرتب از من تشکر میکردند و میگفتند: ما به وجود اولادی مثل تو افتخار میکنیم. خیرات و برکاتی که از سوی تو برای ما ارسال شده، بسیار مهم و کارگشا بود. ما همیشه برایت دعا میکنیم تا خداوند بر توفیقات تو بیفزاید...
🌱بسیاری از خیرات انسان، توسط فرزنـد برای او ارسال می شود. شاید هیچ باقیات الصالحاتی بهتر از فرزند صالح برای انسان
نباشد.
📙سه دقیقه در قیامت
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🟣 شکل و ظاهر وسوسه های شیاطین چگونه است؟!
🔥همه جا بودنـد. و البتـه، اطراف آدم های زنده. اغلب، کنار شانهها یا بالای سرشان. گاهی چنان به آدمها نزدیک میشدند که انگار به زیر پوست آنها نفوذ کردهاند! گاهی هم در مجاورت آدم ها، مانند تودهای زنبور، روی هم مینشستند؛ پس از مدتی، یکباره بر میخواستند و میرفتند. صدا هایی بم و شبیه خِرخِر از دهان شـان خارج میشـد. دائـم، چـیـزی سیاه و مایع مانند هم قی میکردند و روی بسیاری از آدمها میریختند.
خدایا پناه میبریم به تو از شرّ شیاطین جن و انس...🤲
📗کتاب آن سوی مرگ
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🟣 انتقال اعمال خوبم به پرونده دوستم!!!
🔸همینطور که به صفحه اول (کتاب اعمالم) نگاه می کردم و به اعمال خودم افتخار میکردم، یکدفعه دیدم، تمام اعمال خوبم در حال محو شدن است! صفحه پر از اعمال خوب بود، اما حالا تبدیل به کاغذ سفیـد شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود (مأمور الهی در برزخ) گفتم: چرا این ها محو شد. مگر من این کارهای خوب را انجام ندادم؟!
🔻گفت: بله درست می گویی، اما همـان روز #غیبت یکی از دوستانت را کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.
📗کتاب سه دقیقه در قیامت
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔴 هیچ کدامشان خالص نبود...!
🍃در جریان بیماری و تجربه نزدیک به من مرگ، مطالب شگفتانگیز بسیاری را متوجه شدم. من خودم را انسان وارستهای میدانستم و فکر میکردم بهترین جای بهشت قرار می گیرم. مسئول چند نهاد خیریه بودم. اما نشانم دادند که میل به شهرت، هیچ چیزی برایم باقی نگذاشته! وقتی مرور اعمالم را دیدم، بسیار ناامید شدم، هیچ کار خالصی برای خدا انجام نداده بودم...!
📙کتاب نسیمی از ملکوت
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
⏰ بعد از مرگ، آینده و گذشته معنا ندارد!
🍃آن جا هیچ محدودیت زمانی و مکانی وجود نداشت. در دنیا باید صبر کنیم تا فردا شود و اتفاقات فردا را مشاهده کنیم. اما آن جا تمام اتفاقات آینده را به راحتی می توان مشاهده کرد. من در آن جا به زندگی همه اشخاصی که میشناختم مسلط بودم. دیدم شخصی بر مصیبت ها صبر می کرد و این در عاقبت به خیریاش چه مقدار تاثیر گذار بود.
📙کتاب با بابا
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈