eitaa logo
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
420 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به‌منظور ترویج فرهنگ ایثار ،شهادت و بزرگداشت اقدامات ارزنده ۱۰۳ شهید گرانقدر و ۸ شهید گمنام شهر مشکین دشت تاسیس شده است. ادمین کانال: @L_a_110 لینک کانال: @yadvare_shohada_meshkindasht
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 ساکت بودم و از نفس زدن‌هایم وحشتم را حس می‌کرد که به سمتم چرخید، هر دو دستم را گرفت تا کمتر بلرزد و حرف حرم را وسط کشید :«زینب جان! همونطور که اونجا تو پناه (علیهاالسلام) بودی، مطمئن باش اینجام (علیهاالسلام) خودش حمایتت می‌کنه!» صورتم به طرف صورتش مانده و نگاهم تا کشیده شد و قلبم تحمل اینهمه وحشت را نداشت که معصومانه به گریه افتادم. 💠 تازه نبض نگرانی نگاه مصطفی در تمام این شش ماه زیر انگشت احساسم آمده و حس می‌کردم به هوای من چه وحشتی را تحمل می‌کرد که هر روز تارهای سفید روی شقیقه‌اش بیشتر می‌شد و خط پیشانی‌اش عمیق‌تر. دوباره طنین سحرگاهی امروزش در گوشم نشست و بی‌اختیار دلم برای لحن گرمش تنگ شد تا لحظه‌ای که به اتاق برگشتیم و اولین صوتی که شنیدم صدای مردانه او بود :«تکلیف حرم سیده سکینه چی میشه؟» 💠 انگار به همین چند لحظه که چشمانم را ندیده بود، نفسش را گرفته و طاقتش تمام شده بود که رو به ابوالفضل سوالش را پرسید و قلب نگاهش برای چشمان خیسم من می‌تپید. ابوالفضل هم دلش برای حرم می‌لرزید که همان پاشنه در روی زمین نشست و نجوا کرد :«فعلاً که کنترل داریا با نیروهای ارتش!» و این خوش‌خبری ابوالفضل چند روز بیشتر دوام نیاورد و اینبار نه فقط داخل شهر که رفقای مصطفی از داریا خبر دادند ارتش آزاد با تانک وارد شهر شده است. 💠 فیلمی پخش شده بود از سربازی سوری که در داریا مجروح به دست افتاده و آن‌ها پیکرش را به لوله تانک بسته و در شهر چرخانده بودند. از هجوم وحشیانه ارتش آزاد، بیشتر مردم داریا تلاش می‌کردند از شهر فرار کنند و شهرک‌های اطراف داریا، پای فرار همه را بسته بود. 💠 محله‌های مختلف هر روز از موج انفجار می‌لرزید و مصطفی به عشق دفاع از حرم (علیهاالسلام) جذب گروه‌های مقاومت مردمی زینبیه شده بود. دو ماه از اقامت‌مان در می‌گذشت و دیگر به زندگی زیر سایه ترس و عادت کرده بودیم، مادر مصطفی تنها همدم روزهای تنهایی‌ام در این خانه بود تا شب که مصطفی و ابوالفضل برمی‌گشتند و نگاه مصطفی پشت پرده‌ای از خستگی هر شب گرم‌تر به رویم سلام می‌کرد. 💠 شب عید مادرش با آرد و روغن و شکر، شیرینی ساده‌ای پخته بود تا در تب شب‌های ملتهب زینبیه، خنکای عید حال‌مان را خوش کند. در این خانه ساده و قدیمی همه دور اتاق کوچکش نشسته و خبر نداشتم برایم چه خوابی دیده که چشمان پُر چین و چروکش می‌خندید و بی‌مقدمه رو به ابوالفضل کرد :«پسرم تو نمی‌خوای خواهرت رو بدی؟» 💠 جذبه نگاه مصطفی نگاهم را تا چشمانش کشید و دیدم دریای احساسش طوفانی شده و می‌خواهد دلم را غرق کند که سراسیمه پا پس کشیدم. ابوالفضل نگاهی به من کرد و همیشه شیطنتی پشت پاسخش پنهان بود که سر به سر پیرزن گذاشت :«اگه خودش کسی رو دوست داشته باشه، من نوکرشم هستم!» 💠 و اینبار انگار شوخی نکرد و حس کردم می‌خواهد راه گلویم را باز کند که با عجیب محو صورتم شده بود و پلکی هم نمی‌زد. گونه‌های مصطفی گل انداخته و در خنکای شب آبان‌ماه، از کنار گوشش عرق می‌رفت که مادرش زیر پای من را کشید :«داداشت میگه اگه کسی رو دوست داشته باشی، راضیه!» 💠 موج مصطفی از همان نگاه سر به زیرش به ساحل قلبم می‌کوبید و نفسم بند آمده بود که ابوالفضل پادرمیانی کرد :«مادر! شما چرا خودت پسرت رو زن نمیدی؟» و محکم روی پا مصطفی کوبید :«این تا وقتی زن نداره خیلی بی‌کلّه میزنه به خط! زن و بچه که داشته باشه، بیشتر احتیاط می‌کنه کار دست خودش و ما نمیده!» 💠 کم‌کم داشتم باور می‌کردم همه با هم هماهنگ شدند تا بله را از زیر زبان من بکشند که مادر مصطفی از صدایش شادی چکید :«من می‌خوام مصطفی رو زن بدم، منتظر اجازه شما و رضایت خواهرتون هستیم!» بیش از یک سال در یک خانه از تا با مصطفی بودم، بارها طعم احساسش را چشیده و یک سحر در حرف عشقش را از زبان خودش شنیده بودم و باز امشب دست و پای دلم می‌لرزید. 💠 دلم می‌خواست از زبان خودش حرفی بگوید و او همه در نگاهش بود که امشب دلم را بیش از همیشه زیر و رو می‌کرد. ابوالفضل کار خودش را کرده بود که از جا بلند شد و خنده‌اش را پشت بهانه‌ای پنهان کرد :«من میرم یه سر تا مقرّ و برمی‌گردم.» و هنوز کلامش به آخر نرسیده، مصطفی از جا پرید و انگار می‌خواست فرار کند که خودش داوطلب شد :«منم میام!»... @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدادهای رنگیم هستند اما توی دفتر نقاشی ام هنوز تصویر توست که بی رنگ مانده ای ای شهید!   🌷شهیدقدرت الله نصرتی 🌷 📎سلام ، صبـحتون شهــدایـی 🌺 @yadvare_shohada_mishkindasht
🍃🌸 🌸🍃 79 ڪلام حق امروز هدیہ به روح:شهید قدرت الله نصرتی @yadvare_shohada_mishkindasht
✨سجدھ‌ےنماز 💫 معجزھ‌است.... 🌾 بھ‌خاڪ‌مۍافتۍ ⛅️ امابھ‌اسمآن‌میرسۍ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پاسخ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در خصوص مذاکره با آمریکا... ♦️بعضی می‌گویند رهبری هم مثل امام جام زهر را بنوشد! این جام زهر آن جام زهر نیست این جام؛ جان ایران را می‌گیرد @yadvare_shohada_mishkindasht
🚦از اینڪه‌بہ‌سمت‌خــــــــدا‌☝️🏻💞 آهستہ‌حرکـــت‌میــڪنے،نتـــــــــرس!🚶🏻‍♀ ازاین‌بتـــــــــرس‌➰ کہ‌براۍترڪ‌گنـــــــاه هیچ‌کــارۍنڪرده‌باشے،🙇🏻‍♀🙌🏻 حتےتوبـــــــــــہ…🗣❌ پ.ن:اونی که میگه فردا توبه کن خوده خوده شیطونه👹 امروز و همین الان بهترین وقته ممکنه👌😌 @yadvare_shohada_mishkindasht
♦️هواشناسی 🔹دمای هوا و اوقات شرعی فردا (سه شنبه ۷ بهمن ماه ۱۳۹۹) استان @yadvare_shohada_mishkindasht
مداحی آنلاین - یه پسر نه چهار تا پسر - محمود کریمی.mp3
6.13M
🔳 (س) 🌴یه پسر نه چهار تا پسر 🌴یکی شون عین قرص قمر 🎤 👌بسیار دلنشین ┄┅┅═✧❅💠❅✧═┅┅┄ @yadvare_shohada_mishkindasht
•﷽• من سجده به خاڪ جمڪران می‌خواهم از یوسف گمگشته نشان می‌خواهم فریاد و فغان،از غم تنها بودن من مهدی صاحب الزمان می‌خواهم ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @yadvare_shohada_mishkindasht
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام جناب آقای حاج محمد خرمی نژاد اندوه از دست دادن عزیزان چنان تلخ است که هیچ عبارتی را در این مقام یارای مرهم نهادن نیست. تنها یاد خداست که میتواند دل های پر درد را تسلی بخشد. ▪️بدینوسیله درگذشت پدر خانم گرامیتان را به شما و خانواده محترم صمیمانه تسلیت گفته، برای تمامی بازماندگان صبری جمیل و برای آن مرحوم رحمت بی کران الهی را آرزو داریم. ▪️امید که روح آن مرحوم آسوده و خرسند در حریم امن الهی آرام گیرد. ▪️✍ ستاد یادواره شهدای شهر مشکین دشت @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈┈••✾❀◼❀✾••┈┈• ، رمزِ کرامت است! و کرامت، رمزِ عزّت ... ادب در برابر ولایت، انسان را تا اوجِ قلّه‌ی کرامت، صعود می‌دهد! همانجا که آنقدر عزیز می‌شوی؛ که خداوند، فرزندانِ ناموسِ آسمان را به دستانِ تو می‌سپارد! سلام‌الله‌علیها @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ حضرت ام البنین چه نیت هایی کرده بود که خدا چنین فرزندانی بهش داد...؟ استاد پناهیان @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|اُم‌ّ الْبَنینْ ... مڪتبی‌ست کہ انعکاسِ اندیشه‌هایش در عمقِ جانِ مادرانی به بارنشست؛کہ دست شُستن از جگرگوشه‌هایشان را از همان ابتدا آموختند! و امروز به مدد همان مادرانه‌ها،دنیا به حیاتی‌ترین روزهای خود نزدیک می‌شود🖤 @yadvare_shohada_mishkindasht
حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها... تمامِ هَمش، امام زمانش بود! تمام فرزندانش را امام زمانی تربیت کرد... هر چه داشت در راه حجت زمانش ایثار کرد🥀🥀 اگر امروز بود مهدیِ حسین علیهما السلام را یاری می‌کرد.. و تمام پیام ام البنین سلام الله علیها به ما این است فرزندانتان را برای یاری امام زمان تربیت کنید که عبادت و افتخاری از این بالاتر در عالم هستی نیست @yadvare_shohada_mishkindasht