eitaa logo
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
419 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به‌منظور ترویج فرهنگ ایثار ،شهادت و بزرگداشت اقدامات ارزنده ۱۰۳ شهید گرانقدر و ۸ شهید گمنام شهر مشکین دشت تاسیس شده است. ادمین کانال: @L_a_110 لینک کانال: @yadvare_shohada_meshkindasht
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - Armaghan.mp3
234.4K
✌️🇮🇷 ⏯ 🎙ارمغان ✌️ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @yadvare_shohada_mishkindasht
27.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 (س) 💐اون زمان که نه زمین بود نه زمان 🎤 👌فوق زیبا ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @yadvare_shohada_mishkindasht
🇮🇷مسابقه دستاوردهای انقلاب اسلامی🇮🇷 🗓مهلت شرکت در مسابقه ۱۲ بهمن لغایت ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ 🎁اهدای جوایز نفیس به سه نفر از شرکت کنندگان به قید قرعه 🖊جهت شرکت در مسابقه،در کانال خبرگزاری بسیج مشکین دشت در ایتا و تلگرام عضو شوید،سپس یکی از دستاورد های انقلاب اسلامی و برکات جمهوری اسلامی ایران را همراه با نام و نام خانوادگی خود به آی دی درج شده ارسال فرمائید. 🆔 @fajre1357 🔰ستاد گرامیداشت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شهر @khabarbasiijmeshkindasht 💠خبرگزاری بسیج مشکین دشت💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🍃 هـدف نیست؛ هـدف این‌ است که عَلَـمِ اسـلام، و اسـمِ امام زمان عجل‌الله‌تعالي‌فرجه🌱 را بالا ببرید؛ حالا اگر این وسط شدید، فداے سـرِ اسـلام...❣ "شهیـد محمـدحسیـن محمـدخانی" ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @yadvare_shohada_mishkindasht
✍️ 💠 در تنهایی از درد دلتنگی به خودم می‌پیچیدم، ثانیه‌ها را می‌شمردم بلکه زودتر برگردند و به‌جای همسر و برادرم، با بمب به جان زینبیه افتادند که یک لحظه تمام خانه لرزید و جیغم در گلو شکست. از اتاق بیرون دویدم و دیدم مادر مصطفی گوشه آشپزخانه از ترس زمین خورده و دیگر نمی‌تواند برخیزد. 💠 خودم را بالای سرش رساندم، دلهره حال ابوالفضل و مصطفی جانم را گرفته بود و می‌خواستم به او دلداری دهم که مرتب زمزمه می‌کردم :«حتماً دوباره بوده!» به کمک دستان من و به زحمت از روی زمین خودش را بلند کرد، تا مبل کنار اتاق پاهایش را به سختی کشید و می‌دیدم قلب نگاهش برای مصطفی می‌لرزد که موبایلم زنگ خورد. 💠 از فقط صدای مصطفی را می‌خواستم و آرزویم برآورده شد که لحن نگرانش در گوشم نشست و پیش از آنکه او حرفی بزند، با دلواپسی پاپیچش شدم :«چه خبر شده مصطفی؟ حالتون خوبه؟ ابوالفضل خوبه؟» و نمی‌دانستم این انفجار تنها رمز شروع عملیات بوده و تکفیری‌ها به کوچه‌های حمله کرده‌اند که پشت تلفن به نفس‌نفس افتاد :«الان ما از اومدیم بیرون، ۲۰۰ متری حرم یه ماشین منفجر شده، تکفیری‌ها به درمانگاه و بیمارستان زینبیه حمله کردن!» 💠 ترس تنهایی ما نفسش را گرفته بود و انگار می‌ترسید دیگر دستش به من نرسد که التماسم می‌کرد :«زینب جان! هر کسی در زد، در رو باز نکنید! یا من یا ابوالفضل الان میایم خونه!» ضربان صدایش جام را در جانم پیمانه کرد و دلم می‌خواست هر چه زودتر به خانه برگردد که من دیگر تحمل ترس و تنهایی رو نداشتم. 💠 کنار مادرش روی مبل کز کرده بودم، نمی‌خواستم به او حرفی بزنم و می‌شنیدم رگبار گلوله هر لحظه به خانه نزدیک‌تر می‌شود که شالم را به سرم پیچیدم و برای او بهانه آوردم :«شاید الان مصطفی بیاد بخوایم بریم !» و به همین بهانه روسری بلندش را برایش آوردم تا اگر تکفیری‌ها وارد خانه شدند کامل باشد که دلم نمی‌خواست حتی سر بریده‌ام بی‌حجاب به دست‌شان بیفتد! 💠 دیگر نه فقط قلبم که تمام بدنم از ترس می‌تپید و از همین راه دور تپش قلب مصطفی و ابوالفضل را حس می‌کردم که کسی با لگد به در خانه زد و دنیا را برایم به آخر رساند. فریادشان را از پشت در می‌شنیدم که می‌کردند در را باز کنیم، بدنم رعشه گرفته و راهی برای فرار نبود که زیر لب اشهدم را خواندم. 💠 دست پیرزن را گرفتم و می‌کشیدم بلکه در اتاقی پنهان شویم و نانجیب امان نمی‌داد که دیگر نه با لگد بلکه در فلزی خانه را به گلوله بست و قفل را از جا کَند. ما میان اتاق خشک‌مان زده و آن‌ها وحشیانه به داخل خانه حمله کردند که فقط فرصت کردیم کنج اتاق به تن سرد دیوار پناه ببریم و تنها از ترس جیغ می‌زدیم. 💠 چشمانم طوری سیاهی می‌رفت که نمی‌دیدم چند نفر هستند و فقط می‌دیدم مثل حیوان به سمت‌مان حمله می‌کنند که دیگر به راضی شدم. مادر مصطفی بی‌اختیار ضجه می‌زد تا کسی نجات‌مان دهد و این گریه‌ها به گوش کسی نمی‌رسید که صدای تیراندازی از خانه‌های اطراف همه شنیده می‌شد و آتش به دامن همه مردم افتاده بود. 💠 دیگر روح از بدنم رفته بود، تنم یخ کرده و انگار قلبم در سینه مصطفی می‌تپید که ترسم را حس کرد و دوباره زنگ زد. نام و تصویر زیبایش را که روی گوشی دیدم، دلم برای گرمای آغوشش پرید و مقابل نگاه نجس آن‌ها به گریه افتادم. 💠 چند نفرشان دور خانه حلقه زده و یکی با قدم‌هایی که در زمین فرو می‌رفت تا بالای سرم آمد، برای گرفتن موبایل طوری به انگشتانم چنگ زد که دستم خراش افتاد. یک لحظه به صفحه گوشی خیره ماند، تلفن را وصل کرد و دل مصطفی برایم بال‌بال می‌زد که بی‌خبر از اینهمه گوش به فدایم رفت :«قربونت بشم زینب جان! ما اطراف درگیر شدیم! ابوالفضل داره خودش رو می‌رسونه خونه!» 💠 لحن گرم مصطفی دلم را طوری سوزاند که از داغ نبودنش تا مغز استخوانم آتش گرفت و با اشک‌هایم به ابوالفضل التماس می‌کردم دیگر به این خانه نیاید که نمی‌توانستم سر او را مثل سیدحسن بریده ببینم. مصطفی از سکوت این سمت خط ساکت شد و همین یک جمله کافی بود تا بفهمند مردان این خانه از هستند و به خون‌مان تشنه‌تر شوند. 💠 گوشی را مقابلم گرفت و طوری با کف پوتنیش به صورتم کوبید که خون بینی و دهانم با هم روی چانه‌ام پاشید. از شدت درد ضجه زدم و نمی‌دانم این ضجه با جان مصطفی چه کرد که فقط نبض نفس‌هایش را می‌شنیدم و ندیده می‌دیدم به پای ضجه‌ام جان می‌دهد... @yadvare_shohada_mishkindasht
هر که شهید شود خدا را خواهد دید و هر که خدا را دید شهید خواهد شد!   🌷شهید محمد علی محمدی 🌷 📎سلام ، صبـحتون شهــدایـی 🌺 @yadvare_shohada_mishkindasht
🍃🌸 🌸🍃 86 ڪلام حق امروز هدیہ به روح:شهیدمحمدعلی محمدی @yadvare_shohada_mishkindasht
برخیز که فجر است امروز.. بیگانه صفت، خانه خراب است امروز.. هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد، از لطف خدا نقش بر آب است امروز..
🕊."! این انقݪاب ، آنقدر تݪاطم و سختۍ دارد کہ یک روزۍ ﴿شھدا🥀﴾ آرزو مۍ ڪنند زندہ شوند و برای دفا؏ از انقݪاب دوبارہ شھید شوند:)🌿"! @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 موزیک ویدئو عربی ؛ تصاویر کمتر دیده از شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس @yadvare_shohada_mishkindasht
4_5913247480631265242.mp3
12.6M
🎶 یڪے بود یڪے نبود... ⏯ 🎤 ♦️ ••✾◆✾••💚••✾◆✾•• @yadvare_shohada_mishkindasht
مداحی آنلاین - عاق والدین نشویم.mp3
3.73M
♨️مواظب باشیم عاق والدین نشویم! 👌بسیار شنیدنی 🎙 🎙 🎙 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┄┅┅═✧❅💠❅✧═┅┅┄ @yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☔️ +مادر و قابِ ، دوستـے چند سالہ دارنـد؛ حجم اش را فقط عڪس هــا می‌دانند . . .! :) 💛••• @yadvare_shohada_mishkindasht
❤❤بسم رب الشهدا و الصدیقین❤❤ 🌺مادران شهدا دِینی بزرگ بر حق تمام مردم دارند. آنها فرزندشان را در راه خدا داده اند و این کار بزرگیست که از هر کسی بر نمی آید 🌺 🌷⚘🌹🌺🌹روز مادر هم خدمت مادران شهدا تبریک میگم ان شاءالله مادران ماهم سال بعد شامل این تبریک باشند. ان شاءالله. التماس دعای شهادت 🌷⚘🌹🌺🌹 حرم -مشکین دشت -شهدا @yadvare_shohada_mishkindasht