eitaa logo
اشعارمناجات امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
7.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
104 فایل
کانال اشعار و مناجات و سخنرانی های کوتاه امام زمان(عج) #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات #اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج #کانال_اشعار_مناجات_امام_زمان_عج ⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
مشاهده در ایتا
دانلود
سر می کنم بدون تو شب های تار را هر شب قصیده می شوم این انتظار را در حسرت بقیه ی خوبان روزگار سر می کنم بقیه ی لیل و نهار را هی چنگ می زنم به ِغزل های ناگزیر هی شعر می شوم کلمات دچار را خورجین من پر از غزل انتظار شد هر شب به دوش می کشم این کوله بار را با گریه گشته ام  صد و ده بار بیشتر دنبال رد پای تو هر شب بحار را (باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی) تکرار می کنم غزل شهریار را از بس که بی تو گل به نظر خار می رسد ترجیح می دهم که نبینم بهار را ای آرزوی گم شده باید نگاه کرد بی تو کدام پنجره ی بی بخار را؟ خشکیده زنده رود من آخر کجا برم؟ عصر سه شنبه گریه ی بی اختیار را سرشار غربتم به تو آورده ام پناه دریاب این پرنده ی بی برگ و بار را من بارها بدون تو در خواب دیده ام کابوس بی پرندگی این دیار را سوهان روح من شده قم ای بهار من سرسبز کن طبیعت این شوره زار را تا کی بدون روی تو گل های کاغذی از خود در آورند ادای بهار را هی جمعه های بی خبر از راه می رسند باید چه کرد این خبر ناگوار را؟ سبحان آنکه روز ازل عاشقانه ریخت در چشم مستت این هیجان خمار را سبحان آنکه در شب گیسوی تو کشید زیبایی رها شده در آبشار را ای کاش در مدار خودش زیر و رو شود منظومه ای که با تو ندارد قرار را چل شب کشیده ام به هوای تو مثل ابر تا کوه خضر گریه دنباله دار را در حسرت نگاه تو بیرون کشید اشک از چشم من چهل غزل آبدار را ایاک نعبد دل تسبیح پاره شد ایاک نستعین چه کنم داغ یار را ای آبروی هر دو جهان در قنوت من آبی بریز این جگر داغدار را کو آن‌نسیم جمعه ی موعود تا سحر قد قامت الظهور بخواند بهار را یا ایهاالعزیز مرا کشت این فراق کوته کن این حکایت دنباله دار را بعد از هزار و یکصد و هشتاد و چار سال بر هم بزن معادله ی روزگار را یک روز می رسد که به خونخواهی حسین رو می کنی اراده ی پروردگار را یک روز می رسد که به تاوان مجتبی سیراب می کنی جگر ذوالفقار را دنیا نشسته تا بتکانی فقط خودت از چادر غریبی مادر غبار را دارد غروب می شود و باز هم ندید در امتداد جاده کسی آن سوار را