فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣دعوت نامه📣
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مامان عزیز
شما دعوتید به گروه در مسیر مادری۲ ❤️
قراره باهم دیگه بحث مهم و کلیدی ه شخصیت محوری رو که از مباحث استاد عباسی ولدی
(نویسنده ی مجموعه تربیتی ارزشمند من دیگرما) هست پیگیری کنیم.
🤩بعد از استقبال مامانای عزیز
تصمیم گرفتیم گروه دوم درمسیر مادری رو راه اندازی کنیم تا ان شاءالله
همزمان با 🎉🎉عید مبعث 🎉🎉 از ابتدا مباحث تقدیم عزیزان بشه 💪
_اصلا منظور از شخصیت محوری چیه؟🧐
_خییلی خلاصه ش این میشه که
✅✅ شخصیتِ محوری، یعنی شخصیتی که به عنوان محور و الگو در زندگی ما و فرزند ما قرار میگیره و میشه معیارسنجش خوبی و بدی،درست و غلط
و شبیه او زندگی کردن میشه آرزو
(کلیپ بالا رو ببینید👌)
✅ما بچه شیعه ها باید شخصیتِ محوری مون اهل بیت علیهم السلام باشن
📛📛📛اما چرا الان جای این بزرگواران رو تو متن زندگی هامون
#شخصیت_های_کارتونی و #سلبریتی ها گرفتن؟!😔
چه طور میشه این اتفاق مبارک بیفته؟
اصلا شدنیه؟...😢
📣 خبرخوب اینه که گروهمون اصلا شلوغ پلوغ نیست 😍
چون تبلیغ و گذاشتن متن لینک دار و صحبت درباره ی موارد غیرمرتبط و... نداریم😊
✅ جلسات حدود ۱۵ قسمت حدودا ۷٠_۹٠ دقیقه ای هست
برای هر جلسه یک هفته زمان داریم (مربوط به جلسات حضوری استاد) به علاوه یه سری ضمیمه مهم و کاربردی
#معرفی_کتاب و #قصه و #شعر متناسب با رویکرد شخصیت محوری هم خواهیم داشت.😍
این لینک گروه ه
اگه تصمیم خودتوگرفتی بزن رو لینک زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/2218721449C4d7cbda7f0
#شخصیت_محوری
#استاد_عباسی_ولدی
#تربیت_فرزند
#در_مسیر_مادری
#مهر_فرشته_ها
#رسانه_باشیم
قصه تولد امام زمان عج ۳.mp3
2.05M
قصه ی تولد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
منبع قصّه:
📚کتاب «كمال الدّين و تمام النّعمة، ج۲، ص۴۲۷»؛ اثر شیخ صدوق رحمة الله علیه
#لالایی_خدا_۴٠
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
#امام_زمان
@lalaiekhoda
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
#دوستدار حقیقی .mp3
4.77M
قصه دانه های بهشتی
نویسنده:ز.تقی پور
منبع: ریاحین الشریعه جلد۱ صفحه۱۴۲
فضائل الزهراء، صفحه۱٠۷
سلام سلام
آی بچه ها
کوچکترا بزرگترا☺️
روزی حضرت فاطمه (س) مریض شد😔
امام علی ع گفت: فاطمه جان! هر چه می خواهی به من بگو تا برایت تهیه کنم.
حضرت فاطمه(س) لبخندی زد و تشکرکردو گفت: من از شما چیزی نمی خواهم☺️
امام علی ع اصرار کرد که اگر چیزی دوست داری بگو تا برایت تهیه کنم
بچه ها❤️
حضرت فاطمه میوه ای میخواست که پیداکردنش کمی سخت بود چون فصلش تموم شده بود...
حضرت فاطمه (س) گفت پدرم رسول خدا،همیشه به من می گفتند که هیچ وقت چیزی که تهیه کردنش برای همسرت سخت است از او نخواه تا شرمنده ی تو نباشد
امام علی ع گفت فاطمه جان،به خاطر من خواهش می کنم هر چی میل داری بگو
حضرت فاطمه (س) گفت: اگر کمی انار برایم تهیه کنی از شما ممنونم.☺️
امام علی ع مهربان برای خرید انار راهی بازار شد.
در بین راه از مسلمانان سوال می کرد انار کجا پیدا می شود؟
یکی از مردان جواب داد: امام علی ع می دانید که فصل انار گذشته است،
اما شاید مردی به نام شمعون هنوز انار داشته باشد
امام علی ع بسیار خوشحال شد و پیش شمعون رفت.
بعد ازسلام
از شمعون پرسید: انار داری؟
شمعون گفت:همه را فروخته ام😔
همسرِ شمعون صحبت های بین امام علی ع و شمعون را شنید. به همسرش گفت: من یک انار برای خودم زیر برگ ها پنهان کرده بودم، آن را به امام علی ع می دهم.
امام علی ع چهار درهم برای خرید انار به شمعون داد. ( درهم واحد پول کشور های عربی است)
شمعون گفت: ولی قیمت این انار نیم درهم است. امام علی ع گفت: نیم درهم برای خودت و بقیه اش برای همسرت باشد.
چون انار را برای خودش نگه داشته بود که بخورد ولی به من داد.
امام علی ع خداحافظی کرد و با خوشحالی به سمت خانه رفت تا انار را به حضرت فاطمه بدهد.😇
در راه صدای ناله ای شنید،😭 دنبال صدا رفت،
ناگهان دید مرد نابینایی تنها و تشنه و گرسنه روی زمین خوابیده است. 😢
امام علی ع با مهربانی سرِ مرد را روی پایش گذاشت و گفت: ای مرد چه شده ؟ چند روز است اینجا بدون آب و غذا افتاده ای؟
مرد نابینا که امام علی ع را نمی شناخت گفت: بیمار شده ام و تنها و بی کس م
امام علی ع گفت:الان چه چیزی میل داری؟ مرد گفت:
اگر یک انار برایم پیدا میشد میل داشتم.
امام علی ع گفت: من یک انار دارم
که داشتم آن را برای بیمار عزیزم می بردم
ولی
آن را نصف میکنم و نصفش را به تو میدهم .😊
امام علی ع انار را دو نصف کرد و دانه های آن را کمکم در دهان مرد گذاشت
نصف انار تمام شد
مرد گفت: اگر لطف کنی و آن نصف دیگر انار راهم به من بدهی تا بخورم شاید حالم خوب شود.
امام علی ع با خودش فکر کرد این مرد اینجا تنها و بی کس است پس بهتر است نصف دیگر انار رابه او بدهم...
پس با محبت و مهربانی دانه های انار را در دهان مرد گذاشت تا انار تمام شد.
امام علی ع با آن مرد خداحافظی کرد و به سمت خانه رفت.
در راه با خودش فکر میکرد حالا چکار کنم؟ دیگر اناری ندارم تا برای فاطمه (س) ببرم!
به خانه رسید ولی از خجالت وارد خانه نشد
از بین در نگاه کرد تا ببیند حضرت فاطمه (س) خواب است یا بیدار!
ناگهان
دید سبدی از انار های بزرگ و خوش رنگ و آبدار جلوی حضرت فاطمه(س) است.😋
امام علی ع با خوشحالی وارد خانه شد. متوجه شد که این انارها،انار های معمولی نیست و از بهشت آمده است.☺️
پرسید فاطمه جانم! این انارها را چه کسی آورده است؟
حضرت فاطمه گفت:علیجانم! وقتیکه برای خرید انار رفتی، بعد چند دقیقه صدای در خانه آمد
فضه بانو در را باز کرد، مردی را پشت در دید که سبدی انار برایمان آورده بود
امام علی ع درحالیکه لبخند میزد دانهای از انار را برداشت و در دهان حضرت فاطمه (س) گذاشت😇حضرت فاطمه (س) آن را خورد و گفت: انار شیرین و خوشمزه ای است، خدا را شکر، حالم خیلی بهتر است،ممنونم علیجان!😍
(اصل روایت را درتصویر زیر بخوانید)👇
#قصه_انار
#قصه
#فضایل
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#دانه_های_بهشتی
@gheseshakhsiatemehvari