eitaa logo
یافت آباد نیوز(yaftabadnews@)
4.1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
39 فایل
یافت آباد نیوز کانال خبری،سرگرمی،فرهنگی، اجتماعی و محلی یافت آباد و پل ارتباطی با شهروندان ممنون و سپاس از اخبار ارسالی شما 🌱🌱 عضو مجمع رسانه های محلی شهر تهران 🌱 دعوت به همکاری جذب خبرنگار محلی ادمین تبلیغات: @adminyaftabadnews
مشاهده در ایتا
دانلود
نعمت... پسر شهید دکتر عمومی بود ... همسرش هم ماما بود. آقا بهشان گفت: چطور شما دکتر و ماما هستید و هنوز بچه‌دار نشدید، نخواستید یا نشده؟ خانم چادرش را کشید روی صورتش و از خجالت قرمز شد. آقا ادامه داد که: "امکان بچه‌دار شدن یک نعمت است. اگر از این نعمت استفاده نکنید، ناشکری کرده‌اید." پسر بالاخره مُقر آمد که ما توراهی داریم. آقا خوشحال شد و گفت: "خب پس حرف تمامه. ان شا الله سزارین هم نکنید. خودتان هم که ماما هستید و بهتر می‌دانید بچه‌ای که طبیعی به دنیا می‌آید سالم‌تر است." آقا به دختری که کنار صندلی‌اش نشسته بود (دختر شهید) گفت: شما خانم ازدواج نکردید؟ دختر سری به نفی تکان داد. آقا گفت: "خواستگار خوب اگر آمد سریع ازدواج کنید، اصلاً معطّل نکنید؛ این توصیه‌ی من به شما. به پول و موبایل و جایگاهش نگاه نکنید. نجابتش را ببینید. ..." وقتی نوبت هدیه دادن به عروس شهید شد، پسر گفت: خانم من دو نفر حساب می‌شوندها! آقا ... گفت: بله ایشان دونفسه هستند. و یک سکه‌ی دیگر هم داد. 📚همپای مسافر اردیبهشت کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1 🌐یافت آباد نیوز @yaftabadnews
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗯ماجرای هدیه عبای یک مرجع برای رهبری! 🗯 این کلیپ دارای فیلمی از رهبری است که تا به حال ندیده‌اید 🗯 برشی از سخنرانی به مناسبت سالروز تولد 🌐یافت آباد نیــــــــوز @yaftabadnews🍃
🌺میلاد حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مبارک باد.🌸 ☀️امام رضا علیه السلام غیور است 📖 در مشهد، به خدمت شرفیاب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعلیه‌السلام شد. آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می‌رفتیم. در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که بود و حتی به او کربل رضای عاجز می‌گفتند. (آقا فرمودند که مشهدی‌ها به نابینا عاجز می‌گویند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد می‌آمد و تکبیر می‌گفت. ما بچه بودیم و سال‌ها بود که او را می‌شناختیم و کوری او را دیده بودیم. روزی من پیش پدرم بودم که این کربلایی رضا آمد، اما بینا شده بود. پدرم از او پرسید: کربلایی رضا من را می‌بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قیافه پدر من را شرح داد. پدرم شنیده بودند که کربلایی شفا گرفته است و می‌خواستند خودشان ببینند. من هم آن‌جا بودم و دیدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور می‌آمد، امروز بینا شده بود. این کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را می‌گرفت و پدر نابینایش را به مسجد می‌آورد. بعد از اینکه در مسجد مستقر می‌شد، دیگر به کسی نیاز نداشت. ما جستجو کردیم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که این دختر بچه دست کربلایی را می‌گرفت و به مسجد می‌آورد. کم‌کم بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پیدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنیده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگیر و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می‌گوید تو برو خانه من این‌جا می‌مانم. او به امام رضاعلیه‌السلام عرض کرده بود: آقا! من سال‌هاست که نابینا هستم و حتی یک‌بار هم گله نکردم، زندگی من با فقر گذشته است، اما یک‌بار هم گله نکردم و گفتم تقدیر خداست و من هم راضی هستم به رضای خدا، اما تعرض به را تحمل نمی‌کنم؛ یا من را شفا بدهید یا همین‌جا مرگم بدهید. من دیگر طاقت ندارم متلک‌های مردم را به خودم تحمل کنم. کربلایی به حضرت متوسل می‌شود و بعد از مدتی خوابش می‌برد. در خواب، حضرت رضاعلیه‌السلام او را شفا می‌دهند. مقام معظم رهبری خودشان این داستان را نقل کردند و فرمودند من خودم این جریان را دیده‌ام. 📚منبع:بیانات مرحوم حضرت آیت‌الله مصباح در جمع بسیج دانشجویی خوزستان و دانشگاه شهید چمران اهواز - 1391/04/17 🌐یافت آباد نیــــــــوز @yaftabadnews🍃