هرگز ما نه در دورهی خودمان، نه در کشور خودمان، نه در کشورهای دیگر ندیدهایم که مبارزات دانشجویی در یک جایی منتهی بشود به تغییر نظام و تغییر رژیم و تحوّل عمومی و انقلاب و از این حرفها؛ حدود دانشجویی این است؛ علّتش هم این است که دانشجو نفوذ و امتداد اجتماعی ندارد؛ حدّاکثر تأثیری که دانشجو دارد، این است که در خانوادهی خودش یک فکری را ایجاد بکند یا یک چیزی را مثلاً فرض کنید ترویج کند در داخل خانواده یا یک محیطهای محدود. در کشور ما هم همینجور بود؛ بله، ما قدردان مبارزات دانشجویان هستیم، همراهی آنها با انقلاب را خیلی قدر میشناسیم، اهمّیّت میدهیم لکن در ارزیابی و در تقویم تأثیر این مبارزات، این چیزی که عرض کردم این درست است؛ یعنی این مبارزات اگر منها میشد از مبارزات روحانیّت و مبارزات روحانیّت نمیبود، مثل همهی مبارزات دانشجویی دیگر، در همان محیط دانشگاه -یا دانشگاه تهران، یا چند دانشگاه در سراسر کشور- محدود میشد و یک حملهای میکردند، یک حرکتی میکردند، یک مبارزهای میشد، یک معارضهای میشد و تمام میشد؛ [امّا] حوزه اینجور نبود.
... مبارزات حوزه اوّلاً تقریباً همهگیر بود... خصوصیّت دوّم، اثرگذاری حوزهی قم بود
اگر طلّاب نبودند این حرکت گسترش پیدا نمیکرد... یک طلبه ... فرقش با یک دانشجو از زمین تا آسمان است؛ دانشجو نمیتواند این کار را بکند امّا طلبه میتواند.
1394/12/25
بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم
@yaftehayeman
خطبه 93 (در سال 38 پس از حادثه ی جنگ نهروان)
پس از حمد و ستايش پروردگار،
اى مردم! من بودم كه چشم فتنه را كندم
و جز من هيچ كس جرأت چنين كارى را نداشت
آنگاه كه امواج سياهىها بالا گرفت و به آخرين درجه شدّت خود رسيد
پس از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد.
... فتنهها آنگاه كه روى آورند با حق شباهت دارند
و چون پشت كنند حقيقت چنانكه هست، نشان داده مىشود
فتنهها چون مىآيند شناخته نمىشوند
و چون مىگذرند، شناخته مىشوند
فتنهها چون گرد بادها مىچرخند
از همه جا عبور مىكنند
در بعضى از شهرها حادثه مىآفرينند
و از برخى شهرها مىگذرند.
آگاه باشيد!
همانا ترسناكترين فتنهها در نظر من، فتنه بنى اميّه بر شما است
فتنهاى كور و ظلمانى كه سلطهاش همه جا را فرا گرفته و بلاى آن دامنگير نيكوكاران است.
هر كس آن فتنهها را بشناسد نگرانى و سختى آن دامنگيرش گردد
و هر كس كه فتنهها را نشناسد، حادثهاى براى او رخ نخواهد داد.
#نهج_البلاغه
@yaftehayeman
خطبه 97 (پس از جنگ نهروان در نكوهش لشكريان خود در سال 38 هجرى، كه براى نبرد نهايى با معاويه سستى مىورزيدند ايراد كرد)
آگاه باشيد! به خدايى كه جانم در دست اوست، شاميان بر شما پيروز خواهند شد، نه از آن رو كه از شما به حق سزاوارترند.
بلكه در راه باطلى كه زمامدارشان مىرود شتابان فرمان بردارند.
و شما در گرفتن حق من سستى مىورزيد
و هر آينه، ملّتهاى جهان صبح مىكنند در حالى كه از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند
من صبح مىكنم در حالى كه از ستمگرى پيروان خود وحشت دارم.
شما را براى جهاد با دشمن بر انگيختم، امّا كوچ نكرديد،
حق را به گوش شما خواندم ولى نشنيديد،
و در آشكار و نهان شما را دعوت كردم، اجابت نكرديد،
پند و اندرزتان دادم، قبول نكرديد.
آيا حاضران غائب مىباشيد؟ و يا بردگانى در شكل مالكان؟!
فرمان خدا را بر شما مىخوانم از آن فرار مىكنيد،
و با اندرزهاى رسا و گويا شما را پند مىدهم از آن پراكنده مىشويد،
شما را به مبارزه با سركشان ترغيب مىكنم، هنوز سخنانم به آخر نرسيده، چون مردم سبا متفرّق شده، به جلسات خود باز مىگرديد،
و در لباس پند و اندرز، يكديگر را فريب مىدهيد تا أثر تذكّرات مرا از بين ببريد.
صبحگاهان كجىهاى شما را راست مىكنم، شامگاهان به حالت اوّل بر مىگرديد، چونان كمان سختى كه نه كسى قدرت راست كردن آن را دارد و نه خودش قابليّت راست شدن را دارا است.
اى مردم كه بدنهاى شما حاضر و عقلهاى شما پنهان و افكار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشكلات شمايند،
رهبر شما از خدا اطاعت مىكند، شما با او مخالفت مىكنيد،
امّا رهبر شاميان خداى را معصيت مىكند، از او فرمانبردارند.
به خدا سوگند دوست دارم معاويه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دينار با من سودا كند، ده نفر از شما را بگيرد و يك نفر از آنها را به من بدهد!
#نهج_البلاغه
@talabeyeenghelabi
خطبه 99
به هوش باشيد!
مرگ را كه نابود كننده لذّتها و شكننده شهوتها و قطع كننده آرزوهاست،
به هنگام تصميم بر كارهاى زشت، به ياد آوريد،
و براى انجام واجبات، و شكر در برابر نعمتها و احسان بى شمار الهى، از خدا يارى خواهيد.
#نهج_البلاغه
@talabeyeenghelabi
خطبه 105
خدا را خدا را، مبادا شكايت نزد كسى بريد كه نمىتواند آن را بر طرف سازد، و توان گره گشايى از كارتان ندارد.
همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را كه خدا امر فرمايد، و آن،
كوتاهى نكردن در پند و نصيحت،
تلاش در خير خواهى،
زنده نگهداشتن سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم،
جارى ساختن حدود الهى بر مجرمان
و رساندن سهمهاى بيت المال به طبقات مردم، است.
#نهج_البلاغه
@talabeyeenghelabi
خطبه 107 (در برخى از روزهاى نبرد صفين در سال 37 هجرى براى تشكّر و تقويت روحيّه سربازانش ايراد فرمود)
از جاى كنده شدن و فرار شما را از صفها ديدم
فرومايگان گمنام، و بيابان نشينانى از شام، شما را پس مىراندند، در حالى كه شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف مىباشيد، برازندگى چشمگيرى داريد و قلّههاى سرفراز و بلند قامتيد،
سر انجام سوزش سينهام با مقاومت و حملات دلاورانه شما، تسكين يافت، كه ديدم شاميان را هزيمت داديد وصفهاى آنان را در هم شكستيد، و آنان را از لشكرگاه خود رانديد، آنگونه كه آنها شما را كنار زدند.
مىديدم با نيزهها آنان را كوفتيد و با تيرها، آنها را هدف قرار داديد، كه فراريان و كشتگان دشمن روى هم ريختند، و بر دوش هم سوار مىشدند، چونان شتران تشنهاى كه از آبشخورشان برانند و به هر سو گريزان باشند.
#نهج_البلاغه
@talabeyeenghelabi
خطبه 108
مردم! به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهيد، دلهاى خود را در پيشگاه او حاضر كنيد، و با فريادهاى او بيدار شويد!
رهبر جامعه بايد با مردم به راستى سخن گويد و پراكندگى مردم را به وحدت تبديل، و انديشه خود را براى پذيرفتن حق آماده گرداند.
پيشواى شما چنان واقعيّتها را براى شما شكافت چونان شكافتن مهرههاى ظريف، و حقيقت را از باطل چون شيره درختى كه از بدنه آن خارج شود، بيرون كشيد.
#نهج_البلاغه
@talabeyeenghelabi
خطبه 109
هركس به چيزى عشق (ناروا) ورزد، نابينايش مىكند، و قلبش را بيمار كرده، با چشمى بيمار مىنگرد، و با گوشى بيمار مىشنود.
خواهشهاى نفس پرده عقلش را دريده، دوستى دنيا دلش را ميرانده است، شيفته بى اختيار دنيا و برده آن است و برده كسانى است كه چيزى از دنيا در دست دارند.
دنيا به هر طرف برگردد او نيز بر مىگردد، و هرچه هشدارش دهند از خدا نمىترسد.
از هيچ پند دهندهاى شنوايى ندارد، با اينكه گرفتار آمدگان دنيا را مىنگرد كه راه پس و پيش ندارند و در چنگال مرگ اسيرند.
مىبيند كه آنها بلاهايى را كه انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد و دنيايى را كه جاويدان مىپنداشتند از آنها جدا شده و به آنچه در آخرت وعده داده شده بودند خواهند رسيد، و آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنى است.
#نهج_البلاغه
@talabeyeenghelabi
خطبه 110 (معروف به خطبه ی دیباج)
همانا بهترين چيزى كه انسانها مىتوانند با آن به خداى سبحان نزديك شوند،
ايمان به خدا
و ايمان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
و جهاد در راه خداست، كه جهاد قلّه بلند اسلام، و يكتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانى است.
بر پاداشتن نماز آيين ملّت اسلام،
و پرداختن زكات تكليف واجب الهى،
و روزه ماه رمضان، سپرى برابر عذاب الهى است،
و حج و عمره، نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناهان است.
و صله رحم مايه فزونى مال و طول عمر،
و صدقههاى پنهانى نابود كننده گناهان است،
و صدقه آشكارا، مرگهاى ناگهانى و زشت را باز مىدارد،
و نيكوكارى، از ذلّت و خوارى نگه مىدارد.
به ياد خدا باشيد كه نيكوترين ذكر است،
و آنچه پرهيزكاران را وعده دادند آرزو كنيد كه وعده خدا راستترين وعدههاست،
از راه و رسم پيامبرتان پيروى كنيد كه بهترين راهنماى هدايت است، رفتارتان را با روش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تطبيق دهيد كه هدايت كنندهترين روشهاست.
#نهج_البلاغه
@talabeyeenghelabi
چند بیت شعر از حافظ در مدح امیرالمومنین
غزل:
1️⃣طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور کشد زهی شرف
طرف کرم زکس نبست این دل پرامیدمن
گرچه سخن همی برد قصه من به هر طرف
... صوفی شهر را ببین لقمه شبهه می خورد
پاردمش درازباز ان حیوان خوش علف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
رباعی:
2️⃣مردی ز کننده در خیبر پرس
اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس
گر تشنه فیض حق به صدقی حافظ
سر چشمه ی ان ز ساقی کوثر پرس
3️⃣در مذهب ما کلام حق ناد علی است
طاعت که قبول حق بود یادعلی است
از جمله ی آفرینش کون و مکان
مقصود خدا علی و اولاد علی است
4️⃣قسام بهشت و دوزخ آن عقده گشای
ما را نگذارد که درآییم زپای
تا کی برد این گرگ نمایی بنمای
سر پنجه دشمن افکن ای شیر خدای
#حافظ
@talabeyeenghelabi
امام خمینی ره در 4 بهمن 1359 (توصیه به امید دادن به مردم و دلسرد نکردن مردم و مراقبت در نوشتن و انتقاد و انتقاد کردن به آرامی)
ما نباید حالا که گرفتار هستیم باز به پیروزی هم نرسیدهایم، نباید این مردم را سستشان بکنیم.
- بیاییم - مجلس را از این [طرف] هِی اشکال بکنیم.
آن قدر خوبی که در این مجلس هست از اوّلی که مجلس در این مملکت پیدا شده تا حالا، یک همچو مجلسی با این افرادی که در آن هست، من نمیگویم توی مجلس هم فرد غیر صالح نیست، ممکن است باشد، اما صُلَحا هستند اینها. این مجلس را باید حفظش کرد، و مردم را از این دلسرد نکرد.
هِی هر روز راجع به مجلس یک چیزی نوشت و هر روز راجع به - عرض میکنم - ندانستن مجلس، چی مجلس، چی مجلس،
ما امروز احتیاج داریم که اگر یک نفر آدمی هم که جزء کسبه هستند و بسیار هم محترماند، جزء کارگرها هستند و آنها هم بسیار محترماند، همه محترماند - ان شاء الله - نباید ما یک کارگر را دلسرد بکنیم که دستش وقتی که میخواهد به کار برود بلرزد.
یک کشاورز را دلسرد کنیم که وقتی دستش میخواهد برای کشاورزی عمل کند بلرزد. و یک وکیل را دلسرد کنیم که وقتی بخواهد صحبت کند بلرزد.
یا در سرحدات اشخاصی که مشغول هستند به خدمت، دلسردشان کنیم که آنها هم دستشان بلرزد.
ما باید همه کوشش کنیم که #امید ایجاد کنیم در این ملت؛ که با #امید است که میتوانند اینها پیروز بشوند.
با #امید است که کشاورز میتواند قدرت کشاورزی را زیاد کند. و با #امید است که ارتش و پاسدار میتواند در سر حدات جلوی دشمن را بگیرد.
... ما میخواهیم که این کشور و این اسلام و همه اینها - ان شاء الله - به خواست خدا درست بشوند. همه ما این آرزو را داریم. خوب، اگر همه ما این آرزو را داریم، چرا باید دولت اسلامی را تضعیف کنیم؟ چرا باید مجلس را تضعیف کنیم؟ چرا باید ارتش را تضعیف کنیم؟ چرا باید پاسدار را تضعیف کنیم؟
مگر اینها همه اشخاصی نیستند که دارند برای این ملت خدمت میکنند؟ خوب، همه اینها خدمتگزارند، از آن رئیس جمهور گرفته است تا من طلبه، و همه ارگانهایی که بعد هستند، الآن مشغول خدمت هستند.
نظرها را نظرهای بدبینی نکنید.
و حُبّ و بُغض در دل شما آنجور نباشد که به خلاف واقع حکم کنید و بنویسید و بگویید.
آنچه که هست بگویید.
البته نه، من نمیگویم تأیید کنید و فحشا را [ترویج] بکنید. این خلاف شرع هست و از گناهان کبیره هست این.
لکن برای موعظه، برای بیدار کردن، نقاط ضعف را بگویید، لکن به #آرامی. نه اینکه آن کسی که میشنود که از قلم شما چه بیرون آمده بدتر کند مطلب را.
اگر شما یک مطلبی را بگویید که غرض آلود باشد و به کسی بربخورد، آن آدم هم آنطور مهذّب نیست که این را غَمْضِ عین بکند. آن هم مطلبی را میگوید غرض آلود. یک مقدار بالاتر، آن یک مقدار بالاتر میرود، اینکه مقابلش ایستاده است فردا یک مقدار از او بالاتر میرود.
ما اگر بخواهیم که واقعاً کشور خودمان یک کشوری باشد که برای خودمان باشد، دیگران نتوانند به او تسلط پیدا کنند، حالا باید همه قشرهایی که هستند، با هم دست به دست هم بدهند دست بردارند از این حُبّ و بُغضهایی که اساسش هم همان حُبِّ نفس است. یک مقدار حُبِّ نفس را کنترلش کنند، نمیتوانند خارجش کنند، کَمَش کنند، موقتاً کَمَش کنند تا این پیروزی حاصل بشود.
... اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم باید یک قدری فکر بکنیم که حالا خوب است که ما قلمها را یک قدری غلاف کنیم، و یک قدری مردم را نصیحت کنیم. اگر قلم، میگوییم، قلممان اصلاحی باشد، دنبال این نرویم هِی عیب پیدا کنیم و هِی بنویسیم.
شما که این عیب را پیدا کردید و نوشتید حریف شما هم همین یک عیب دیگری برای شما میتراشد، فردا زیادتَرش میکند. آن یکی هم همینطور، همینطور تا آخر.
... باید یک فکری همه بکنند. آنهایی که اهل فکرند. اهل قلمند. آنهایی که صالحاند. این صُلَحا باید بنشینند و در صدد این باشند که #امید بدهند به این جامعه. این مردم احتیاج به امید دارند. دیگران دارند اینها را ناامید میکنند. دیگران میگویند که همه به هم ریختند اصلاً مملکتی نیست اینجا.
... اجتماع کنیم. با هم باشیم. برادریم. همه میخواهند که این مملکت اصلاح بشود. اگر با قلم ما، با قدم ما، گفتار ما، خدای نخواسته یک آسیبی به این مملکت برسد، یک آسیبی به این جمهوری اسلامی برسد، در خارج بگویند اینها نمیتوانند اداره بکنند، خودمان هم دامن بزنیم به این. چرا باید ما به واسطه یک بُغضی که با یک شخصی یا با یک جمعی داریم، در دنیا یک طوری بگوییم که دنیا به جمهوری اسلامی بدبین بشود؟
#انتقاد
@talabeyeenghelabi