eitaa logo
(طور عشق)رضا یعقوبیان
8.7هزار دنبال‌کننده
2 عکس
2 ویدیو
1.5هزار فایل
متن اشعار و مدایح، مرثیه ها، سرودها و نوحه های حضرات معصومین علیهم السلام شماره تماس ۰۹۱۵۳۱۶۱۳۰۰ @Yaghoubian1
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. ............... ................................ لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید . .
۱۹ (حضرت رقیه س) آمدی بابا،کنج ویرانه تو چنان شمعی،من چو پروانه ای پدرجانم۴ سوزم از بهرت،با دو چشم تر تازه مهمانم،آمدی با سر ای پدرجانم۴ شد دل من خون،گریه ام افزون تا تو را دیدم،با رخ گلگون ای پدرجانم۴ بنگر بابا،قامتم خم شد در فراق تو،صبر من کم شد ای پدرجانم۴ آمدی بابا،بهر دیدارم دشمن بی دین،داده آزارم ای پدرجانم۴ هر کجا بابا،نام تو بردم از عدوی تو،من کتک خوردم ای پدرجانم۴ شکر لله تو،کرده ای یادم تو نبودی از،ناقه افتادم ای پدرجانم۴ در دل صحرا،دشمنت آمد از ستم بابا،زجر مرا می زد ای پدرجانم۴ زجر مرا بابا،تازیانه زد گه به کعب نی،وحشیانه زد ای پدرجانم۴ زد به من دشمن،ضربه ی سیلی همچو زهرا شد،صورتم نیلی ای پدرجانم۴ این مصیبت ها،زد شرر بر من عمه ام زینب،شد سپر بر من ای پدرجانم۴ بنگر تو بر،آه شبگیرم دگر از دنیا،ای پدر سیرم ای پدرجانم۴ دیگر از دنیا،خسته ام بابا دل خود بر تو،بسته ام بابا ای پدرجانم۴ باشد ای بابا،عمر من کوتاه دختر خود را،ببرم همراه ای پدرجانم۴ @yaghubianreza .
۲۰ (حضرت رقیه س) غنچه ی باغ عشق،گل آل اللهی تو رقیه ای و،جان ثار اللهی گلی از گلزار ولایی تو دخت شاه کرب و بلایی تو یا رقیه جان۴ در سپهر ولا،مه انجمنی در گلستان دین،گل یاسمنی یا رقیه جان محور عشقی تو صفابخش شهر دمشقی یا رقیه جان۴ قبر تو در دمشق،جنت شیعه است هر که دارد به دل،مهر تو بیمه است حرم زیبایت صفا دارد عطر و بوی کرب و بلا دارد یا رقیه جان۴ تا که رأس پدر،در خرابه رسید همه اهل حرم،ناله ات را شنید همه دیدند شوق وصال تو حلم و صبر و شور و کمال تو یا رقیه جان۴ گفته ای ای پدر،بی خبر آمدی بر یتیمان خود،ای پدر سر زدی بوده ام بابا بی قرار تو در خرابه چشم انتظار تو یا رقیه جان۴ در غمت ای پدر،خون شده جگرم شادمانم بابا،آمدی در برم گو کجا مانده پیکرت بابا خون شده قلب دخترت بابا یا رقیه جان۴ در خرابه ی شام،شور و غوغا به پاست هر کجا بنگری،بزم عزا به پاست تو نبودی من خون دل خوردم در کنارت چون لاله پژمردم یا رقیه جان۴ پدر هر شب مرا،بی بهانه زدند بر همه کودکان،تازیانه زدند ای پدرجان از ضربه ی سیلی صورتم گردیده پدر نیلی یا رقیه جان۴ ای گل فاطمه،بر تو بابا درود از ستم های دون،بدنم شد کبود هر کجا نام تو پدر بردم از عدوی نامرد کتک خوردم یا رقیه جان۴ از روی ناقه ها،من فتادم زمین می زد از کین مرا،زجر پست لعین همه ی مردم غربتم دیدند بر من و اشک دیده خندیدند یا رقیه جان۴ از چه بابای من،شدی ببریده سر خسته ی خسته ام،مرا همره ببر زین همه رنج و غم شدم خسته می کنم ناله دل بشکسته یا رقیه جان۴ در کنار پدر،جان به جانان سپرد در کنار طبق،تشنه جان داد و مرد رقیه راحت شده از غم ها می رود نزد مادرش زهرا یا رقیه جان۴ @yaghubianreza
۵۳ (حضرت رقیه س) من رقیه نور عینم دختر پاک حسینم دخت خون خدایم سه ساله روی من شد کبود همچو لاله ای پدر ای پدر یا حسین جان۲ هر دلی بهرم کبابه از چه شد جایم خرابه گوشه ی این خرابه غریبم بهر بابای خود بی شکیبم ای پدر ای پدر یا حسین جان۲ ناگهان وارد طبق شد پیکر من بی رمق شد دیده ام در طبق نور دیده قامت کوچکم شد خمیده ای پدر ای پدر یا حسین جان۲ با پدر در گفت و گویم نام بابا آبرویم ای که هستی مرا نور دیده کی سر پاکت از کین بریده ای پدر ای پدر یا حسین جان۲ بوده ای تو غمگسارم بهر تو من بی قرارم تو نبودی ز ناقه فتادم صورتم را روی خاک نهادم ای پدر ای پدر یا حسین جان۲ زجر دون در رو به رویم سیلی کین زد به رویم بی حیا زخم من را نمک زد دخترت را پدرجان کتک زد ای پدر ای پدر یا حسین جان۲ بال و پر بشکسته ام من دیگر از خود خسته ام من کن دعا تا که حاجت بگیرم در کنار سر تو بمیرم ای پدر ای پدر یا حسین جان۲ @yaghubianreza
۵۶ (حضرت رقیه س) به زهرا و علی نور دو عینم رقیه هستم و بنت الحسینم گل آل عبایم سفیر کربلایم گل زهرا پدرجان۲ بدیدم ظلم و جور کوفیان را بدیدم کینه های شامیان را همه دل ها کبابه منم کنج خرابه گل زهرا پدرجان۲ در این ویرانسرا در انتظارم دلم بشکسته اما بی قرارم چرا بابا نیامد گل زهرا نیامد گل زهرا پدرجان۲ خرابه ناگهان رنگ شفق شد که وارد در خرابه یک طبق شد بدیدم نور دیده پدر با سر رسیده گل زهرا پدرجان۲ بود رأس پدر در رو به رویم کنار رأس او در گفت و گویم الا ای نور دیده سرت را کی بریده گل زهرا پدرجان۲ نبودی از روی ناقه فتادم به روی خاک صحرا سر نهادم پدر جز غم ندیدم از آن غم ها خمیدم گل زهرا پدرجان۲ نبودی زجر زخمم را نمک زد مرا آن بی حیا هر دم کتک زد مرا زد بی بهانه به کعب و تازیانه گل زهرا پدرجان۲ خودت دانی به تو دلبسته ام من دگر از زندگانی خسته ام من دگر حاجت بگیرم کنار تو بمیرم گل زهرا پدرجان۲ @yaghubianreza