eitaa logo
یهتدون
363 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
382 ویدیو
11 فایل
✅ یهتدون : کانالی با موضوعات متنوع سیاسی، انقلابی، مذهبی، فرهنگی و ... . 👈 با ما همراه باشید . https://eitaa.com/yahtadoon http://eitaa.com/joinchat/904593409Cdf6cc11aa3 ارتباط با ادمین: @Mohammad_314
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🕯🍂 🕯 🏴پرسھ بر سالار🏴 ⇦ ⇨ •{السلام علیڪ یا اباعبدالله الحسین(ع)}• 🍃تابستانـ سال 61 هجرے قمرے است. بیابانے به‌نام ڪربلا. روز از نیمـه گذشته است. از صبـح جنگے نابرابر بین سپاه حق با سپاه باطل در جریان بوده است. دیگـر صداى چڪاچڪ شمشیرهـا به گوش نمیرسـد. اما اسب‌هاے بےصاحب با شیهه سوزناڪ خود ولولـه اے برپا ڪرده اند. ▪️تعدادے از بدن‌های پاره‌پاره و خون‌آلود شهیدان در نزدیڪ خیمـه گاه ردیف شده اند درحالےڪه قطعاتے از اعضاے بدن آن‌ها هنوز در میدانــ برجـای‌مانده است. گروهے دیگر هنوز در میدان و روے خاڪهایے ڪه با سُم اسبـان شخم زده‌شده‌اند، افتاده‌اند. نه فرصت و مجالے فراهم‌شده و نه ڪسے باقے‌مانده است ڪه جسد پاره‌پاره یا نیمه‌جان یاران اباعبدالله الحسین(ع) را به خارج از محوطه معرڪه انتقال دهد. 🍃 اجسادى نیز به دلیل ازهم‌پاشیدگی قابل‌انتقال نیستنـد. گاه‌گاهے صداے خُرخُر گلوهاے بریده و ناله هاى دردناڪ از دور و نزدیڪ شنیده ميشود.. 🍃اما دیگر اللّه‌اڪبرهاے عباس بگوش نمےرسد. از هم آورد طلبے‌ها و رجزخوانےهاے علے‌اڪبر خبرے نیست. علے‌اصغـر از بےشیرے و تشنگے بےتابے نمیڪند. قاسم آرام‌گرفته است. عبدالله چشم و دم فروبسته است. حسین، خسته، داغ‌دیده، تنها و بےیاور مانده است. ▪️ڪودڪان حرم، دیگر طلب آب نمےڪنند. با شنیدن هر خبر مرگے، تاب ‌وتوان خویش را بیشتر از ڪف داده اند. هر یڪ به گوشه‌اے از چادر خزیده و زانوےغم در بغل گرفته‌اند. همچون بید بدنشان مےلرزد، گویا در آن بیابان سوزان، سرما بر آنان مستولے گشته است. ▪️با آن خداحافظے دردناڪ حسین(ع) از همه اهل حرم، امیدے به بازگشت پیر و مرادشان ندارند اضطراب و نگرانے لحظه‌به‌لحظه بیشتر و بیشتر مےشود. آیا حسین(ع) زنده بازخواهد گشت؟ آیا دوباره لطافت و صفاے دست مولایشان را بر سر یتیمے خویش احساس خواهند ڪرد؟ همه اهل حرم، داغ از دست دادن پدر و برادر و فرزند خویش را فراموش ڪرده اند. همه به حسین(ع) مےاندیشند. نویسنده: ✒️ @yahtadoon 🕯 🍂🕯🍂
🍂🕯🍂 🕯 🏴پرسھ بر سالار🏴 ⇦ •{السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)‌}• 🍃اما ناگھان صداے شیهه ذوالجناح همه را متوجه خود میڪند و از جا برمی‌خیزند. زانوانشان توان و رمقى دیگر می یابند. نور امید به خیمه ها تابیدن مےگیرد. داغ عزیزان فراموش مےشود. ▪️خدایا شڪر، خدایا شڪر... حسین سالم برگشته است، دوباره مےتوانیم چهره آرام و مهربان او را ببینیم، دوباره زینب را در حال ایستاده مقابل برادر خواهیم دید... ▪️آخر بعد از وداع با برادر، زینب دست به‌زانو راه مےرود، نماز نشسته مےخواند. همه حتے زینب از حرم بیرون مےروند و به‌ طرف ذوالجناح خیز بر مےدارند. 🍃اما...اما خدایا چه مےبینند؟ ذوالجناح بےحسین برگشته است. ذوالجناح تنهاست، ذوالجناح خونین است، ذوالجناح شرمگین است. ذوالجناح...ذوالجناح؟...نڪند؟...نڪند؟...زبانم لال... 🍃اضطراب و نگرانے و دل‌شوره همه اهل حرم را فراگرفته است. براى اطلاع از سرنوشت سالار شهیدان به بالاے تل زینبیه مےروند. آن مکان به‌ خوبے بر قتلگاه مشرف است. فاصله تل تا قتلگاه به حدے است که همه‌ے حوادث قابل‌مشاهده و غالب سخنان قابل‌شنیدن است. ▪️آنچه در برابر دیدگانشان در حال وقوع هست، باورکردنے نیست. زاده رسول خدا(ص)، نیم‌خیز در گودالے نشسته است. کتفش براثر ضربت شمشیر زرعه بن شریک، شکافته شده و دهان بازکرده است. ▪️بیش از سیصد زخم عمیق بر بدنش واردشده است تمام لباس عین شیله سرخ سرخ است. تعداد بےشمارے نیزه و تیر در بدن مبارکش فرورفته است. ▪️عبداللّه، این کودک امام حسن(ع) که روے تل ایستاده است تاب دیدن حال عمو را ندارد. به ‌طرف قتلگاه خیز بر مےدارد. زینب تلاش مےکند مانع رفتن او به میدان شود. حسین(ع) از خواهر مےخواهد جلو عبداللّه را بگیرد. اما او خود را از دست عمه مےرهاند و خود را به عمو مےرساند. دست در گردن مجروح و خونین عمو مےاندازد. ▪️مےبیند ابجز بن کعب شمشیر به دست به‌ قصد وارد کردن ضربھاے دیگر به حسین(ع) نزدیک می شود. به هنگام فرود آمدن ضربه، دست خود را حائل مےکند. دست کوچکش از شدت ضربه قطع مےشود و از پوست آویزان مےگردد. 🍃حسین(ع) برادرزاده را در آغوش میگیرد. خون از دست قلم شده اش فوران مےکند. تیرها پشت سر هم بر بدن عمو و برادرزاده اصابت مےکند و عبداللّه پس از لختے در آغوش عمو آرام میگیرد. حسین(ع) او را بر روے خاک‌ پا به قبله مےخواباند... نویسنده: ✒️ @yahtadoon 🕯 🍂🕯🍂
🍂🕯🍂 🕯 🏴پرسھ بر سالار🏴 🌴بازخوانی دقایقی از ظهر روز عاشورا🌴 ⇦ ⇨ •{السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)}• 🍃حسین(ع) همچنان مقاومت مےکند. در حال نشسته نیز با شمشیر از خود دفاع مےکند. ظالمے به ناگاه از دور سنگے بر پیشانے مبارکش مےکوبد. خون جَستن مےکند و بر چهره مبارک جارے میشود. جلو چشمانش پرده میشود. پیراهن را بالا میزند تا خون را از چهره پاک کند. حرمله، که منتظر فرصت است تیرے سه شعبه و زهرآلود به سینه مبارک مےزند. تیر سینه را مےشکافد و از پشت شانه خارج میشود. ▪️حسین تلاش مےکند تیر را از سینه بیرون بکشد. اما پرههاے تیر مانع خروج مےشود. خم میشود و با زحمت تیر را از پشت خارج میسازد. خون فوّاره میزند و صدایے حزین در فضا میپیچد: « بسم اللّه و باللّه و على ملة رسول اللّه» 🍃حسین دیگر تاب نشستن نیز ندارد به زمین مےافتد رو به‌ قبله مےخوابد. برجستگیهاے سطح زمین مانع دید او مےشوند، دیگر نمےتواند خیمه‌گاه را ببیند. دل‌شوره تمام وجودش را فرا مے‌گیرد، در حال احتضار نیز نگران اهل حرم است، با دستان لرزانش مقدارے خاک را جمع مےکند تا سرش در موضعى بالاتر قرار دهد. با یکے از دو چشم، شبحى از خیمه را مےتواند ببیند، خیالش راحتتر مےشود..... 🍃لختے نمیگذرد که سواران عمر سعد به‌سوے خیمه هجوم میبرند. ناگهان غیرت اللّه تمام نیروے باقیمانده خویش را در توان و صداے خویش جمع میکند، نیم‌خیز میشود و بر سر مهاجمان فریاد میزند. ▪️مهاجمان به خیال اینکه امام هنوز زنده است، سراسیمه از خیمه ها دور میشوند و پا به فرار میگذارند. حسین بےحال بر زمین مےافتد، اما میزان خونے که در هر بازدم به بیرون فوران مے کند کم و کمتر مےشود و فاصله بین نفسها نیز طولانےتر میشود.... ▪️ ناگهان شمر بن ذے‌الجوشن، لشکریان خویش را نهیب مےزند که «چرا کار حسین را یکسره نمےکنید؟» سپاهیان از همدیگر سبقت مےگیرند و به‌طرف بدن نیمه‌جان و بےرمق حسین خیز برمےدارند. 🍃حصین بن تمین، تیر به دهان مبارکش مےزند. ابو ایوب غنوے، سرنیزه بر حلقوم شریفش مےکوبد. زرعة بن شریک با ضربت شمشیر مچ دست او را قطع مےکند. سنان بن انس، با سنگدلے بالاے سر حسین مےآید و نیزه خود را چندین بار در سینه و گردن او فروکرده و بیرون مےآورد. نویسنده: ✒️ ▪️ @yahtadoon 🕯 🍂🕯🍂
🍂🕯🍂 🕯 🏴پرسھ بر سالار🏴 🌴بازخوانى دقایقى از ظهر روز عاشورا🌴 ⇦ ‌⇨ •{السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)}• 🍃عمر سعد،به مردے که در کنارش ایستاده دستور مے دهد که، «از اسب پیاده شو و برو و حسین را راحت کن». ▪️اما خولے بن یزید، بر او سبقت میگیرد و با شتاب به ‌سوے حسین مےرود. همین‌که مےخواهد سر حسین را جدا کند، رعشهاے بر بدنش مےافتد و پا به فرار مےگذارد. ▪️سنان بن انس، مےخواهد کار خولے را پےبگیرد. با قساوت تمام روے سینه امام مےنشیند تا سر از بدن جدا کند. اما چشمان نافذ امام، جرئت این کار را از او مےگیرد، هراسان برمے‌خیزد و از صحنه خارج مےشود. 🍃این بار شمر خود به قتلگاه می آید. براے در اَمان ماندن از تأثیر شرم و حیاء و یا ترس و دلهره ناشے از چشمان امام، بدن بےرمق حسین(ع) را به پشت بر مےگرداند. شمشیر را از قفا بر گردن فرزند زهرا(س) مےگذارد و با قساوت تمام سر مبارک زاده رسول خدا (ص) را از تن جدا می کند ...😭 🍃هلال بن نافع، از سپاهیان عمر سعد مےگوید: ▪️دلم از تشنگے و مظلومیت فرزند رسول خدا(ص) به رحم آمد. رفتم تا در دم آخر جرعه هاے آب براے حسین بیاورم. ▪️هنگام بازگشت دیدم شمر هراسان و لرزان درحالے ‌که تلوتلو مےخورد پنجه در موهاے سربریده‌اے کرده که هنوز از رگ‌هاے گلوى او خون مےچکد و به‌ طرف ابن سعد درحرکت است. ▪️رو به من کرد و گفت: هلال دیگر به آب نیازے نیست، من او را سیراب کردم... خاموش محتشم که دل‌سنگ آب شد بنیاد صبر و خانه طاقت خراب شد خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهے دریا کباب شد خاموش محتشم که از این شعر خون‌ چکان در دیده اشک مستمعان خون ناب شد خاموش محتشم که از این نظم گریه خیز روے زمین به اشک جگرگون کباب شد.. ||و سیلعم الذین ظلموا اىّ منقلب ینقلبون|| نویسنده: ✒️ @yahtadoon 🕯 🍂🕯🍂