زنــدگــی ســاعت تبدار قــرار است، همین
اولیــن ثــانیــهی فصــل بهــــار است، همین
قــدر یک نقشجهـــان تــرمــه و کاشیکــاری
قدر یک نقشجهان نقش و نگار است، همین
رفتــن و شــوق رسیــدن به افـــقهای بلـــند
چمــدان و سفـر و سوت قطار است، همین
مثــل بیتـــابی یک آینـــه در دیــدن صبــــح
ساده و صادق و بی گرد و غبـار است، همین
چشم پرمهر و پر از شرجی بوشهریهاست
داغ و دریـــایی و خورشیــدتبار است، همین
زنــدگی قصـــهی دل دادن و دلتنگیهاست
زنــدگی چیــدن یک دانه انـــار است، همین
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
جز گــریه علاج دلِ بیحوصله نیست
ابــری که دلش گرفتــه بایـد چه کند؟!
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m
ساعتم را
به وقت حادثه تنظیم میکنم...
یک و بیست دقیقهی
صبحی که همه خواب بودند؛
و ثانیهها
نه بر مبنای گرینویچ
بلکه
به قاعدهی ساعت قریب قیامت
در شعلههای عطش و آتش
میدمیدند،
من
ققنوسی را دیدم
که از لابلای شعلهها برخاست
و به آسمان میرفت
تا از این به بعد
«میدان» را
از بالا نظاره کند.
ابلیس
به آتشزادیاش مغرور است
ولی ققنوسها
همچنان در میانهی معرکهی شعله و شراره
مشق جاودانگی میکنند.
آن روزها
آنطرفِ میز مذاکرههای مثلاً بُرد-بُرد
شیطان
در قامت غربیاش نشسته بود
و لبخند ژکوند میزد.
و «دیپلماستمالی»
هنوز هم معتقد است
که باید با داعش گفتوگو کرد.
دنیای فردا
به گواه آه دل مادران شهدا
و خسخس سینهی جانبازان شیمیایی
دنیای گفتمانهاست!
(میپرسم:
مگر رفسنجانیها
غیر از پسته
زرشک هم میکارند؟!)
ما
مقصریم جماعت
ما
«کور» بودیم
و نفهمیدیم که امضای «کری»
تضمین مذاکرات است!
حسینبیعلی(ع)
-خاکم بر دهان-
اگر تندروها میگذاشتند
حتماً با یزید مذاکره میکرد.
شنیدهام
شمر
وعده داده است
که «دست» عباس(ع) را
اگر به اماننامه «تن» بدهد
قطع نخواهند کرد!
کربلا
-برای اهل اطلاعیههای صبح جمعهای
و خندیدن به ریش ملت-
درس مذاکره است
اما من
امیدوارم
عراقچی یک امسال را
به احترام مردم غزه
بیخیالِ تبریک سال نوی مسیحی
به وندی شرمن یهودی شود!
حضرات را ول کنید
دوباره برمیگردند به مذاکره
و رو به دوربین عکاسان
قیافه میگیرند.
«بگویید سـیـیـیـب...»
سیب
سوغات باغ برجام است؛
و آه
که انگار آدمیزاد
قرار است تا همیشهی خدا
فریفتهی سِحر سیب باشد...
سرم داغ کرده است
در خیالم
از خانه بیرون میزنم
میروم کمی هوا تازه تنفس کنم
ساحل دریاچهی لوزان
نوش جان سکهبگیرهای مذاکرهچی؛
ما پاپتیها
و مستضعفین عالم
قرارهایمان را
سر پیچ «تنگهی بابالمندب» میگذاریم!
اصلاً
مچ میاندازیم
ببینیم
خدای ما بزرگتر است
یا ابعاد ناوهای آمریکایی!
حقیقت
ترور نمیشود؛
حاجقاسم
تنها یکی از اعجازهای انگشت سلیمانی انقلاب است.
این
جنگیست که شما شروع کردهاید
ولی پایانش با ماست...
چشمم را میبندم
صدای دخترکی را میشنوم
که از زیر آوارهای «زادگاه مسیح»
کریسمس را
تبریک میگوید
و دعا میکند
که «بابادوئلهای مسیحی»
در شب سال نو
به یهودیها
خمپاره هدیه ندهند!
دلم
شبیه عقیق سرخ یمنی
خون است
دست
روی دلم نگذارید...
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
مترسـانیـدمان از مـرگ، ما پیغـمبر مرگیــم
خدا با ما که دلتنگیم سرسنگین نخواهد شد
#علیرضا_قزوه
#کرمان
⚫️@yahyaei_m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هم روزگار ما. پَسین پنجشنبهای به جای اینکه برای شادی اموات فاتحه بفرستیم، باید بشینیم و فحش خیرات این مردک کنیم.
ای مردهشور خودت و تحلیلهات رو ببرن که فامیلت از قیافهت زشتتره. میگه اسرائیل نمیاد مردم بیگناه رو ترور کنه!
ابله پس کدوم حیوانی در غزه بیستهزار آدم بیگناه رو در سه ماه کشته؟! چقدر حال بهمزن و حقیرید آخه...
نقل کردند: به افراد توی تیمارستان گفتند کدومتون از همه عاقلتره. گفتند: اونی که اونجا با زنجیر بستنش!
حکایت این جماعت اپوزیسیون همینه. عاقل و استاد دانشگاهشون صادق زیباکلام بود که نهایتاً دم غروب باید با زنجیر ببندنش. وای به حال مابقی!
🔴@yahyaei_m
نمیدانم
وظیفهی کدام مَلکِ مقرّبیست
که تنپوشهای پرنیان بهشتی را
به اهالی روضهی رضوان
تقدیم کند
و بالانشینها را
با پردهای از حریر و ابریشم
بپوشاند.
ولی
به هر کدام که هست
برسانید
که از میان ما
دختری به آسمان رسیده
که گیسویش را
شعلههای تکفیر سوزانده است
و بال و پرش
زخمیِ ساچمههای انتحاریست.
دختری که
گوشوارهای قلبی دارد
و کاپشنی
به رنگ صورتی...
کفشهایش را
یحتمل
در ازدحام گم کرده است.
دختری که
لطافت دستهای کوچکش
تنه به پرهای ملائک میزند.
بگویید
فرشتهها
بالهایشان را
فرش راهش کنند
ما
عمریست
از اینکه دخترهایمان
پابرهنه راه بروند
واهمه داریم.
و «گوشواره»
که بیهیچ کلامی
خودش یک روضهی مکشوف است...
بسپرید
بهشت را
با بادکنکهای صورتی تزیین کنند
و کاپشنی را
با همین رنگ
از جنس حریر بهشت
برای میهمان کوچک عرش
سفارش دهید
تاریخ تولدش را نمیدانم
ولی گمان میکنم
با بنتالحسین(ع)
هم سن و سال باشند.
اسمش هم
«ریحانه» است
دختر ایران...
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
علامات ظهور کیست از سمت یمن پیدا؟!
که میبینم به هر سو لالهی خونینکفن پیدا
سواران کهاند اینان خدایا پشت دروازه؟!
اُویسانند هر سو بر افقهای قَرَن پیدا
کدامین کشتی موعود بر ساحل فرود آمد؟
ببین شوری دگرگون را به بحر تَن تَتَن پیدا
دلم را نذر چشمش کاش پی در پی بسوزاند
که خواهد شد عیار این سپند از سوختن پیدا
به قول موبدان "هوشیدر زرتشت" میآید
شکوه اوست حتی در اساطیر کهن پیدا
شهادتنامهام دارد ورقگردانیای پنهان
غبار ذوالجناح اوست از خاک یمن پیدا...
#محمدحسین_انصارینژاد
#یمن
🟢@yahyaei_m
بیچاره شاعر، خسته شاعر، دربهدر شاعر
از کــولی شبگـــرد شهـــر آشفـــتهتر شاعر
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیــعه را از شــما هــراســی نیست
شیــعه آنــی که میشـناسی نیست
پر کشیدن ز دامشان سخت است
شیعهها انتــقامشان ســخت است
#مصعب_یحیایی
🔴@yahyaei_m
مدتیست کم کار شدهام. شعر را میگویم. من هم مثل خیلیهای دیگر گاهی مشغله دارم و گاهی مشغول روزمرگی میشوم. (روزمرّهگی یا روزمرْگی؟! فرقی هم دارند مگر؟!) علیایحال واژهها مدام توی ذهنم رژه میروند. مغزم به یک پادگان آموزشی شبیه است که سربازها در آن اجازهی راه رفتن ندارند؛ فقط بدو رو و ضربهچهار! گاهی هم کلمات خشم شب میزنند و خوابم را آشفتهتر میکنند. چه میشود کرد؟! بَـــ شریم!
امیدوارم و دعا کنید این حال و احوال، خلسه باشد، نه خوابزمستانی!
فیالحال این چند بیت را قبول کنید تا بعد...
بیچاره شاعر؛ خسته شاعر؛ دربهدر شاعر
از کولیِ شبگردِ شهر آشفتهتر، شاعر
یک مرد با یک کولهبار از حرفِ ناگفته
یک ردپای مانده در برفِ گذر، شاعر
صحرایی از اندوهِ انسانِ معاصر پُر
دریایی از آرایههای شعلهور، شاعر
صبحی به سمت ناکجای قصه خواهد رفت
با شروهای پیچیده در کوه و کمر، شاعر
باید چه میگفتم؟ جواب پرسشات سخت است
پرسیدی از من: «کیستی؟» من؟! -مختصر- شاعر!
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m