🌷💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫🌷
#یک_داستان🌸
#یک_پند🌸
خدا رحمت کند #مرشد چلویی رو
تو بازار چلو کبابی داشت
نه تنها نسیه میداد،
پول نقد هم میداد
در مغازش نوشته بود
"✨نسیه به همراه وجه نقدداده می شود✨"
کسایی که بدبخت بیچاره بودن میومدن غذا میخوردن آخرش به مرشد میگفتن پول نداریم⚜
مرشد میگفت برید از تو دخل بردارید
این دیگه کی بوده خدایی
میگن مرشد چلویی داشته میرفته خونه
پول دخل هم همراهش بوده⚜
تو راه خونه چند تا دزد خفتش میکنن که پولو بگیرن، اونا چقدر تعطیل بودن دیگه
خب با زبون آدم میگفتید مرشد پولو بهتون میداد
خلاصه مرشد میگه به یه شرطی بهتون همه پولارو میدم
میگن چه شرطی
میگه به شرطی که بیاید خونمون یه #چایی باهم بخوریم⚜⚜
دزدا اولش یکم هنگ میکنن بعدش میگن خب بریم
میرن چایی رو میخورن
مرشد هم همه پولارو میده بهشون
دزدا میگن سر کارمون گذاشتی
خب همون اول میدادی پولو
مرشد میگه اگه همون اول به زور پول رو میدادم به شما اون پول می شد #دزدی و من دوست نداشتم مال #حرام به کسی بدم⚜
الان با #رضایت و میل خودم دارم میدم
آقااا این دزدا کلی منقلب میشن
و بعد از #معتمدین و #خیّرین بازار میشن
🌸اخلاق و رفتار خوب اینطوری معجزه میکنه🌸
🌷💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫🌷
✅ @yamahdi313z ✅
🍃🌸🍃
#یک_داستان
#پند
💢👈ملا مهرعلی خویی در مسجد نشسته بود که جوانی برای سوالی نزد او آمد و گفت: پدرم قصاب است و در ترازو #کم_فروشی می کند، ⚜🍃
💠👈اما خدا در این دنیا #عذابش_نمی کند؟ آیا خدا هوای ثروتمندان را بیشتر دارد؟ ملامهرعلی گفت: بیا با هم مغازه پدرت برویم.✨🌷
✅👈وارد مغازه پدر شدند . ملا مهرعلی از پدرش پرسید: این همه خرمگس های زرد آیا فقط در قصابی تو وجود دارد؟ قصاب گفت: ای شیخ درست گفتی من نمی دانم چرا همه خرمگس های شهر در قصابی من جمع شده و روی گوشت های من می نشینند؟✨🌷
💢👈ملا گفت: به خاطر این که هر روز 2 کیلو کم فروشی می کنی، هر روز #دوهزار خرمگس #مامور هستند دو کیلو از گوشت های حرام را که جمع می کنی جلوی چشمان تو بخورند. و کاری از دست تو بر نیاید.✨🌾
💠👈 ملا مهرعلی به انتهای مغازه رفت و چوب کوچکی از سقف کنار زد ، به ناگاه دیدند که زنبورهایی کندوی عسلی در کنار چوب سقف قصابی ساخته اند که عسل های شهد فراوانی دارد که قصاب از آن بی خبر بود. رو به پسر قصاب کرد و گفت:✨🍃
✅👈 پدرت هر ماه قدری گوشت اندازه کف دست به پیرزنی بی نوا می بخشد و این زنبور های عسل هم ، هدیه خدا به او بخاطر این بخشش است.
ملا علی رو به پسر کرد و گفت: ای پسر بدان که او حرام را #برمی_دارد و حلال را #بر_می_گرداند هرچند حرام را جمع می کنی و حلال را می بخشی. پس ذره ای در عدالت او در این دنیا بر خود تردید راه نده✨🌸
✅👈مرحوم ملا مهرعلی خویی صاحب قصیده معروف (( ها علی بشر کیف بشر)) است که مزارش در تپه ای در خروجی شهر خوی قرار دارد و حدود 150 سال پیش در این مکان دفن شده است. در شهر خوی مشهور است که او وصیت کرد در تشیع جنازه من همه مردم شهر بیایند، و کسی خانه خود ننشیند. زمانی که جنازه او را برای دفن می بردند، زلزله ای مهیب آمد و شهر را ویران و بسیاری را کشت و آنجا بود مردم فهمیدند پیام وصیت او چه بود.✨🌷
#ذکرمنبع
🍃🌸🍃
💢💠 @yamahdi313z 💠💢