#تلنگرانه
همیشه با ترس بزرگ شدیم
ترس از نمره
ترس از کنکور
ترس از خراب شدن
ترس از دست دادن، ترس از نتونستن
❌ تنها ترسی که هیچوقت نداشتیم ترس از گناه بود....
آری از چشم مهدی فاطمه(عج) افتادن تنها ترسی است که ما نداریم....😔
#هل_ینصر_من_ینصرنی
•••●●●♡☆♡●●●•••
@iafatemeh1280
⸤•🌿•⸣
.
- جـٰانادلـمربودھاۍفریبـٰانهـ😌♥️᯾
.
#رفیقانه🌹
•••●●●♡☆♡●●●•••
@iafatemeh1280
📣📣📣📣📣📣📣📣📣
🕊🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋🕊
الا به ذکر الله تطمئن القلوب🌸
همانا با یاد خدا دلها آرام میگیرد.😍😍
گروه ختم ادعیه ونذورات🍃🌼🍃🌼
چله ی دعای توسل می خوایم شروع کنیم هر خواهری دوست داشت به آیدی من اسمشون رو بگهوداخل گروه عضو بشه انشاا... به چهل نفر رسیدیم شروع کنیم☺️☺️😊😊
🌹🌹🌹🌹مخصوص خوهران🌹🌹🌹🌹
ختم و نذر داشتید به پیوی پیام بدید☺️😊
@FATEMEH80ZAHRA
اینم لینک گروه 🌸قطعه ای از بهشت 🌸
https://eitaa.com/joinchat/1896349787C28c50c0aca
لطفا ازمون حمایت کنید بازم❤️❤️❤️
حتمآ شرکت کنین خواهران☺️😊
#پندانه
همه یاد میگیرند زندگی کنند
"اما یاد نمی گیرند"
"که زیبا زندگی کنند"
زندگی کردن یک "عادته"
اما زیبا زندگی کردن یک "فضیلت "
@iafatemeh1280🌸🍃
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
مؤمن، گناه خود را چونان تخته سنگ بزرگى بر بالاى سرش مى بيند كه مى ترسد به روى او بيفتد
و كافر، گناه خويش را مانند مگسى مى بيند كه از جلوى بينى اش رد مى شود
إنّ المؤمنَ لَيَرى ذَنبَهُ كَأَ نَّهُ تحتَ صَخرَةٍ يَخافُ أن تَقَعَ علَيهِ، والكافِرَ يَرى ذَنبَهُ كأنّهُ ذُبابٌ مَرَّ على أنفِهِ
بحارالأنوار جلد77 صفحه77
@iafatemeh1280🌿🌷
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
🌹~همه چیز برای خدا~🌹
یکی از ویژگی های مهم ابراهیم این بود که هر کاری میکرد برای رضای خدا بود. ورزش و کشتی و حضور در جبهه و خدمت به مردم و کار و ... همه اش برای خدا بود.
او خالصانه و مخفیانه فقط برای رضای خدا فعالیت میکرد و نمیخواست کسی بفهمد او این کارها را انجام داده. مانند ابراهیم خلیل الله که میفرمود:
«بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوندی است که پروردگار جهانیان است.»
[انعام،162]
@iafatemeh1280🌼🌿🌸
.
.
〖زمیـن🌎
حقیر بۏد براێ داشٺنٺــ🖇🍃
آسمــ☁️ـاݩ بھ ٺۆ بیشٺـر مۍآید ..〗
.
.
#شهید_ابراهیم_هادی
#علمدار_کمیل
@iafatemeh1280🌼🌿
.💥تلنگر✨✨
◼️شخصی تعریف می کرد: توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه یه مرد که با تلفن صحبت می کرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از تمام شدن تلفن، رو به گارسون گفت:
همه کسانی که در رستورانند، مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه.
بعد از 18 سال دارم بابا میشم.
◼️ چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچۀ 3یا 4 ساله ای را گرفته بود که به او بابا می گفت. پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم.
◼️مرد با شرمندگی زیاد گفت: آن روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند پیرزن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش می شد امروز باقالی پلو با ماهیچه می خوردیم، شوهرش با شرمندگی ازش عذر خواهی کرد و خواست به خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند...
🌹@iafatemeh1280☘🌿