#پندانه
همه یاد میگیرند زندگی کنند
"اما یاد نمی گیرند"
"که زیبا زندگی کنند"
زندگی کردن یک "عادته"
اما زیبا زندگی کردن یک "فضیلت "
@iafatemeh1280🌸🍃
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
مؤمن، گناه خود را چونان تخته سنگ بزرگى بر بالاى سرش مى بيند كه مى ترسد به روى او بيفتد
و كافر، گناه خويش را مانند مگسى مى بيند كه از جلوى بينى اش رد مى شود
إنّ المؤمنَ لَيَرى ذَنبَهُ كَأَ نَّهُ تحتَ صَخرَةٍ يَخافُ أن تَقَعَ علَيهِ، والكافِرَ يَرى ذَنبَهُ كأنّهُ ذُبابٌ مَرَّ على أنفِهِ
بحارالأنوار جلد77 صفحه77
@iafatemeh1280🌿🌷
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
🌹~همه چیز برای خدا~🌹
یکی از ویژگی های مهم ابراهیم این بود که هر کاری میکرد برای رضای خدا بود. ورزش و کشتی و حضور در جبهه و خدمت به مردم و کار و ... همه اش برای خدا بود.
او خالصانه و مخفیانه فقط برای رضای خدا فعالیت میکرد و نمیخواست کسی بفهمد او این کارها را انجام داده. مانند ابراهیم خلیل الله که میفرمود:
«بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوندی است که پروردگار جهانیان است.»
[انعام،162]
@iafatemeh1280🌼🌿🌸
.
.
〖زمیـن🌎
حقیر بۏد براێ داشٺنٺــ🖇🍃
آسمــ☁️ـاݩ بھ ٺۆ بیشٺـر مۍآید ..〗
.
.
#شهید_ابراهیم_هادی
#علمدار_کمیل
@iafatemeh1280🌼🌿
.💥تلنگر✨✨
◼️شخصی تعریف می کرد: توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه یه مرد که با تلفن صحبت می کرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از تمام شدن تلفن، رو به گارسون گفت:
همه کسانی که در رستورانند، مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه.
بعد از 18 سال دارم بابا میشم.
◼️ چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچۀ 3یا 4 ساله ای را گرفته بود که به او بابا می گفت. پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم.
◼️مرد با شرمندگی زیاد گفت: آن روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند پیرزن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش می شد امروز باقالی پلو با ماهیچه می خوردیم، شوهرش با شرمندگی ازش عذر خواهی کرد و خواست به خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند...
🌹@iafatemeh1280☘🌿
#خدا💚
یــاحبیـــبمــݩݪـاحبیــبلــہ
اےدۅسٺڪسےڪہدۅسٺےݩدارد...✨
بہترین دۅسٺ ݜمـا ڪسے اسٺ
ڪہ در ټمـام مشڪلـات او را صـدا بزݩید و ڪمڪ بخـۅاهیـد ۅ صـداݪبٺـہ ڪہ در ݜآدے هـا هـم اۅ را به فرامۅݜے نسڀرید!
بعضے از مـا خـدا را دۅسٺ حقیقے خۅد نمےبیݩیــــم :(
در مݜڪݪات خـدا را فریــآد مےزنیم
و در آســایݜ خــدا را فࢪامۅش مےڪنیم!
#بــاخــدادۅســٺبـــاݜیـــم😍💚
@iafatemeh1280🌼🌿
🌷🌷
👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
مردی برای "پسر و عروسش" خانهای خرید.
پسرش در شرڪت پدر، مدیر فروش بود و رییس "زنان و دختران" زیادی بود ڪه با آنها تعامل داشت.
پدر بعد از خرید خانه، وقتی ڪلید خانه را به پسرش داد از او خواست، هرگز از روی این ڪلید، "ڪلید دوم" نسازد و پسر پذیرفت.
روزی در شرڪت، پدر ڪلید را از "جیب" پسرش برداشت. وقتے پسر متوجه نبود ڪلید شد، در شرکت "سراسیمه" به دنبال ڪلید میگشت.
پدر به پسر گفت:
"قلب تو مانند جیب توست و چنانچه در جیب خود بیش از یڪ ڪلید از خانهات نداری، باید در قلب خودت نیز بیش از محبت یڪ زن قرار ندهی."
"همسرت" مانند ڪلید خانهات، نباید بیشتر از یڪی باشد."
همانطور ڪه وقتی "نمونه دیگری" از ڪلید خانهات نداشتی، خیلے مواظب آن بودی تا گم نشود، بدان همسرت نیز نمونه دیگری ندارد، "مواظب باش" محبت او را گم نڪنی.
* اگر عاشق زن دیگری شوی، انگار "یدڪی دومی" از ڪلید خانه داری و زیاد مراقب ڪلید خانهات نخواهے بود.*
@iafatemeh1280🌿🌿🍃