eitaa logo
°| مَهــــدی زهرا |°
62 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
51 فایل
"ࡅ߲ࡄܩܢ‌ܝ‌ࡅߺߺ࡛ߺࡉ‌ܩܣܥ‌ܨ‌‌ღ #انقلاب_نوجوانی✌🏻🌱 https://abzarek.ir/service-p/msg/1933739 ناشناسمون ↜ @arjmandnia18
مشاهده در ایتا
دانلود
. ··|♥️|·· 😂 یادمہ از اولین دوره هاے راهیان نور ڪہ رفتہ بودم وقتے وارد هویزه شدیم قشنگے فضاش ما رو گرفت ... ڪسایـے ڪہ رفتن هویزه میدونن چے میگم ... 🙃 جلوے درش کفشاشو👞 میگیرن و واڪس میزنن ... از تونل سر بندها ڪہ عبور میڪنے میرسے بہ یہ حیاط ڪہ دو طرفش شهدا دفنن و چند تا درخت 🌴🌳رو مزار بعضے شهدا سایہ انداختہ و دلچسبے فضا رو دو چندان میڪنہ ... :) یادمہ وارد شدیم و راوے روایت گرے میڪرد . یڪے از بچہ ها ڪہ سابقہ دار بود اصرار ڪرد بچہ ها بریم سر قبر " شهید علے حاتمے " پرسیدیم چرا بین اینهمہ شهید به اونجا اصرار دارے ...⁉️ گفت بیاین ڪارتون نباشہ 🤔🤷🏻 رفتیم رو مزار شهید و مشغول فاتحہ و صحبت دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت😰 میڪشیدن جلو بیان برام جاے تعجب بود خوب بقیہ شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحہ بخونن ... ڪہ این رفیقمون گفت آخہ این شهید مسئول ڪمیتہ ازدواجہ 👩‍❤️‍👨 هر ڪے با نیت بیاد سر خاڪش سریع ازدواج میڪنہ (پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن 😂😂😂) ما هم از قصد هے ڪشش میدادیم و از روے مزار بلند نمیشدیم ... یهو راوے اومد بلند جلومون با صداے بلند و🗣😄 خنده گفت آقایون این شهید شوهر میده ها ... زن نمیده به ڪسے 😂 یهو همه اطرافیا و اون خواهراے پشت سرے خندیدن و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم ..🌅 😅 البتہ راویہ بہ شوخے میگفت ؛ خیلے بچه ها با نیت اومدن و ازدواج هم کردن 👰🏻🤵🏻 😊 •••┈❀🌿♥️🌿❀┈••• @yamahdizahra12 •••┈❀🌿♥️🌿❀┈•••
اخوی عطر بزن شب جمعه بود بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل چراغارو خاموش کردند مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما عطر بزن ...ثواب داره - اخه الان وقتشه؟ بزن اخوی ..بو بد میدی ..امام زمان نمیاد تو مجلسمونا بزن به صورتت کلی هم ثواب داره بعد دعا که چراغا رو روشن کردند صورت همه سیاه بود تو عطر جوهر ریخته بود... بچه ها هم یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند.. ♡اللـ℘ـم‌؏ـجل‌‌لولیڪ‌الفـࢪج♡ ┄═❁🍃❈🌹🌱🌹❈🍃❁═┄ 🇮🇷 ⃢🌐 ♡@yamahdizahra12 ♡ ┄═❁🍃❈🌹🌱🌹❈🍃❁═┄
🤣😂 اسیر شده بودیم قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون نامه بنویسن بین اسرا چند تا بی سواد و کم سواد هم بودند که نمی تونستن نامه بنویسن اون روزا چند تا کتاب برامون آورده بودن که نهج البلاغه هم لابه لاشون بود یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت: من نمی تونم نامه بنویسم از نهج البلاغه یکی از نامه های کوتاه امیرالمومنین علیه السلام رو نوشتم روی این کاغذ می خوام بفرستمش برا بابام نامه رو گرفتم و خوندم از خنده روده بُر شدم بنده خدا نامه ی امیرالمومنین علیه السلام به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود •••┈❀🌿🕊🌿❀┈••• @yamahdizahra12 •••┈❀🌿🕊🌿❀┈•••
🌸احکام چای خوردن در جبهه! ناگهان احساسات مذهبی , انقلابی ما به غلیان رسید گفتند مرغ یک پا دارد ما باید امروز برویم اهواز نماز جمعه! گفتم عمرا اگر اجازه بدهند شما تشریف خود را ببرید! گفتند جیم می زنیم می رویم و برمی گردیم . گفتم : مگه من مرده ام شما می خواهید نماز جماعت را پشت سر یک امام جماعت دیگر بخوانید من حاضرم به تنهایی همه شما را به فیض برسانم . جماعت هم پذیرفتند (هانی ) هم رفت بچه های خرمشهر را آورد در صراط مستقیم ....! من هم رفتم جلو ایستادم و اسلحه را گرفتم با بچه ها هماهنگ کرده بودم که زمانی که من شرف حضور می آورم جماعت از ته حلق فریاد بزنند ( صل علی محمد یار امام خوش آمد ) جو گیر شده بودند و البته از حضور تاریخی من با پرتاب پوتین، قند و غیره ... (علی الخصوص غیره ....) استقبال کردند من هم مراتب تشکر را به جا آوردم و برای حفظ جان و مال و... جماعت را به نشستن دعوت کردم ناگهان به اهمیت بادی گارد که این جماعت شرق زده! به آن محافظ گویند پی بردم در اندک زمانی به مقدار دو محافظ که عبارت از : شهید امان دادی سمت چپ و شهید تقی پور که داوطلبانه محافظ سمت راست من شده بود اطراف من را گرفتند . من هم که از همه دشمنان در امان شده بودم سینه را صاف کردم و گفتم : بسم الله الرحمن الرحیم . برادران اینجا جنگ است لذا معنی ندارد که دو خطبه داشته باشیم ممکن است 2 یا 4 یا 10 تا خطبه داشته باشیم بستگی به خطیب دارد خطبه اول راجع به موضوع مهم و حیاتی احکام (چای ) است اگر چای را با قند اول خوردید بعد شک کردید که یک قند خوردید یا دو ، باید به شک اعتنا نکرده و.... و بعد بچه ها را به شکیات نماز بردم . خطبه بعدی و الی آخر................ #۴۱۷ مارو به دوستان خود معرفی کنید👇🏻 •••┈❀🌿🕊🌿❀┈••• @yamahdizahra12 •••┈❀🌿🕊🌿❀┈•••