eitaa logo
وحید یامین پور
33.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
262 ویدیو
25 فایل
کانال رسمی وحید یامین پور 🔺️نویسنده 🔺️مدرس دانشگاه شبکه های اجتماعی: https://zil.ink/yaminpour
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 گفت: همه‌ی زندگی ما خوندن اذن دخول حرم آقاست... همه‌اش... تا راهمون بدن. گفت: اونایی که زیاد راه پیدا میکنن به حرم اباعبدالله علیه‌السلام کم‌کم وجودشون تبدیل به تُربت میشه. اثر تربت پیدا میکنن.
💠 گفت: کسی که در کارش داشته باشه حتی اگر اشتباه کنه خداوند مانع رسیدن اثرات منفی اشتباهش به دیگران میشه.
بهش پیام دادم: دلتنگ دیدارم جواب داد: "دست روی قلبتون بذارید و سه بار بگید :صلی الله علیک یا ابا عبدالله. وقتی دلِ اهل محبت و اهل ایمان تنگ میشه، پرده‌ای تازه از جمالِ امام‌شان را طالبند، خدا از سفره‌ی قبلی کوچ‌شون داده و سفره‌ی تازه‌ای رو به قلبشون نشون داده. سرِ اون سفره که دلشون نشست، دلتنگی‌شون هم مرخص میشه."
💠 گفتم: بهتر نیست از کار و مسئولیت کناره بگیریم و به خودمون بپردازیم؟ گفت: "از کجا معلوم اونایی که در انزوا هستند توفیقات بیشتری داشته باشند؟ اونایی که اهل دغدغه هستند، ملکوت والاتری دارند."
گفتم: آقا چطور میشه که بعضی وقتها مثلا در زیارت حرم اهل بیت علیهم‌السلام که عبادت و ذکر زیاد میشه، وسوسه و شک در معارف هم یه دفعه به ذهن آدم حمله میکنه؟ گفت: اگر از کسیکه مواد مخدر مصرف میکنه بپرسی جایی‌ات درد میکنه میگه نه. مواد، دردش رو تسکین داده. اگر مواد رو کنار بذاره و پاکیزه بشه تازه دردها خودشو نشون میده. در حرم اهل بیت علیهم‌السلام یا در ایام خاص مثل محرم آدم که لطیف میشه تازه بعضی ضعفها در عقاید خودشو نشون میده...
💠 [بایزید را] گفتند: «عمر تو چند است؟» گفت: «چهار سال» ! گفتند: «این چه گونه باشد؟» گفت: «هفتاد سال است تا در حجابِ دنیاام اما چهار سال است که وی را می‌بینم چنان که مپرس و روزگارِ حجاب از عمر نباشد.» تذکرة الاولیاء
💠 گفتم: سفر مهمی در پیش دارم، دعا کنید. گفت: سرِ هر سفره‌ای به‌یاد خدا بنشینید، همان سفره بساط پذیرایی خداست، همینجور همه مسافرتها ، عهدها و کارها و برنامه ها..... سفر بسلامت
💠 هنوز هیچی از اضطراب و دلشوره نگفته بودم که گفت: مادری بچه‌اش رو توی شلوغی بازار گم کرد. سراسیمه شروع کرد به جستجو؛ به هرکی‌ می‌رسید می‌گفت بچه منو با این نشانی‌ها ندیدین؟ ولی از شدت اضطراب قبل از شنیدن جواب می‌رفت سراغ بعدی... رسید به بچه‌اش توی چشمهای بچه‌اش نگاه کرد و پرسید بچه‌ی منو با این نشانی ندیدی؟! بچه رو هم کنار زد و رفت... توی شلوغی دنیا ماها همینطوریم. تو شلوغی حتی اگر گم‌شده‌مون رو پیدا کنیم نمی‌شناسیمش. گاهی دنبال عینکی می‌گردیم که روی چشم‌مونه. مثل اون حکایت مولوی که کسی سوار اسبش بود و با شتاب اینور و اونور می‌رفت و می‌پرسید اسب منو ندیدین؟ در فغان و جست و جو آن خیره‌سر هر طرف پرسان و جویان در بدر کانک دزدید اسب ما را کو و کیست؟ این که زیر ران تست ای خواجه چیست؟ آری این اسب‌ست لیک این اسب کو با خود آی ای شهسوار اسب‌جو جان ز پیدایی و نزدیکیست گم چون شکم پر آب و لب خشکی چو خُم
"حبّ و بغض" چه چیز عجیبی است. هم ملاک ایمان و رستگاری است هم نشانه شقاوت و سقوط. به "قلب" بنگریم... به کدام سو میل می‌کند. درک و تماشا، کار قلب است اگر بینا باشد. فانها لا تعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور: پس این چشم‌ها کور نیستند بلکه دل‌هایی که در سینه‌ها هستند کورند. [حج/۴۶]
💠 گفتم: ذکر استغفار که میگیم از چه چیزایی باید استغفار کنیم؟ نیت و توجه مون به چی باشه؟ گفت: اولین سطح استغفار مربوط به احکام میشه. از این موضوع به نتیجه و اطمینان اولیه برسن و عبور کنن وخارج بشن. پس از اون دائما راجع به پروردگار احساس حضور کنن و متوجه محضر باشن. در این باب استغفار راجع به اضطرابات و فراموشی و خستگی است. بعد ازآن مراقب باشن که در کاراشون فقط نیت رضای خدا باشه، و نواقص در این خصوص را به دقت استغفار کنن. تا ان‌شالله ورق بعدی... (۱۱)
کوشش، برای رسیدن به مقصود نیست، که برای نرسیدن است. برای نائل شدن به مقام عجز است. عجز از رسیدن به مقصود. در لحظه‌ی عجز، مقصود چونان عطیه‌ای الهی در برابر تو می‌نشیند. پس آنکه برای رسیدن به مقصود دست و پا می‌زند تا آنگاه که به "خود" برای فراچنگ آوردنِ مقصود امید دارد، به آن نمی‌رسد. و در آن لحظه‌ی طلایی که از پا در می‌آید، گوهر مقصود را در آغوش می‌کشد. ما چاره‌ای نداریم جز آنکه بکوشیم تا آنگاه که بی‌چاره در میانه‌ی راه بمانیم... ناگاه از غار حرای وجود به رسالت مبعوث می‌شویم... گر چه وصالش نه به کوشش دهند هر قدَر ای دل که توانی بکوش 🆔️ @yaminpour