eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
161 عکس
86 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم #تک علیه السلام بند اول. نگاهت بس که جذابه که انگار جای مهتابه میگن خورشید که شب میشه تو چشمای تو میخوابه چشات هم رنگ پاییزه تو برقش خنجری تیزه داره از کندوی چشمات عسل بی وقفه میریزه /با تو از عذاب دنیا میشه رد شد میشه خندید بس که تو مِهرت زیاده که باید دستاتو بوسید/ //ای عشق بی پایان من در دل هوادارم تو را محبوب من جانان من رو میبگردانی چرا// ... جانم حسین جانم حسین ... بند دوم. مرا عشق تو ثارالله ز دل بیرون نخواهد شد غلامت بودم و هستم و دیگرگون نخواهد شد [مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم] /با تو بودنه سعادت با تو زندگیم بهشته پیر غلام شدن تو راهت بهترینِ سرنوشته/ //ای عشق بی پایان من در دل هوادارم تو را محبوب من جانان من رو میبگردانی چرا// ... جانم حسین جانم حسین ... 📝سبک و شعر: گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
عالمی که هزار تا شاگرد روز و شب پای منبرش بودند آن امامی که جن و انس و ملک دست بر سینه نوکرش بودند آنکه در دور خانه اش هر روز ملکی گرم رفت و آمد بود پیرمردی که در حدیث و اصول زیر این آسمان زبان‌زد بود مثل هر شیخ دیگری باید شیخ این شهر محترم باشد بعد مرگش مسلما باید صاحب قبه و حرم باشد بی ادب این نبیره‌ی زهراست حرف زشت و خراب لازم نیست تو برو او خودش می‌آید آه به خدا که طناب لازم نیست بی مروت اجازه می دادی که نمازش تمام می شد بعد دست کم می گذاشتی کوچه خالی از ازدحام می شد بعد حداقل اجازه می دادی که عبا و عمامه می پوشید فرصتی را به شیخ می دادی تا که نعلین و جامه می پوشید تو بگو یک قدم محال است این چه رسد با تو پا به پا بدود اینکه در شان بچه سید نیست نیمه شب پشت اسب ها بدود محض ریش سفید او که شده قول خنجر به حنجرش ندهید می زنیدش بس است پس دیگر ناسزاها به مادرش ندهید رسم مردی اصول دارد ما بعضی از این اصول را بلدیم مثلا تا به حال سیلی به دختر و پیرمرد ها نزدیم سر زده توی خانه جایز نیست بروی ، خانه ای که زن دارد یادم آمد میان این قصه غصه ای که دل حسن دارد حسنم چادر مرا بتکان بی حیا باز قد علم کرده حسنم چشم من نمی بیند حسنم صورتم ورم کرده؟؟؟ گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @shahzade_moazzen333
بسم الله الرحمن الرحیم باران رحمت باران رحمت تو به ما بی امان رسید از دست تو به سفره‌ی ما آب و نان رسید با کام تلخ نام تو را تا صدا زدم چندین پیاله‌ی عسل از آسمان رسید حُر دشمن تو بود ولی شد شهید تو پیش تو از کجا به کجا می‌توان رسید هر اربعین به سمت تو جاری شد این جهان دریای زائران تو تا بیکران رسید در روز حشر خنده کنان می‌رسد اگر هرکس به کربلای تو گریه کنان رسید پایان سبز ، وعده‌ی سرخی راه توست پس باید از مسیر تو تا جمکران رسید 📝 گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
بند اول یه پیرمرد تنها پر از غمه این روزا محاسن سپید شهر دلش شکست از دنیا امام صادق ، که روضه‌ش جانگدازه همون کسی که ، به دردا چاره‌سازه یه روزی شیعه ، براش حرم میسازه شیعه آبرو داره از قال صادق و مذهبش خوش‌بحال هرکی که شد شاگردِ درس و مکتبش ( صل الله علی صادق آل عبا ، ... ) بند دوم غریب و خسته بردن چه دلشکسته بردن امام و از توو خونه‌ش با دست بسته بردن نفس نفس زد ، کشوندنش هی زمین‌خورد به پشت مرکب ، دووندنش هی زمین‌خورد تا قتلگاهش ، رسوندنش هی زمین‌خورد بی عمامه و بی عبا مثل غربت مرتضی با یاد غم کوچه هی می‌زد مادرش رو صدا ( صل الله علی صادق آل عبا ، ... ) بند سوم حسینه ذکر لبهاش مث تموم روزاش میخواد تشنه جون بده به‌یاد جد تنهاش به‌ یاد گودال ، که بی هوا می‌زدن با سنگ و نیزه ، و با عصا می‌زدن حسین و تشنه ، توو کربلا می‌زدن می‌خونه با بغض و غم برگرد خیمه خواهرم خیلی بی حیان اینا وای از غارت حرم ( صل الله علی ساکن کرب‌وبلا ، ... ) 📝شعر و سبک گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh
هم آتش از کاشانه‌ی حیدر طلب دارد هم شعله‌های بی حیا و بی ادب دارد فرزند ابراهیم و آتش! وامصیبت ها ننگی‌ست که پیشانی قوم عرب دارد شعله به دامان مدینه می زند منصور از آل حیدر کینه و بغض و غضب دارد واحسرتا از دست های بسته ی صادق آل علی مظلومیت را در نسب دارد شیخ الائمه روضه خوان روز عاشوراست شیعه اگر نوحُوا عَلَی العطشان به لب دارد سرباز کرده زخم هایش پس اگر امروز از فجرصادق روضه‌خوانی تا به شب دارد در انتظار منتقم هستیم ،چون زهرا یک انتقام سخت از دنیا طلب دارد ✏️گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم کم به هر نوشته‌ی دیگر مقدم است هنوز کسی‌که هرچه بگوییم از او کم است هنوز علاج هجر به‌جز صبح بودن او نیست که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده ولی پناه و امید دوعالم است هنوز به انتقام عزیزان دین می‌آید او که روی گنبد اسلام ‌پرچم است هنوز اگرچه نیست، ولی لحظه‌لحظه با یادش بساط عاشقی ما فراهم است هنوز برای شستن درد فراق کافی نیست که روی گونه‌ی ما اشک نم‌نم است هنوز؟ به سینه‌ها نفس روزگار بند آمد به بازدم نرسیده جهان، دم است هنوز خدا کند که به او مژده‌ی ربیع دهند که صبح‌وشام برایش محرم است هنوز. @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_Khorsandi
بند اول این که یک پیرمردو _ شبونه_ شکسته و خسته ببرن این یه دنیا درده _ امامو _ با دستای بسته ببرن بی عبا شیخ دینو _ توو کوچه_ پای برهنه میکشیدن این یه دنیا درده _ توو این‌حال _ که خوونوادش هم میدیدن امامو زدن پیر والا مقامو زدن عده ای بی ادب اومدن واجب الاحترامو زدن جرمش اینه رو منبر از ولی می‌گفت با نغمه‌ی جلی می‌گفت فضائل علی می‌گفت بند دوم این‌که آتیش بیوفته _ بترسی _ که بچه‌هات از غم بمیرن این یه دنیا درده _ به هرکس _ رو بزنی روت‌و نگیرن این‌که بی‌حرمتی شه _ توو کوچه _ مرد و بین انظار بزنن این یه دنیا درده _ امامو تو کوچه و بازار بزنن با آه می‌برن سید و بی پناه می‌برن صادق آل فاطمه رو خسته توو قتلگاه می‌برن بی ادبا اصول دین و می برن حصن حصین و می برن عرش برین و می برن بند سوم بعد عمری بزرگی _ ببینی _ که آبروداری نکنن این یه دنیا درده _ بیوفتی _ اما واست کاری نکنن کربلاهم همین بود _ همین‌که _ نفس نفس می‌زد زدنش این یه دنیا درده _ حسین‌و _ غریب و تنها بد زدنش با کینه نشست پیش چشم سکینه نشست زینب از روی تل می دید شمر اومد روی سینه نشست تو قتلگاه با هر سلاحی بود زدن باشمشیر و عمود زدن با سپر و با خود زدن 📝شعر و سبک : گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @shahzade_moazzen333
بسم الله الرحمن الرحیم "کانون" در نطق تو تفسیر شد «والتین والزیتون» شیعه به قال‌الصادقت تا حشر شد مدیون وقت کرم از سائلانت می‌شود حاتم در علم طفل مکتبت سقراط و افلاطون هم قبله گاه عارفان محراب ابرویت هم یک جهان لیلا کنار خنده‌ات مجنون در کودکی هم وقت بازی با رفیقانت هر بار بودی شد صداقت بین‌شان قانون علامه ها هر روز دور منبرت جمعند پروانه‌ها جمعند وقتی شمع شد کانون از ناله هایت درمی‌آمد اشک جمعیت وقتی برایت روضه‌ای میخواند «أبوهارون» روضه رسید آنجا که آوردند در گودال جد غریبت دست و پا می‌زد به خاک و خون فریاد «هل من ناصر»ش در اوج غربت بود وقتی نبود آن شاه را یاری به پیرامون خنجر هزارونهصدوپنجاه تا بوسه بر پیکرش زد، شد جراحت های گوناگون ای کاش زینب زیر حلقش را نمیبوسید یا حداقل کاش میشد پیکرش مدفون 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110