eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
160 عکس
86 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم شبیر مانند حر و مثل حبیب و چنان زهیر هرکس که ماند پای تو شد عاقبت‌به‌خیر وقتی که دست‌گیر دوعالم فقط تویی حاشا اگر غلام تو مایل شود به غیر در مسلک و مرام تو پیر و جوان یکی‌ست فرقی نمی‌کنند علی‌اکبر و بریر جهل از دوجبهه با تو به پیکار می‌شتافت گاه از بنی‌امیه و گاه از بنی‌زبیر قوم یهود نیز برای ادای دین گاهی گرفته‌اند به لب ذکر یاشبیر دیگر شبیه امّ‌وهب‌ها ندیده است چشم زمانه هرچه در آفاق کرده سِیر حتی مسیح در غم تو گریه می‌کند وقتی سر بریده‌ی تو می‌رسد به دیر با هر سلام زائر کرببلا شدیم این راه را رسانده به دستان ما سُدیر 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از سجاد روان مرد
10140205054.mp3
30.17M
🎙فـایل صـوتـی 📍 🎤زمینه|بگو کجایی 📝 هیئت محبین آل یاسین @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم روضه دارد در دل محراب،زین العابدین نیمه های شب ندارد تاب،زین العابدین می کند اطعام مانند علی در کوچه ها نیمه ی می شود بی خواب،زین العابدین اشک می ریزد کنار سفره ی افطاری اش تا که می خواهد بنوشد آب،زین العابدین در غم اصغر که با خون خودش سیراب شد می شود از اشک خود سیراب،زین العابدین در عزای خواهری با پای پر از آبله هست قلبش دائماََ بی تاب،زین العابدین آب آیا می دهی قربانی ات را قبل ذبح؟ پرسشی که دارد از قصاب،زین العابدین اشک می ریزد برای غربت"شیب الخضیب" وقت سجده در دل محراب،زین العابدین @Yaqoote_sorkh
"پاسپورت" کیفم رو میگشتم که یکدفعه از توی جیبم یک نگین افتاد وارونه کردم کوله پشتیمو هر چی که توش بود رو زمین افتاد افتاد باهاش خاطراتی که واسم پر از خوشحالی و غم بود رفتم برش دارم که یکدفعه دیدم کنارش پاسپورتم بود حال و هوای اون سفرهامون از خاطرم رد شد تو یک لحظه گفتم بهش با گریه؛ احوالم با تو فقط خوشحالی محضه گفتم که فرقای زیادی هست تو پاسپورت دیگران با تو اونا پُرَن از مُهر رنگارنگ خیلی سفرها رفتن اما تو با من فقط هی کربلا رفتی تو علت چاپت زیارت بود سالی که جاموندیم یادت هست؟ تو چشممون سیلاب حسرت بود! یادت میاد تا گیتو رد کردم؛ با گریه بوسیدم تو رو هربار؟ یکی دو باری که نبودی هم با ترس رفتم قاطی زوّار با پاسپورتم گفتم این مُهری که روی پیشونی تو خورده دست منو میگیره روزی که آقام بفهمه نوکرش مرده گفتم رفیقام وقت تدفینم کاری کنن کمتر شه اون غربت گفتم باید باشید تو قبرم با پیرهن مشکیم، تو و تربت! حرف منو هیشکی نمیفهمه لب وا کنم میگن که دیوونم اما تو که حالم رو میفهمی! تو گریه کن من روضه میخونم: روزی بدست نامسلمونا اسلام مهمون یه راهب شد حالام گمونم از همون نسله با این عزا هر کی که کاسب شد هر کی که با پول ربا حج رفت تو کعبه هم وارد شه حاجی نیست ما قصد کردیم کربلایی شیم به وام دولت احتیاجی نیست! از کربلا چیزی نمیدونه هر کی پی بازی آوازه‌س... رد میشه از تاریخ و جاریه خون گلوی اصغرش، تازه‌س! 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
من تموم سال دلهره دارم که دوباره کربلا رو می بینم یا نه؟ بغلم کردی! بین زوارت؟ یا که تو خونه می مونم تک و تنها؟نه! می‌ترسم زندگی باز درگیرم کنه دوری از کربلا زمین گیرم کنه! یه کاری کن که بی پروبال خودت باشم تو لیست زائرای هر سال خودت باشم یه کاری کن تا آخرش باشم تو آغوشت تو مال من باشی من مال خودت باشم «رحم الله من نادی ابی عبدالله» من نمیدونم وقتی میمیرم کی میاد و جای من تو روضه میشینه!؟ نمیدونم کِی آخرین باره که چشای گریونم ضریحو میبینه!؟ اما اینو بدون دوست دارم حسین بودی از بچگی کس و کارم حسین میخوام قیامتم تو آغوش خودت باشم جای کفن میخوام سیاپوش خودت باشم اجازشو بده که حتی بعد مرگم هم شبای جمعه پیش شیش گوش خودت باشم «رحم الله من نادی ابی عبدالله» نوکر خوبی نبودم واست ولی تو هر چی که شد موندی به پای من! ترسم از اینه ای کس و کارم یه روزی نوکر خوب بیاری جای من! توی آغوش تو جا هست واسه همه کل دنیام بشه قربونت باز کمه! میخوام تو گوشم، نفس آخر، صدات باشه تصویر آخری که میبینم چشات باشه چی میشه که لحظه‌ی جون دادن شبیه جون، بیای و من سرم به روی خاک پات باشه «رحم الله من نادی ابی عبدالله» 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
من تموم سال_بند ۱.mp3
2.11M
من تموم سال... 🔹بند اول 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
من تموم سال بند دوم.mp3
2.03M
من تموم سال... 🔹بند دوم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
من تموم سال_بند سوم.mp3
2.01M
من تموم سال... 🔹بند سوم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم برای... برای خاک، برای شرف، برای وطن برای خون شهیدی که ریخت پای وطن برای عزّت ایران، برای ایرانی برای هرکه دلش می‌تپد برای وطن برای ترک، عرب، لر، بلوچ، گیلک، کرد برای آن همه جانی که شد فدای وطن برای "گریه‌ی هرروز مادران شهید" برای "حسرت بابا"ی بچه‌های وطن برای "فرّخی"و"عشقی"و"نسیم شمال" برای بلبل مست غزل‌سرای وطن برای هرکه وطن را رها نکرد و نرفت که گردوخاک نگیرد پر قبای وطن برای جمله‌ی "حبُّ الوَطَن مِنَ الایمان" چه بیش‌ازاین بنویسیم در ثنای وطن؟ برای این که بدانیم اوج خوش‌بختی‌ست که می‌شود ریه‌هامان پر از هوای وطن برای رقص جنون در میان آتش‌وخون برای رد شدن از خویش در اِزای وطن برای این که اگر خسته شد، زمین نخورد که شانه‌های من‌وما شود عصای وطن برای شاهرگ زیر تیغ رفته‌ی ما اگر که خون بشود ضامن بقای وطن برای این‌که اگر تن‌به‌تن کفن بشویم مباد بر تن ما جامه‌ی عزای وطن. 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مجتبی خرسندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه، شب‌زیارتی اباعبدالله‌الحسین به نیّت فرج امام زمان علیه‌السلام دریغا! کشتن شش‌ماهه با تیر سه‌پر درجنگ دل‌ِسنگ و نشان‌ِننگ می‌خواهد، مهارت نه..! 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض همیشه آب خوردم لحظه‌ی افطار با گریه به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را به جای شانه ات بر شانه‌ی دیوار با گریه دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد چَکُش را می‌زند بر میخ در نجار با گریه @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم تقدیم به غبار چادر علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها "جبل الصبر" آنچنان که خُلق دخترها به مادر میرود خُلق زینب نیز به زهرای اطهر میرود شرط ضمن عقد این خواهر فقط این بوده که هر چه پیش آید بهمراه برادر میرود در مقابل محض همراهی این خواهر، حسین ترک پیکر کرده و بر نیزه با سر میرود خون حیدر در رگش جاریست وقتی اینچنین در اسارت هم، چنان فاتح به منبر میرود هیبت زینب به حیرت برده دشمن را، که او روی منبر میرود یا فتح خیبر میرود!؟ خطبه میخواند تمام شهر میریزد به هم آنچنان که انتظار روز محشر میرود تیغ برّان بیانش ذوالفقاری دیگر است آن زمانی که به جنگ جهل لشگر میرود کوه صبر است او که از داغ دل پر غصه‌اش کاسه‌ی صبر تمام غصه‌ها سر میرود 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم بند اول✏️ بگو کجایی رو خاکی یا که روی نیزه هایی ولی خدایی این رسمش نبود این همه جدایی بگو کجایی بگو کجایی بذار با دستای خودم نوازشش کنم موهاشو بذار می‌خوام ی بار دیگه بیام ببوسم اون چشماشو بذار برم به سمت قبله بکشم پاهاشو همه عمرم غریب افتاده از روی زین عجیب افتاده خاطرات رقیه و زینب گیر یک نا نجیب افتاده سیدناالغریب بند دوم✏️ دیگه تمومه خنده روی لب های زینب حرومه توی شلوغی جسم پاره پاره‌ی تو کدومه بگو کدومه بگو کدومه اومده ذولجناح ولی تو زیر دست و پا جا موندی وا شده پای شمر و حرمله به خیمه ها جا موندی سرت با ما مسافرو خودت تو کربلا جا موندی مثل تو من غریب افتادم از رو محمل عجیب افتادم گریه کردی رو نیزه ها وقتی گیر یک نا نجیب افتادم سیدناالغریب بند سوم ✏️ وای از زمونه رقیه واسه‌ی تو روضه میخونه چرا بابایی انگشتر تو،تو دست ساربونه داره میخونه داره میخونه تو رفتی منو سپردی دست این حرومیا بابایی نمیدونی چه حرف های بدی زدن به ما بابایی دوری دیگه بسه خودت پاشو بیا بابایی تو بیابون غریب افتادم از رو ناقه عجیب افتادم فک میکردم عمو میاد اما گیر یک نا نجیب افتادم سیدناالغریب 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
هدایت شده از سجاد روان مرد
379.3K
هدایت شده از سجاد روان مرد
321.1K
هدایت شده از سجاد روان مرد
310.9K
هدایت شده از میثم کاوسی
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه لا حول و لا قوة الّا به رقیه هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه شد آینه‌ی حضرت زهرا و رسیده‌ست ارثیه از او أم أبیها به رقیه از بس که گرفتند شفا از حرم او باید که بگویند مسیحا به رقیه تا اینکه گره واشود از کار خلایق باید که قسم داد خدا را به رقیه مانند رکابی که دلش بند نگین است دلبسته شده شانه‌ی سقا به رقیه او جان خودش را سر عشقش به پدر داد دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه آشفته شده بعد عمو خواب رقیه یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند حاشا که کسی داد تسلا به رقیه 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
بسم الله الرحمن الرحیم زجر بابا خوش‌آمدی دیر آمدی به دیدنم اما خوش‌آمدی اینجا خرابه است ای‌خاکی، ای‌مسافر صحرا خوش‌آمدی ویران‌نشین شدم مهمان من برای تماشا خوش‌آمدی تنهاترین من حالا به دیدن من تنها خوش‌آمدی! هرچند بی‌سری اما مشخص است سراپا، خوش‌آمدی در دشت دیدمش پس در مقام زائر زهرا خوش‌آمدی بغضم امان نداد حرفی دگر بگویمت، الّا؛ "خوش‌آمدی" بی‌ما چه می‌کنی؟ بابای من به نیزه‌ی اعدا چه می‌کنی؟ ای ماه شام تار در آسمان روشن نی‌ها چه می‌کنی؟ اصغر که رفتنی‌ست بهر دوجرعه آب تمنا چه می‌کنی؟ با گریه کعبه گفت؛ یابن‌الحرم به دیر و کلیسا چه می‌کنی؟ چوب است پاسخت بر روی نیزه‌ها مگر آوا چه می‌کنی؟ ای تشنه‌لب بگو با داغ تشنه‌رفتن سقّا چه می‌کنی؟ حالا به هوش باش گفتی که دخترم تو بگو تا چه می‌کنی! تا زجر می‌کشم هی فکر می‌کنم که چرا زجر می‌کشم؟ از کاروان جدا از اهل کاروان که جدا زجر می‌کشم در شام و کوفه نه! بعد از تو -آه- در همه‌جا زجر می‌کشم از صبح تا به شب یا زخم می‌شمارم و یا زجر می‌کشم بالا نمی‌رود دستم، اگر که‌وقت دعا زجر می‌کشم از ترس کعب‌نی آهسته و بدون صدا زجر می‌کشم این کل روضه است؛ چون زجر می‌کشید مرا، زجر می‌کشم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از یاقوت سرخ
حمید جودکی - اومدی پیشم.mp3
10.2M
بسم الله الرحمن الرحیم بابای نیزه اومدی پیشم ولی با پای نیزه تو بابای منی یا بابای نیزه؟ آخ بمیرم آخ بمیرم که می‌بینم رو گلوی خوشکل تو جای نیزه چن شبه رفتی دلم آروم نداره بارون اشکم مث ابر بهاره می‌بینی که دختر تو جای بازوت سرشو رو خاک ویرونه می‌ذاره دختر شامی دلم رو می‌سوزونه کاشکی بابا دخترت زنده نمونه روی پیشونی نازت جای سنگُ روی لبهات جای چوب خیزرونه بابایی نیگا کن این زخمای پامو تو گوشای دخترا گوشواره‌هامو ضربه‌های سنگین سیلی زجرُ برده دیگه به خدا نور چشامو بابایی از تشنگی لبام ترک خورد پس عمو جونم چرا آبو نیاوورد؟ پیش چشمای رباب، یه نامسلمون اومد و گهواره‌ی داداشمو برد ... محلی لری؛ رنگِ پاییزی دارَه باغِ دِلِ مِه تَش گِرِتَه دِ غَمِ تیو حاصِلِ مِه دُختِرونِ کوفیو گُتِن یَتیمَه طعنَهُ‌و زَخمِ زِوُو بی قاتِلِ مِه ای گُلِم! ای خوشکِلِم! دُورِت بِیَردِم دَسِ گَرمِتِه بَنی وِه دَسِ سَردِم بعد تیو مَریض بیمُ و حالِم خِروئَه خو بی که تیو اُومایی دَرمونِ دردِم ساکِتُ‌و بی‌هُم‌زِووُنُ و سَر وِه زیرِم مِثِ مُرغِ بی‌پَرِم، وِ غَم اَسیرِم وِه خُدا که سیر بیمَ دِ ای زِمُونَه کاشکی اِمشُو سَرِ دَسِ تیو بَمیرِم "دخترون بوئه‌دار چی گل انارن..." 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا