بسم الله الرحمن الرحیم
غروب
دیشب خیال اشک هایت تاب را برد
از چشم های بی قرارم خواب را برد
شب موقع تقسیم سهم الارث دیدم
گرگ آمد و پیراهن ارباب را برد
تنگ غروبی بین گودالی مه آلود
سنگ، اعتبار ماه عالمتاب را برد
طوفان میان علقمه شدت گرفته
با ابرهای تیره اش مهتاب را برد
از بین تیراندازهای سمت ساحل
شخصی مقام بهترین پرتاب را برد
نفرین به تیرانداز آن تیر سه شعبه
او آبروی ساقی تالاب را برد
از چیدمان جای دست و مشک پیداست
چندین قدم مانده به خیمه آب را برد
#علی_کاوند
#اسارت
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
@Yaqoote_sorkh
@Alikavand333
هدایت شده از 📝کربلایی علی کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
نشستم خط به خط در روضه ها تا مرثیه خوان را
گلاب از دیده بگرفتم چنان کز ابر باران را
تلاطم های اشکم روی گونه علتي دارد
به دریا رفته می داند مصیبت های طوفان را
نماز گریه از محراب چشمانم ادا می کرد
دو صفحه از لهوف و چند خطی شعر " عمان "را
مصیبت زخمی شهری ست کآنجا نامسلمان ها
بیندازند سمت بنت حیدر کیسه ی نان را
فقط در شاميان رسم است اینگونه پذیرایی
که با سیلی طرفداری کنند آن اشک طفلان را
بنازم غیرت زینب که زیر بارش شلاق
به چتر چادرش می کرد پنهان او یتیمان را
تعجب نیست گر سنگی مسلمانی کند وقتی
به رحل نیزه بوسیدهاست آن آیات قرآن را
#علی_کاوند
#امام_حسین_علیهالسلام
#اسارت
#محرم
#امام_زمان
@Alikavand333
@yaqoote_sorkh