eitaa logo
"یاران انقلاب اسلامی صفی آباد
174 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
102 فایل
ماانقلابی هستیم نه اصولگرانه اصلاح طلب ماحامیان ولایت امام خامنه ای هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
"غیرت" اگر نباشد انسان هویت ندارد و انسانی که نداشته باشد در هر ظرفی که ریخته شود شکل همان ظرف را به خود میگیرد... غیرتمان را زدند که امروز به راحتی پیش ایرانیِ مسلمان با آن فرهنگ غنی دم از فرهنگ‌غربی میزنند، فرهنگی که حاصلش بی بند و باری امروز غرب است . . . غیرتمان را زدند که زیر پست هایمان مینویسیم photo by me و تمام هویتمان را به واژه های مثلا با کلاس غربی میفروشیم ! مشکل سلبریتی ها و مطرح شدن رقاص ها مشکل بی غیرت هایی است که هویتشان را به غرب فروختند و توهم روشنفکری و با کلاسی چشم هایشان را کور کرده داشته باشیم روی ایرانی بودنمان ، بگذارید دیگران شبیه ما باشند جای آنکه ما ادای دیگران را در بیاوریم! 🕊🌹کانال شهدای گمنام صفی آباد @gomnam_safiabad
✍️یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت. 🔸یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد. یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــــبر... نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله... ➕هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه؟! قاطی کرده چرا؟! 🔸خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه؛ به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه، دیدم این بهترین کاره! همین! 🌐برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین @Roshangari_basirat
⚠️وضعیت کشف حجاب‌ها و پوشش زننده در ایستگاه‌ گردشگری صراخیه ‎ یک حرکت ضد‌‌ فرهنگی و به معنای کلمه ‎ است! ▪️قطعا ‎ مردم فهیم و مومن شادگان اجازه نمی‌دهد به بهانه‌ی توسعه‌ی فرهنگ گردشگری،کشف حجاب‌‌ها در صراخیه رواج یابد.
🔴 نور خدا، صدای سکوت، دوربین مداربسته، حرکت... نور خدا مسیر شهادت را به جوان رهگذر نشان می‌دهد. رستگاری کمی آن‌طرف‌تر در تقاطع بعدی‌ست. مرد مؤمن! زانوانت سست نشود؛ برو. دو سه قدم بیشتر تا ملکوت نداری. آنجا کیمیای غیرت، پر پرواز توست. شهادت نقل و نبات که نیست؛ فقط تو به من «به من چه» نگفتی. پیش من خونت از همه رنگین‌تر است. بریزش، رنگ من می‌گیری، سبک می‌شوی. برو... صدای سکوت، گوش شهر را کر کرده. رهگذران، صحنه را تماشا می‌کنند. رگی نمی‌جنبد. احساسی جریحه‌دار نمی‌شود. ذهنی تشویش نمی‌گیرد. چشم‌ها با ضربات چاقو بالا و پایین می‌شوند، اما قلب‌ها تپش نمی‌گیرند و پاها از حرکت نمی‌ایستند. دنیا برای تو رهگذر است، اما مرده‌دلانِ رهگذر در باتلاق «به من چه» فرو می‌روند. صدای سکوت سوپراستارهای ورّاج را نمی‌شنوی؟ سکوت، همیشه مرگبار است... فردا جای جانان و جانی را عوض می‌کنند؛ این خط و این نشان! هشدار! اراذل، فضولات عالم‌اند، اما به سِحر سینما و جادوی جام جم می‌توان آنها را بزک کرد. دوربین‌های مداربسته صحنه را شکار و خوراک شبکه‌های اجتماعی می‌کنند. هشتگ‌های رباتی هنوز سودای انقلاب قلابی دارند. تا چشم کار می‌کند جای خالی توست و سلبریتی‌هایی که باز جاخالی می‌دهند. صحنه‌ای که خلق کردی، به اندازه‌ی نقد یک فیلم اکشن برایشان اهمیت ندارد. از سطل ماست پیراهن عثمان ساختند و در برابر پیراهن پاره‌پاره تو مثل ماست‌اند. عالم در محضر دوربین‌های خداست اما آقایان و خانم‌های دوربینی جلوی دماغشان را هم نمی‌بینند؛ بصیرت پیشکششان... حرکت گاهی از مسیر ماجراجویی محقق می‌شود. جریان خون همواره جریان آگاهی به دنبال دارد. شهید، در دنیای سکون اموات، سیر می‌کند. خفته را خفته کی کند بیدار، اما شهید برای ملت بیداری می‌آورد. سر آن تقاطع ابدی سوزن‌بانی را دیدم که دست خالی ریل جامعه را از دره‌ی «به من چه» به سمت قله‌ی «کلکم راع ...» حرکت داد. یک بار دیگر صحنه را مرور کنیم؛ نور خدا، صدای سکوت، دوربین مداربسته، حرکت... ✍️‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648