فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آخرین #شب_جمعه ماه صفر به یاد شهدای دفاع مقدس و کاروان عاشورا
#روایت_فتح
باران شدیدی در تهران باریده بود.
خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود.
چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر
خیابان بروند مانده بودند چه کنند.
همان موقع ابراهیم از راه رسید.
پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن
پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر
خیابان برد.ابراهیم از این کارها زیاد
انجام می داد. و هدفی جز شکستن
نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی
که خیلی بین بچه ها مطرح بود!
شادی روح شهید آقای ابراهیم هادی صلوات
#روایت_فتح