eitaa logo
زمینہ‌سازان‌ظہورإِمٰام‌مَهْدےٖ«عج»🇵🇸
2.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
3 فایل
✾﷽✾ ☎️ارتباط‌باخـادم ‌ڪانال: @rahbaramSeyedalikhameney ♻ڪُپـےباذڪــر #صـلـوات آزاد , , 🤲خدایاخـدایا تا انقلاب مهـــدے از نهضت خمینے محافظت بفرما خامنه‌ای‌امـام مرجع عالےمقام ‌نصـرت عطا بفرما🤲 🤲أللّهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الْفَرَجْ‌بحق‌زینب‌"س"🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌺✿Ξ✿Ξ✿Ξ✿🌺🕊 📒«عج»اورا... ✨یڪے از همیشه ذڪرش این‌بود: گشته‌ام از فراق تو شیدا یا بیا یڪـ نگاهے به من ڪن یا به دستت مرا در ڪفن ڪن از بس این به «عـج» علاقه داشت ، بعد به دوست روحانے خود وصیت ڪرد: اگر من شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانے ڪنے. آن روحانے می‌گوید: من از مشهد ڪه برگشتم، عڪس ایشون رو دیدم ڪه شده‌بود. رفتم پیش پدرش و گفتم: این چنین وصیتے ڪرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او سخنرانے ڪنم؟ رفتم منبر و بعد از ذڪر خصوصیات و عشقش به «عج» ، گفتم: ذڪر همیشگے این در جبهه‌ها خطاب به مولایـش «عج» این بوده است: گشته‌ام از فراق تو شیدا یا بیا یڪ نگاهے به من ڪن یا به دستت مرا در ڪفن ڪن تا این مطلب را گفتم، یڪ نفر از میان مجلس بلند شد و گفت: من غسال هستم، دیشب(به من گفتند یڪی از فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شده باید اورا غسل دهے) وقتے ڪه می‌خواستم این را ڪفن ڪنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت: بروید بیرون، من خودم باید این را ڪفن ڪنم. من رفتم بیرون و وقتے برگشتم بوی عطر در فضا پیچیده بود. هم ڪفن شده و آماده‌ی تشییع بود. 📚: ڪتاب روایت قدس صفحه۱۰۰ به نقل از نگارنده ڪتاب میرمهر(حجت‌الاسلام سیدمسعود پورآقایـے) صفحه۱۱۷ ❃✿✿❃❃✿✿❃ ╔━━━━━━━━━━╗ ↂ↳@ghoran_va_etrat◄▣ ╚━━━━━━━━━━╝