#حدیث🍀 آنکه عاشق چیزی باشد،به ذکر آن خو می گیرد.💞

#آیات_نور✨

#حدیث🍀 گناه پی در پی، قلب💔 را می میراند.

امروز ۲۱ آذر سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم عبدالکریم‌پرهیزگار

﷽ ✍🏻نحوه‌شهادت 🌹شهید مدافع‌حرم عبدالکریم‌پرهیزگار 🕊شهادت:۱۳۹۶/۹/۲۱ به تنهایی با ۴۰ تن از داعشیان روبه‌رو می‌شود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا وی را به اسارت ببرند، اما با شجاعت بی‌بدیلی این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به شهادت می‌رسد. 📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات📿       اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد ✨ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨

#آیات_نور✨

یاامام‌رضا♥️ یک گوشه از رواقِ تو،جا داشتن بس است مارا همین امام رضا داشتن بس است #چهارشنبه‌های‌_رضوے🕊

امروز ۲۲ آذر سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم حسن اکبری

﷽ ✍🏻فرازی از وصیت‌نامه 🌹شهید مدافع‌حرم حسن اکبری برادران و خواهران، با وحدت و اطاعت از مقام رهبری و پیروی از دستورات اسلام و پاسداری جدی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، توطئه‌های استکبار را خنثی و نقشِ بر آب کنید. 🕊شهادت: ۱۳۹۵/۰۹/۲۲ 📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات📿       اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد ✨ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨

#آیات_نور✨

توزیع‌غذا‌به‌مناسبت‌شب‌یلدا به‌خانواده‌های‌نیازمند جهت‌سهیم‌شدن‌دراین‌کارخیر : 6037998209547123 به نام خانم جوکار.. https://eitaa.com/yaranebeheshti53

#حدیث🍀 به آنچه به صلاح تو نمی‌افزاید گوش مسپار!

-خیلۍوقته‌کربلاتوندیدم ... ♥️🌱 #شب‌جمعه_هوایت_کنم_میمیرم

#آیات_نور✨

#حدیث🍀 آرزوهای دور و دراز، آرامش را سلب می‌کنند.

آجرک الله یا صاحِبَ الزَّمانْ أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ الْمُصْطَفَى وَابْنُ فَاطِمَهَ الْکُبْرَى🖤 #جمعه_مهدوی

#یا‌حضرت‌زهرا 💔 صاحب غم" صاحب الزمان "من است 🕯 آجرڪ‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان

#آیات_نور✨

#آیات_نور✨

السلام‌علیک‌یا‌علی‌بن‌موسی‌رضا #چهارشنبه‌های‌_رضوے🕊

#حدیث🍀 قلب ها سخت و قسی نمی شود؛ مگر به خاطر کثرت گناه...💔

امروز ۲۹ آذر سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم امیرسیاوشی

﷽ ✍🏻نحوه‌شهادت 🌹شهید مدافع‌حرم امیرسیاوشی 🕊شهادت:۱۳۹۴/۰۹/۲۹ 🌷ساعت تقریبا، پنج ونیم یا شش صبح بود که هوا روشن شده بود. یک کیلومتر، دو کیلومتر پیاده رفتیم تا رسیدیم به اونجایی که بچه‌ها [درحال] درگیری بودند، تپه تپه بود. یک تپه مثلا بالاش یک خونه بود، و در کنار اون چندین تپه دیگه وجود داشت 🔶همین جوری این خونه رو بگیر پاکسازی کن، این یکی رو بگیر، اون یکی رو بگیر. رفتیم جلو و دونه دونه خونه هارو پاکسازی کردیم 🔶حالا خواست خدا بود، چی بود، با اون همه خستگی، با اون همه داستان. رفتیم هفت کیلومتر جلو. رسیدیم به شهر "خان طومان" 🌷 یکی از گروه‌های عراقی که همرزم ما بودند، اونجا از صبح درگیر بودند. تعدادی برگشته بودند. یک تعداد درگیری هنوز تو شهر سر و صدا می‌اومد. ما هم زدیم تو اون شهر. حدود سی، سی و پنج نفر زدیم تو اون شهر شهر رو گرفتیم. رفتیم بالاتر. یک شهر کوچکتر از اون بود اون شهر رو هم گرفتیم. رسیدیم به صد متری هدف 🔶یکدفعه یک بارون آتیشی از روبرومون شروع شد که ما حتی نفهمیدیم از کجا داریم می‌خوریم از چپمون داریم می‌خوریم از راستمون داریم می‌خوریم. بالاخره هر کسی یکجا پناه گرفت یک سری‌ها، امیر و دو سه نفر دیگر سمت چپشون دیوار بود سمت راستشون خونه ما هنوز موقعیتمون را پیدا نکرده بودیم که از کجا داریم تیر می‌خوریم من که داشتم چپ و راست می‌دویدم. برگشتم یه ذره عقب‌تر. تو دهنه یک مغازه ایستادم. امیر هم پشت یک ماشینی، پشت یک ماشین ... بود. فکر کنم پناه گرفته بود. دوید اومد پیش من تا اومد سمت من که گفت میلاد چی شده؟ پاش تیر خورد امیر خورد زمین. 🌷گفتم چی شده؟ گفت: تیر خوردم. شروع کرد لی لی کردن به سمت بچه‌ها بیاد کمک کنه. چون تیر بار هم دستش بود و آتیش سنگینی هم رو سر داعشی ها راشت میریخت ، تک تیر اندازهای اونا زدنش تک تیر اندازها با قناسه زدنش 🕊امیر همون جا آسمانی شد.... 📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات📿       اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد ✨ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨