eitaa logo
یاران فاطمه(س)اهالی رحمت آباد
476 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
46 فایل
@dashti_110 آدمین پاسخگو👇 @foroutan_ma ادمین پاسخگو 👇 @Dr_Mojtaba_gholami Fatemh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| روزی که امام آمد روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، هواپیمای ایرفرانس در حوالی ساعت ۹ صبح در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست و مردم ایران حماسه بی‌سابقه‌ترین استقبال تاریخ معاصر را رقم زدند. 🌐 مركز متنا سازمان فضای مجازی بسیج استان خراسان شمالی 🇮🇷 @matnankh 🇮🇷 @matnamedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 تصاویر ناب از ورود امام به ایران تا استقبال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسی: جزایر ۳گانه جزو جدایی‌ناپذیر ایران هستند و هرگز از ایران جدا نمی‌شوند 🔹کسانی که در دنیا در رابطه با تمامیت ارضی ایران سخنان دیگری بر زبان جاری کردند باید به گونه‌ای دیگر بگویند و عمل کنند. 🔹سایر کشورها بدانند اسناد قطعی و سابقه پیشین حاکمیت ایران بر این جزایر سه‌گانه همواره مورد تایید قرار گرفته.
be_laleh.mp3
1.26M
به لاله در خون طپیده
این هفته نماز جمعه بخش مرکزی در حسینیه بزرگ محمد آباد
❤️ 🌹 •••|||| با تو به خیر می‌شود...🌱||||••• 🔸دعوتید به مراسم اربعین شهید گمنام تپه نورالشهداء یزد🌹 💠با اجرای: برادر شفیع شعله کار 🔰سخنرانی: حجت الاسلام والمسلمین نجیمی 🔰و مداحی: کربلایی علی زارع 💖با حضور مهمان ویژه: پیمان سلطانی نژاد "پدر شهیده ریحانه، دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی"✨ 🕝 زمان: جمعه ۱۳بهمن ماه ساعت ۱۴:۳۰ (به تاریخ و ساعت مراسم دقت کنید) 📌مکان:یزد- تپه نورالشهداء پارک کوهستان 🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَࢪَج🍃 🔸کمیته‌خادمین‌شهداشهرستان‌یزد eitaa.com/kademin_yazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه_کودکانه 🌸عنوان: شر مرسان! حکایتی از گلستان سعدی در زمان های قدیم، شاعری فقیر و بیمار بود. روزی شاعر فقیر با خود گفت: پیش رئیس دزدان می روم. برای او شعر می گویم و پولی می گیرم! زمستان بود و هوا سرد. سرما بر تن و استخوان نیش می زد. شاعر فقیر، لباس کهنه اش را پوشید و راه افتاد. شاعر فقیر رفت و رفت تا به مخفی گاه دزدان رسید. رییس دزدان نگاهی به او انداخت و پرسید: این جا آمده ای چه کار؟... از من چه می خواهی؟ شاعر فقیر، همان جا شعری سرود و به رییس دزدان داد. او تا آن جا که می توانست، در شعرش از رییس دزدان تعریف کرد.بعد با خود اندیشید: الان است که پول خوبی به من بدهد! رییس دزدان، خدمتکارش را صدا زد و گفت: این شاعر درباره ی ما خیال باطل کرده است. لباس از تنش درآورید و بی تن پوش در بیابان رهایش کنید! خدمتکار شاعر را گرفت. بعد لباس زمستانی او را از تنش درآورد. حالا برگرد به خانه ات تا توی راه از سرما بمیری! شاعر آهی کشید. باید می رفت. اما زمستان بود و سرما بر بدنش نیش می زد! صدای سگ ها هم از نزدیک می آمد. ناگهان سگی به طرف شاعر آمد. شاعر ترسید. خم شد تا سنگی بردارد و به طرف سگ پرت کند. اما سنگ از زمین جدا نشد. سرمای زیاد،سنگ را محکم به زمین چسبانده بود. شاعر با نامیدی گفت: این ها دیگر چه آدم هایی هستند!... سنگ را بسته اند و سگ ها را نبسته اند! رییس دزدان این گفته ی شاعر را شنید. با خنده به شاعر گفت: حرفت را شنیدم. از من چیزی بخواه تا به تو ببخشم. شاعر که از سرما مثل بید می لرزید، گفت: لباس خودم را به من ببخش. چیز دیگری نمی خواهم! بعد هم این شعر را زیر لب خواند: امیدوار بود آدمی به کسان /مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 ✅کانال یاران فاطمه س 🍃🌸 https://eitaa.com/joinchat/2020409403C7b95c6f8bd
﴿گربه‌ی‌گرسنه‌ودرخت تشنه﴾ 🌸یه روز پیامبر خدا 🌱روی حیاط یه گربه‌ دید 🌸که هی‌لباشو لیس میزد 🌱این‌ور و اون‌ور میدوید 🌸🍃 🌸حیوانکی گرسنه بود 🌱روی زمین را بو می‌کرد 🌸برای لقمه‌ای غذا 🌱هرجا رو‌جستجو میکرد 🌸🍃 🌸پیامبر عزیز ما 🌱یه کاسه‌ی غذایی را 🌸آورد و پیش اون‌گذاشت 🌱گفت بیا پیشی زود بیا 🌸🍃 🌸چشمای گربه برقی زد 🌱با خوشحالی اومد جلو 🌸میخورد ودُم‌تکون‌میداد 🌱میگفت میو میو میو 🌸🍃 🌸توو خونه پیغمبرِ ما 🌱به فکرِ حیوونا بودن 🌸به فکرِ تشنه بودنِ 🌱درخت‌‌توو خونه‌ها بودن 🌸🍃 🌸حتی آبِ وضویِ خود 🌱نبیِ پاکِ مصطفی 🌸میریخت‌به‌پایِ بوته‌ای 🌱که خونه باشه با صفا 🌸شاعر:سلمان آتشی ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 ✅کانال یاران فاطمه س 🍃🌸 https://eitaa.com/joinchat/2020409403C7b95c6f8bd