eitaa logo
یاران موعود
179 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
25 فایل
{بسم رب مهدی } برای لف دادن =طلب حلالیت :) حرفی، سخنی👇🏻 ‌: https://harfeto.timefriend.net/16754260959719 کپی با ذکر صلوات برا سلامتی و تعجیل در فرج آقا
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ناشناس یاران موعود
بازم شرمنده،وقت نداشتم،جبران میکنیم🌷
هدایت شده از ناشناس یاران موعود
چطور؟ لطفاً به پی وی بنده بیاین🙏🏻 @Mesbah_313_110
هدایت شده از ناشناس یاران موعود
بله بزرگوار،چون فقط ادمین همین یه کانال نیستم.اگه میخواستم پست بذارم،باید برا همه کانال ها پست میذاشتم.🙂🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 یک صفحه زمانی نمیگیره😉 @YaraneMooud_313
@shahidgomnamee دوستان حمایت کنیم از کانالشون😉
🌹۱۹ دی ۱۳۵۶؛ سالروز قیام خونین مردم قم گرامی باد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @YaraneMooud_313
نام : شهید احمد کاظمی تولد : 2 / مرداد / 1337 محل تولد : اصفهان _ نجف آباد شهادت : 19 / دی / 1384 محل شهادت : ارومیه سن : 47 مزار : گلستان شهدای اصفهان خلاصه ای از زندگی : سلام بر شما ، سرلشکر پاسدار احمد کاظمی فرزند آقا عشقعلی هستم که سال ۱۳۳۷ در نجف آباد اصفهان و کوچه ملا به دنیا آمدم . با پیدایش جرقه های انقلاب اسلامی ‌دوشادوش سایر مردم به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداختم و در سال ١٣۵۶ زمانی که مشغول پخش اعلامیه بر علیه نظام شاهنشاهی بودم ، توسط ساواک دستگیر شدم و مدتی را در زندان سپری کردم . پس از آزادي ، به رغم شكنجه هاي زياد در مبارزه عليه حكومت ستم شاهي ، مصمم تر شدم و به مبارزه ادامه دادم . پس از مدتي ، دوباره تحت تعقيب ساواك قرار گرفتم ، لذا براي مدتي مخفي شدم . در سن ۱۸ ‬سالگی پس از تحصیلات دوره دبیرستان ، ديپلم ماشين آلات كشاورزي از هنرستان صنعتي دكتر شريعتي گرفتم و در صف مبارزین و جبهه های جنوب لبنان حضور پیدا کردم و مبارزه با استکبار و اشغالگران را آغاز نمودم‬ . به این منظور ابتدا به سوریه رفتم و در پادگان حموریه در اطراف دمشق ، یک دوره آموزشی جنگ‌های نامنظم را به مدت ۴۵ روز، زیر نظر سازمان الفتح طی کردم و بعد از آن به جنوب لبنان اعزام شدم . سپس تصميم داشتم وارد مبارزه عليه رژيم صهيونيستي شوم اما حوادث كردستان من را مجبور به بازگشت به كشور كرد و سال ۱۳۵۹ به ایران بازگشتم و جز اولین نفراتی بودم که به سپاه پاسداران پیوستم . در ۲۳ سالگی ، در اوایل سال ۱۳۵۹ به کردستان رفتم تا به مبارزه با دشمنان داخلی انقلاب بپردازم ، درحالي كه كوله باري از تجربه ي جنگ هاي چريكي و مبارزه عليه رژيم شاه داشتم و این می توانست کمک شایانی به نتیجه ی مبارزات کند . در همین حین بود که با شهید خرازی آشنا شدم و رفاقت بین ما شکل گرفت . بعد از آغاز جنگ تحمیلی ، هرچند هنوز از جنگ با ضد انقلاب در كردستان جراحت داشتم و با عصا راه مي رفتم اما با اصرار زياد ، همراه گروه شهيد غلامرضا محمدي ، با یک گروه پنجاه نفره به جبهه های آبادان و پایگاه گلف اهواز رفتم . در پایان جنگ تحمیلی همان گروه ‬ پنجاه نفره ی روز اول جنگ را تبدیل به یکی از لشکرهای قوی و مهم سپاه کردم و لشکر را با سلاح های به غنیمت گرفته شده از عراقی ها به یک لشکر زرهی با صدها تانک و نفربر و توپخانه و ماشین آلات ، تحویل نظام دادم . در طی هشت سال دفاع مقدس ، مسئولیت های مختلفی مثل دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان ، شش سال فرماندهی لشکر ۸ نجف ، یکسال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین(ع) ، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده گرفتم . در این سِمت با واحد موشکی هوافضای سپاه پاسداران نیز ارتباط داشتم و شهید طهرانی مقدم را در توسعه پروژه های ساخت موشک‌های بالستیک همراهی می کردم . سال ۱۳۶۴ با خانواده ی ایزدی که خانواده اي مذهبي و فرهنگي در نجف آباد و اهل جبهه و جنگ بودند ازدواج کردم و بلافاصله بعد از آن راهی عملیات والفجر هشت شدم و در آن عملیات نیز شیمیایی شدم . تیر ماه سال ۱۳۶۵ همراه همسر و دوستانم به مدینه النبی و مکه مکرمه رفتیم و دی ماه سال ۱۳۶۵ اولین فرزندم به دنیا آمد . پس از شهادت دوست صميمي ام مهدي باكري ، یکبار دیگر شاهد مصيبت سختي شدم و آن شهادت دوست بسيار نزدیکم حسين خرازي بود و من از اين بابت خيلي ناراحت و متاثر بودم . 25 اسفند 1366 ، لشكر هشت نجف بار ديگر با فرماندهي اینجانب در عمليات والفجر 10 در محور دربنديخان حلبچه با تمام توان شركت كردم و با موفقيت به تمامي اهداف خود نايل آمدم . من مسؤول تصرف شهر حلبچه بودم اما براي حفظ جان مردم و پرهيز از خوف زنان و كودكان عراقی ، دستور دادم هيچ كس حق ورود به شهر حلبچه را ندارد . روزهاي نبرد به سرعت مي گذشت و من ، غمگين ازاين كه چرا از كاروان دوستان شهیدم ، عقب مانده ام و راهي جز پذيرش تقدير الهي نداشتم . بالاخره جنگ تمام شد و من از فرصت های پیش آمده استفاده کردم کارشناسی خود را در رشته جغرافیا از دانشگاه امام حسین (ع) و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی را در دانشگاه فرماندهی و ستاد گذراندم و موفق شدم دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی در دانشگاه عالی دفاع ملی گردم . در اواسط سال ۱۳۸۴ از سوی فرمانده کل سپاه ، به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شدم و توفیق خدمت را در سنگر دیگری یافتم و سرانجام در ۱۹ دی سال ۱۳۸۴ در حادثه ی هوایی پیش آمده در ارومیه به دوستان و همسنگران شهیدم پیوستم . بخشی از وصیت نامه : خداوندا فقط می خواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده . خداوندا روزی شهادت می خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت ، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی ، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده ، تو کرمی کن ، لطفی بفرم
ا ، مرا شهید راه خودت قرار ده . با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق . نمی دانم چه باید کرد ، فقط می دانم زندگی در این دنیا بسیار سخت می باشد . واقعاً جایی برای خودم نمی یابم هر موقع آماده می شوم چند کلمه ای بنویسم ، آنقدر حرف دارم که نمی دانم کدام را بنویسم ، از درد دنیا ، از دوری شهدا ، از سختی زندگی دنیایی ، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا ، هزاران هزار حرف دیگر، که در یک کلام ، اگر نبود امید به حضرت حق، واقعاً چه باید می کردیم . اگر سخت است ، خدا را داریم اگر در سپاه هستیم ، خدا را داریم اگر درد دوری از شهدای عزیز را داریم ، خدا داریم . گرچه بدم ولی خدا تو رحم کن و کمک کن . بدی مرا می بینی ، دوست دارم بنده باشم ، بندگی ام را ببین . ای خدای بزرگ ، رب من ، اگر بدم و اگر خطا می کنم ، از روی سرکشی نیست . بلکه از روی نادانی می باشد . خداوندا من بسیار در سختی هستم ، چون هر چه فکر می کنم ، می بینم چه چیز خوب و چه رحمت بزرگی از دست دادم . ولی خدای کریم ، باز امید به لطف و بزرگی تو دارم . خداوندا تو توانایی . ای حضرت حق ، خودت دستم را بگیر، نجاتم بده از دوری شهدا ، کار خوب نکردن ، بنده خوب نبودن ... 💌 نرم افزار هادیون 💌 @YaraneMooud_313
هدایت شده از ناشناس یاران موعود
شرمنده،توی واتساپ نمیتونم بخاطر دلایلی🌷🙏🏻
هدایت شده از ناشناس یاران موعود
بالاخره یکی یه نکته خوب اشاره کرد😅👌 چشم بهشون میگم اگه امکانش هست،ادامه بدن🌷🙏🏻
هدایت شده از شهر ارزانی مروارید
تودنیایی‌که‌امام‌زمانش‌جایی‌توذهن‌وقلب ‌مردم‌نداره زندگی‌کردن‌‌حماقتی‌بیش‌نیست!!!🚶‍♂🚶‍♂ @WreckSin
هدایت شده از شهر ارزانی مروارید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 💭دیالوگ‌ماندگارآقای‌عبدی‌سریال‌گاندو ♨️تاریـخ رو فراموش نکنیـد☝️ پ.ن. ما با آمریکا پدر کشتگی داریم👊 @WreckSin
یاران موعود
بالاخره یکی یه نکته خوب اشاره کرد😅👌 چشم بهشون میگم اگه امکانش هست،ادامه بدن🌷🙏🏻
سلام علیکم بزرگوار خیلی عذرخواهم بابت این بی نظمی بنده کتاب رو به کسی امانت دادم ومتاسفانه اصلا یادم رفته بودکه باید داخل کانال هم قراربدم😓 عذرخواهم ازهمه ی شما بزرگواران ان شاءالله کتاب به دستم رسید طبق روال قبلی قرارخواهم داد🙂🌹 دررابطه باادمین شدن هم شرمندتونم درس زیادی دارم و وقت نمیکنم که ادمین کانالی باشم🙏🌸🍃
هدایت شده از ناشناس یاران موعود
سلام دوست عزیز،شرمندم. بخاطر دلایلی نمیتونم تو واتساپ گروه یا کانال تشکیل بدم😔 بعد پاک کردن ایتا،میتونید از طریق سایت اینترنتی ایتا،وارد کانال ما بشید. بازم شرمنده که نمیتونم تو واتساپ فعالیت کنم🙏🏻😔
🚫 رفیقم ..؟ چند ساعت فیلم میبینی👀،؟ چند ساعت بازی میکنی 🕹،؟ چند ساعت وقتت بیهوده داخل فضای‌ مجازی گذشت📱،؟ حساب کردم اگر ما "روزی 5 دقیقه" مطالعه برای شناخت امام زمان بگذاریم؛ هفته ای 35 دقیقه ، ماهے 150 دقیقه و سالی 1825 دقیقه درباره امام زمان مطالعه کردیم🍃:) اینطوری ساݪ دیگه اسم سرباز امام زمان بیشتر بهمون میاد👌 @YaraneMooud_313
[] امروز می خوام از راه دور ... عکس رو باز کن بقیه اش رو بخون ☺️ @YaraneMooud_313
رسانی امروز ساعت ۱۴ شبکه قرآن و معارف🙂 یادتون نره
🔅میدونستی شهید دهقان... 🌱میدونستی شهید دهقان همیشه میگفتن ~صبر را سر لوحه کار خودتان قرار دهید~😊 همانطورکه‌درقرآن خداوند به بندگانش‌میفرماید: 🌸صبور باش چیز های خوب زمان میبرند🌸 پس ... شکیبا باش؛ آنچه ڪه برایت پیش می آید و رقم میخورد...🌱به حکمت بهترین نویسنده عالم قلم خورده...همان‌که بدون اذنش‌،ما را اراده‌ای نیست...🙃 ✍🏻 •《 @shahid_dehghan 》•
🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀
سلام.. یک شماره بین ۱ تا ۱۸ انتخاب کنید و روی پیوند زیر بزنید و ببینید رفیق شهیدتان کیست؟ یک صلوات مهمانش کنید. ۱. digipostal.ir/cofa3zi ۲. digipostal.ir/cmdgvds ۳. digipostal.ir/cu961hs ۴. digipostal.ir/cabb62c ۵. digipostal.ir/c87kide ۶. digipostal.ir/ceiv42d ۷. digipostal.ir/csenas8 ۸. digipostal.ir/cezkkiq ۹. digipostal.ir/c0enl2t ۱۰. digipostal.ir/ck0hv4j ۱۱. digipostal.ir/cfir815 ۱۲. digipostal.ir/cjt5fhz ۱۳. digipostal.ir/cwbze98 ۱۴. digipostal.ir/cwpcc6j ۱۵. digipostal.ir/cjarjqv ۱۶. digipostal.ir/cpexi3q ۱۷. digipostal.ir/cufmm0j ۱۸. digipostal.ir/c3fxydo اگر دوست داشتید برای دوستانتان هم بفرستید @YaraneMooud_313
🌸ماجرای تحول فاطمه خانم 🌸 ___________________________________________________ سلام خدمت همه بزرگوران من اسمم فاطمه است 18سالمه حقیقتش من راهنمایی مدرسه شاهد ثبت نام کردم و چادر پوشیدن اجباری بود و منم به همین خاطر موقع مدرسه چادر می پوشیدم بدم از چادر نمیومد حتی ماه محرم واسه بعضی مراسمات چادر می پوشیدم ولی خب من همیشه موقع نماز که می‌شد وقتی مامانم می گفت نماز بخونم بعضی مواقع که خسته بودم نماز بخونم الکی به دروغ می گفتم خوندم نماز خوندن رو دوست داشتم ولی هر موقع که حال داشتم می خوندم حجابم چون خانواده مادرم از خانواده شهدا هستن تقریبا زیاد بد نبود ولی بعضی مواقع هم بد میشد در حدی که مانتو کوتاه و تنگ بپوشم و موهام رو بزارم بیرون و آرایش و... اهل بگو و بخند با نامحرم بودم😭و خانواده بهم تذکر میدادن ولی خب رعایت نمی کردم با وجود اینکه داییم شهید هستن ولی درست و حسابی شهدا رو نمی شناختم فقط شهدای دفاع مقدس رو ازشون اطلاع داشتم تا اینکه تو شهرمون یک شهید مدافع حرم آوردن و من و خانواده ام تو مراسم این شهید عزیز شرکت کردیم ولی بازهم من مدافعان حرم رو نمی شناختم و من حتی رهبر عزیزم رو نمی شناختم و همیشه نسبت به ایشون حس خوبی نداشتم ولی خب همیشه با تمام بد بودنم به برنامه های مذهبی و شهداو... علاقه داشتم ماجرا همین طور گذشت تا کلاس هشتم بودم و یه مدتی حدود 2،3ماهی شروع کردم به مسجد رفتن و با چادر می رفتم و می اومدم ولی بعد از جاهای دیگه چادر نمی پوشیدم؛ چون مستاجر بودیم خونمون از اونجا رفت یه جای دیگه ولی چون خونه اصلی که می خواستیم برم اونجا زندگی کنیم آماده نبود موقتا رفتیم یه جای دیگه که خیلی خیلی کوچک بود و من بعد از اون متوجه شدم که چقدر به مسجد وابسته شدم و اون مدت خودم احساس می کردم دنبال یه چیزیم که گم شده و تو همین موقع بود که شهید حججی شهید شده بودن و منی که شهدا رو نمی شناختم با شهید شدن این عزیز خیلی خیلی حالم بد شد و همش گریه می کردم نمازهامو درست می خوندم و حجابم رو هم درست کردم ولی چادری نشدم، خیلی تو اون خونه اذیت شدم و معلوم نبود که کِی از اونجا میریم تا اینکه یه عکس از شهید همت و شهید حججی تو گوشی دیدم و نمی دونم چی شد که به دلم افتاد ازشون کمک بخوام برای اولین بار متوسل شدم به شهید حججی وشهید همت و بهشون گفتم اگه کمک کنن تا فلان تاریخ از اینجا بریم قول میدم همونجوری بشم که اونا می خوان و جوابم رو سریع دادن و من بعد از یک مدت خیلی خیلی تغییر کردم و بعد از حدودا چند ماه چادرم شدم و عاشق خدا، نماز، اهل بیت(ع)، شهدا و رهبری، چادر م و... شدم و اتفاقا همون موقع تحولم ماه محرم بود و من برای اولین بار فهمیدم عزاداری درست برای امام حسین علیه السلام چطوریه و اصلا آقا رو کامل تر شناختم و عاشق و بی تاب کربلا شدم تا حد رفتن به کربلا هم برنامه هام جور شد اما بازهم طلبیده نشدم و هر لحظه بی تاب تراز قبلم و چون خوزستان زندگی می کنم هر وقت تابلو کربلا رو می بینم حالم خیلی بد میشه و از تمامی افرادی که داستان من رو می خونن می خوام که واسم دعا کنن که کربلا نصیبم بشه و ان شاء الله که نصیب همه بشه و فیلم از بریدن سر داداش محسن حججی دیدم که حالم بد شد و قول دادم تا زندم یک تار از موهام رونمیزارم نامحرم ببینه و الان حتی حاضر نیستم برای یک ثانیه هم شده بدون چادرم جایی برم تو را خدا یه حاجتی دارم واسم دعا کنید و دعا کنید که همیشه خوب بمونم و عالی بشم یاعلی🌸 _____________________________________ برای برآورده شدن حاجت تمامی اعضا صلوات بفرستید @YaraneMooud_313