eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
13.8هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
15.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 آواره‌ها سردار سلیمانی: والله هرکس تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد… اتمام حجتی باشد برای همگان، صحبت های کسی که همه او را به صدق و اخلاص می شناسند، کسی که دنبال جمع مال و کسب قدرت نبود‌ و برای اعتلای ایران اسلامی، عمرش را در جبهه های جهاد و جنگ گذراند… کسی که سالها گمنام بود و اگر آمریکایی ها پروژه ی شومی مثل داعش را برای منطقه ما طراحی نمی کردند، همچنان گمنام باقی می ماند. کسی که فرمان قتلش توسط یکی از منفور ترین شخصیت های جهان صادر شد… کسی که تشییع پیکر او بزرگترین تشییع پیکر تاریخ بود… http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 شبهه چرا جامعه نیاز به ولایت مطلقه فقیه دارد؟ پاسخی به این شبهه که آیا معنای ولایت مطلقه فقیه یعنی حکمرانی یک انسان بر سایر انسانها؟ ولایت فقیه مثل پلیس سر چهار راه است که طبق قانون، فرمان او بر قانون برتری دارد. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 حجاب شناسی 📖فصل دوم - تاریخچه اجمالی حجاب و حجاب‌زدایی ✅علل شکست حرکتهای کشف حجاب شبهه: چرا حر
🔰 حجاب شناسی 📖فصل دوم - تاریخچه اجمالی حجاب و حجاب‌زدایی ✅علل شکست حرکتهای کشف حجاب شبهه: چرا حرکتهای گسترده کشف حجاب و حجاب زدایی، از سوی عوامل وابسته به استعمارگران در بعضی کشورهای اسلامی مثل افغانستان، ترکیه، ایران و ... با شکست مواجه شده است؟ پاسخ: حداقل سه علت مهم اسلامی می توان ذکر کرد: ب: دینی بودن حجاب حجاب یکی از احکام مسلم دین اسلام است که اصل آن از ضروریات میباشد و آیات و روایات فراوانی بر آن دلالت دارد که به بعضی از آنها اشاره خواهد شد؛ بنابراین به دلیل شدت وضوح دینی و شرعی بودن حجاب و پوشش، نیازی به بحث درباره آن نیست. همین دینی بودن حجاب باعث شده تا در تاریخ مبارزه با حرکتهای حجاب زدایی، روحانیت و عالمان دینی در صف نخست این گونه مبارزات قرار داشته باشند. در قضیه کشف حجاب به وسیله رضاخان، عالمان دینی و حوزه های علمیه به دو صورت علمی و عملی با آن مبارزه نمودند. مواجهه علمی عالمان دینی در نگارش مقالات رساله ها و کتابهای علمی در تبیین حجاب و فلسفه و فواید آن تبلور یافت مواجهه عملی عالمان دینی در تحمل زندانها، شکنجه ها و تبعیدها تحقق یافت که یکی از نقطه های اوج آن، قصه غم انگیز مسجد گوهر شاد مشهد مقدس است. http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 نقش و رسالت زن 📖 فصل اول - جایگاه اجتماعی زنان ۱) جایگاه اجتماعی زنان در نظام اسلامی ″نقش ویژ
🔰 نقش و رسالت زن 📖 فصل اول - جایگاه اجتماعی زنان ۱) جایگاه اجتماعی زنان در نظام اسلامی ″حضور زن در همه صحنه های اجتماعی″ زن در تمام صحنه های اجتماعی هم می‌تواند شرکت کند، درس بخواند، درس بدهد، کسب کند، شغل اداری بگیرد، کارگری کند و تمام فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و مبارزاتی را که مرد در جامعه انجام میدهد، زن هم با حجاب انجام دهد. زن بایستی در میدان تلاش و جهاد عمومی و فعالیتهای مشروع همگانی و در صحنه مبارزه با دشمن و در زمینه‌های سازندگی به اشکال گوناگون و در طیف وسیع شرکت و حضور داشته باشد. (برگرفته از بیانات رهبر معظم انقلاب) http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 ظهور و سقوط سلطنت پهلوی 🎬 قسمت ۸۹ ✅ شاه، دربار و رژیم پهلوی 🔖زندگی و مرگ ارنست پرون(۵) ″پرون و
🔰 ظهور و سقوط سلطنت پهلوی 🎬 قسمت ۹۰ ✅ شاه، دربار و رژیم پهلوی 🔖زندگی و مرگ ارنست پرون(۶) پرون دوستی داشت به نام رفعتیان که سرهنگ ارتش بود. او زمانی که می‌دانست محمدرضا نزد دیوسالار است، فوزیه را با اتومبیل برداشت و به جای راننده، رفعتیان را سوار کرد و به جلوی خانه دیوسالار رفت. در آنجا به فوزیه گفت که شما مواظب باشید تا مطمئن شوید محمدرضا اینجاست. سپس به رفعتیان دستور داد که با اسلحه کمرى يك تير به درون اتاق خواب شليك كند. رفعتيان شليك كرد و تیر به سقف اتاق اصابت نمود. مدتی بعد، دختر که نگران شده بود، و لابد دختر جسوری هم بود، جلوی پنجره آمد و پنجره را باز و بیرون را نگاه کرد تا مطمئن شود کسی در خیابان نیست و محمدرضا بتواند خارج شود. پرون و فوزیه و رفعتیان در تاریکی منتظر ماندند و مدتی بعد محمدرضا با احتیاط از ساختمان خارج و سوار اتومبیلی شد و در حالیکه خودش رانندگی می‌کرد بدون اسکورت، رفت. فوزیه همه این صحنه ها را دید. محمدرضا تا سال ۱۳۵۷ هیچگاه این ماجرا را برایم تعریف نکرد. ولی همان شب، پرون پس از بازگشت مرا به اتاقش برد و جریان را دقیقاً و با آب و تاب گفت من ناراحت شدم و گفتم: چطور به خودت اجازه میدهی با محمدرضا چنین رفتاری کنی؟ اگر گلوله به او خورده بود چه می شد؟ پرون گفت: «حالا که نخورده و من وقتی احساساتم به غلیان می آید این چیزها حالیم نیست!» از رفتارش تعجب نکردم زیرا دفعه اولی نبود که تندخویی و خشونت او را با محمدرضا می دیدم. آن شب شام با هم بودیم. محمدرضا فوزیه من و پرون. فوزیه اصولاً کم حرف بود، ولی آن شب به شکل محسوسی در هم بود و هیچ صحبتی نمی کرد محمدرضا هم حال عادی نداشت و فقط صحبت های معمولی می کرد که آیا از این غذا خوشتان می آید یا از آن غذا! ظاهراً گیج بود و نمی دانست موضوع چیست. طبیعتاً چنین بود مگر اینکه ماجرا به اطلاعش رسیده باشد که من نیز چیزی نگفته بودم. یکماه از این واقعه گذشت و طی این مدت فوزیه نه در سر میز غذا و نه در سالن يك كلمه با محمدرضا صحبت نکرد و همیشه مغموم بود و بیشتر علاقه داشت سفیر مصر و خانمش را ببیند. پس از مدتی متوجه شدم که فوزیه می‌خواهد به مصر برود. از او پرسیدم که موضوع چیست؟ پاسخ داد که خسته شده ام و می‌خواهم براى يك ماه به مصر بروم و استراحت کنم و بعد از يك ماه باز می گردم فوزیه به مصر رفت معلوم نشد در آنجا چه گذشت و شاید تحت تأثیر نصیحت مادر و خواهرانش پس از مدت کوتاهی به ایران بازگشت و تیر پرون به سنگ خورد. با شکست این نقشه، پرون نقشه دیگری را اجراء کرد. گفتم که او با اصرار عجیب فردی به نام تقی امامی را وارد کاخ و محفل خصوصی محمدرضا کرده بود و امامی نیز به دلیل ورزشکار بودن توانسته بود با محمدرضا صمیمی شود. مدتی پس از بازگشت فوزیه روزی پرون مرا صدا زد و گفت: در کاخ جریاناتی می‌گذرد و بین تقی امامی و فوزیه روابط نامشروع است!» گفتم این چه حرفی است که میزنی کو شاهدت؟ گفت: «راننده فوزیه شاهد است و مسئله مسجل است و موضوع را بلافاصله به محمدرضا خواهم گفت!» پرون معطل نشد و همان روز مسئله را به محمدرضا گفت. محمدرضا مرا خواست و گفت: «برو راننده فوزیه را ببین و با فرصت کامل از او تحقیقات کن و به او هم اطمینان بده و هم تهدیدش کن که اگر دروغ بگوید مدارک دیگری هم هست و مجازات شدید می‌شود! من نیز ترتیب ملاقات با راننده فوزیه را دادم. او گفت: «مسئله صحت دارد و مدتی است که هفته ای دو شب و گاهی يك شب در میان و گاهی هر شب تقی امامی و فوزیه را به تپه های محمودیه می برم (محمودیه در آن زمان بیابان بود که بعداً خیابان پیراسته شد) در آنجا به من دستور می‌دهند که پیاده و دور شوم تا خبرم کنند.» ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 به روایت دربار ✅ شاه و تصمیم‌گیری «پیش بینی عاقبت هویدا» جمعه ۶ شهریور ۱۳۴۹″ در راه بازگشت با نخست وزیر صحبت کردم. از اوضاع مالی فوق‌العاده نگران بود. گفتم، درست است که در یک بودجه یک میلیارد دلاری ریخت و پاشهای کوچک چیز مهمی نیست، ولی خلاف اصل است. مثلاً همین که می‌فرمایید وزیر خارجه نهصد ساعت واشرون کنستان Vacheron & Constantinبرای کادو سفارش داده است، هر کس بشنود گوش و چشم خود را از تعجّب می گیرد. آخر چرا چنین اجازه هایی می دهید؟ این خلاف اصل است. بیچاره سر دلش باز شد و شکایت ها آغاز کرد. گفتم هیچ کس غیر از خودت مسؤول نیست، زیرا اولاً بسیار ضعف به خرج می دهی. اگر من جای تو بودم، روزی که وزیر خارجه در کراچی به تو فحش داد، از قرار حق و حساب، او را تنبیه می کردم، یعنی امر می دادم آن قدر چوب به ماتحت او بزنند که به پای مرگ برسد. هر چه شاهنشاه بعد می فرمودند، اطاعت می‌کردم ولی از او نمی خوردم. بعد هم تو می‌خواهی همه مردم را راضی کنی [و این] نمی شود. اما یک مطلب را فراموش نکن، بالاخره اگر رشته های اقتصادی از هم [بگسلد]، آقا را دراز می کنند. ببین با وزیر برنامه‌ریزی تونس که ده سال بر سر کار بود و بعد برنامه‌هایش شکست خورد، بورقیبه - رئیس جمهور - چه کرد. او را به ده سال حبس با اعمال شاقه محکوم کرد. آقا از این قاعده مستثنی نیستید و نوبت شما هم خواهد رسید. بیچاره خیلی دستپاچه شد، [از ترس این] که مبادا من این مطالب را به عرض پیشگاه شاهانه برسانم. منبع: کتاب یادداشت‌های امیراسدالله عَلَم http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 پهلوی به روایت دربار 👈لطفا نشر دهید حتی با نام و لینک خودتان http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 خداوند الموت ✅ تاریخ فرقۀ اسماعیلیه–حسن صباح ۲) پیکی از خراسان 🎬 قسمت ۵ قسمت قبل 👈 اینجا س
🔰 خداوند الموت ✅ تاریخ فرقۀ اسماعیلیه–حسن صباح ۲) پیکی از خراسان 🎬 قسمت ۶ داعی بزرگ سوت زد تا به ورزشکاران بفهماند که موقع استراحت گذشت و پس از آن تمرین کشتی شروع گردید. ورزشکاران دو بدو با هم کشتی می‌گرفتند و هر کس که زمین می‌خورد خود را سر شکسته نمی‌دانست. منظور از کشتی گرفتن این بود که بدن آنها قوی شود و اهمیت نمی‌دادند که در موقع تمرین زمین بزنند یا زمین بخورند. بعد از اینکه کشتی خاتمه یافت قسمت های اصلی ورزش خاتمه یافته تلقی می‌شد و فقط راهپیمائی باقی می‌ماند. در آن روز قبل از راهپیمائی داعی بزرگ خطاب به ورزشکاران گفت ممکن است در بین شما جوانانی باشند که فکر کنند منظور ما از این ورزشها و تمرینهای جنگی چیست؟ و از خود بپرسند که از این کارها چه نتیجه گرفته می‌شود؟ در جواب آنها می‌گویم ما با این کارها خود را برای دفاع آماده می‌کنیم تا اینکه دیگران نتوانند ما را از بین ببرند در هر جا که شعبه ای از فرقه باطنیه هست اینکار بطور مرتب ادامه دارد و پیروان فرقه باطنیه خود را نیرومند و برای جنگ آماده می‌نمایند تا اینکه در روز خطر نگذارند که این فرقه مقدس و برحق از بین برود. علاوه بر اینکه بر ما لازم است پیوسته در حال دفاع باشیم، باید خود را برای روزی آماده کنیم که باطنیه عالمگیر خواهد شد. امروز بسیاری از مردم ما را نمی‌شناسند و نمی دانند که ما چه می‌گوئیم، برای اینکه دشمنان نمی‌گذارند صدای ما به گوش همه برسد ولی اینطور نخواهد ماند و روزی خواهد آمد که ما می باید صدای خود را بگوش همه برسانیم و مردم ما را بشناسند و بسوی ما بیایند و در آن روز، می‌باید بتوانیم منظور خود را از پیش ببریم. این نوع اظهارات در جوانان بسیار مؤثر واقع می‌گردید و علی کرمانی را به هیجان می‌آورد. هر موقع که داعی بزرگ از این صحبت ها می‌کرد حسن صباح مثل دیگران فقط مستمع بود و چیزی بر زبان نمی‌آورد. برای اینکه در میدان ورزش و هنگام تمرین جنگی، حسن صباح مثل دیگران مطیع داعی بزرگ می شد. داعی بزرگ هم چیزی بر زبان نمی آورد که داعیها و رفقا و فدائیان بتوانند از آن صحبتها به سرالاسرار پی ببرند. بعد از اینکه صحبت داعی بزرگ تمام شد به اشاره او تمام کسانی که برای ورزش عریان شده بودند لباس پوشیدند و شمشیر و ترکش را به کمر بستند و کمان بر دوش انداختند و نیزه‌ای بدست گرفتند و بعد با صدای صفیر داعی بزرگ به حرکت در آمدند. از آن پس تا موقعی که آفتاب به وسط آسمان رسید با سرعت زیاد راهپیمائی کردند. آنگونه تمرین جنگی در ایران مرسوم نبود و خود حسن صباح آن را متداول کرد. حسن صباح هم آن راهپیمائی را در مصر آموخت. هنگامیکه حسن صباح در مصر بسر می برد، مشاهده کرد که سربازان خلیفۀ مصر که خلیفه فاطمی و دارای مذهب اسماعیلی بود راهپیمائی می‌کنند و به فایده آن پی برد راهپیمائی سربازان در مصر سابقه‌ای عتیق‌تر از دوره خلافت خلفای فاطمی داشت و مسبوق می شد به دوره‌ای که رومی‌ها در مصر بسر می‌بردند. در ارتش روم رسم بود که سربازان را با ساز و برگ جنگی وادار به راهپیمائی سریع می‌کردند تا این که برای تحمل خستگی آماده شوند و در سفرهائیکه برای وصول به میدان جنگ پیشرو می‌گیرند از راهپیمانی طولانی خسته نشوند. مصری‌ها آن روش را از رومی‌ها تقلید کردند و در مصر باقی ماند تا اینکه خلفای فاطمی در آن کشور بر سر کار آمدند. آنها هم چون متوجه شدند که روش مزبور فایده دارد. رسم راهپیمایی سربازان را حفظ کردند و حسن صباح در مصر سرّ آن را دید و پس از مراجعت به ایران آن را بین پیروان فرقه باطنیه متداول کرد. موقع ظهر راهپیمائی ورزشکاران تمام شد و برای صرف غذا و استراحت به سر پوشیده رفتند. برنامه ورزش و تمرینهای جنگی پیروان فرقه باطنیه در الموت تا ظهر اجباری و جزو واجبات بود و بعد از ظهر مستحب می‌شد. آنهائیکه کار داشتند از میدان ورزش و تمرین جنگی مراجعت می‌کردند و به مزارع یا کارگاههای خود می رفتند و آنهائیکه کار نداشتند بعد از صرف غذا و استراحت در میدان تمرین باقی می‌ماندند و هنگام عصر نشانه زنی می‌کردند یا زوبین پرتاب می‌نمودند یا اینکه به ورزشهای دیگر که اسباب آن در سر پوشیده موجود بود مشغول می‌شدند. بعد از اینکه آفتاب غروب می‌کرد از میدان برمی‌گشتند و برای نماز به مسجد می‌رفتند و بعد راه خانه‌های خود را پیش می‌گرفتند بدون اینکه به بهشت بروند. ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 معرفی شخصیت ها 📌اوریانا فالاچی 📍۲۹ ژوئن ۱۹۲۹ تا ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶ - ایتالیایی اوریانا فالاچی نویسنده، روزنامه‌نگار و مصاحبه‌گر ایتالیایی است. او به دلیل نوشتن کتاب‌هایی مانند «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد»، «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» و نیز مصاحبه‌هایی معروف شده است که با رهبران سیاسی کشورهای مختلف انجام داده است. http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 زندگینامه اوریانا فالاچی اوریانا فالاچی (Oriana Fallaci) 29 ژوئن 1929 در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. در دوران کودکی او، بنیتو موسولینی نخست‌‌وزیر کشور بود و کمی بعد نیز آتش جنگ جهانی دوم را برافروخت. تجربه‌ جنگ بر اوریانا فالاچی که ده‌ساله بود تأثیر عمیقی داشت. علاوه بر این، خانواده‌ او نیز در زندگی، تفکرات و انتخاب‌های او تأثیرگذار بودند؛ پدر و مادرش عضو جنبشی بودند که با حزب فاشیست ایتالیا می‌جنگید. اوریانا فالاچیِ چهارده‌ ساله هم به کمک این جنبش آمد، هرچند بعداً ادعا کرد به نظرش دو طرف جنگ فرقی با هم نداشتند. اوریانا فالاچی پس از اتمام تحصیلاتش در دبیرستان، رشته‌ شیمی و داروسازی را برای تحصیلات دانشگاهی‌اش انتخاب کرد. اما این رشته نتوانست به او احساس رضایت بدهد، به همین دلیل هم به سراغ ادبیات رفت. تحصیلات اوریانا فالاچی نیمه‌کاره ماند، او کار کردن را آغاز کرد و موفقیت را در کارش تجربه کرد، عموی اوریانا فالاچی که روزنامه‌نگار بود، به او پیشنهاد کرد تا روزنامه‌نگاری را تجربه کند. فالاچی خیلی زود وارد کار شد و استعداد و مهارتی که در انتخاب واژه‌ها داشت، و توانی که از قدرت کلمات می‌گرفت سبب پیشرفتش شد.  http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 اوریانا فالاچی از سال 1967 به عنوان خبرنگار جنگی کار کرد و اخبار جنگ‌های ویتنام، هند و پاکستان، آمریکای جنوبی و خاورمیانه را پوشش می‌داد. او تجربیات بدی هم در این مسیر داشت، یک بار در حین تهیه‌ خبر از جنبش دانشجویی در ورزشگاهی در مکزیک تیر خورد و به‌شدت آسیب دید. کسی گمان نمی‌کرد که او زنده مانده باشد و سرنوشتش قرار بود او را به یک گور دسته‌جمعی ببرد. اما کشیشی نبضش را گرفت و متوجه زنده بودنش شد. اوریانا فالاچی را به بیمارستان منتقل کردند، هر چند به دلیل همین آسیب نتوانست تا آخر عمرش درست راه برود. او دو بار موفق شد با امام خمینی ره ملاقات کند. http://eitaa.com/yaranhamdel
28.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 شخصیت باور نکردنی امام خمینی(ره) 💥وقتی اوریانا فالاچی مجذوب شخصیت امام خمینی(ره) شد http://eitaa.com/yaranhamdel