🫂یاران همدل
🔰 رُمان سپر سرخ 🎬قسمت: ۱۲ ▪️حس میکردم تعقیبم کردهاند و نورالهدی منتظر کسی نبود که با تأخیر از ج
🔰 رُمان سپر سرخ
🎬قسمت ۱۳
▫️از زمان اشغال عراق توسط آمریکا، فلوجه روی آرامش ندیده و بخاطر بمبهای شیمیایی که آمریکا بر سر مردم ریخته بود،همچنان کودکان معلول متولد میشدند و آمار بیماریهای جسمی و روانی و سقط جنین در بیمارستانها بیداد میکرد.
▪️حالا چندماهی میشد زمزمۀ حضور تکفیریها در شهر،هول دیگری به دل مردم به خصوص اندک جمعیت شیعۀ شهر انداخته بود.
▪️میدانستم حکم تشیع در قانون تکفیریها مرگ است؛این مدت تصاویر سلاخی مردم شیعه و سنی سوریه را در اینترنت دیده بودم و ندیده میشد تصور کنم چه جهنمی در انتظار مردم فلوجه است.
▫️روزها بود در سرمای زمستان، تب تنش در شهر بالا گرفته و با این حال باور نمیکردیم به این زودی کار از کار بگذرد که همان شب داعش خبر فتح فلوجه را جاز زد و شهر رسماً سقوط کرد.
▪️فلوجه، شهری که با بیش از ۵۰۰ مسجد به شهر مسجدها شهرت داشت، از نخستین مناطقی بود که به دست داعش افتاد و خبر نداشتیم تا چند ماه آینده نه فقط فلوجه که شهرهای بزرگ عراق مثل موصل و تکریت هم اشغال میشوند.
▫️شاید از هول همین اتفاق بود که آن شب خبری از تماس عامر هم نمیشد و تمام تن و بدن من از ترس میلرزید.
▪️از وحشت آشوب شهر،دلم زیر و رو شده و ساعت از نیمهشب گذشته بود که سرانجام تماس گرفت.
▫️نمیدانست از کدام سرِ قصه آغاز کند و من میخواستم عیار عاشقیاش را بسنجم که مظلومانه پرسیدم:«بازم میخوای بری؟»
▪️میخندید و خندههایش از هر گریهای تلختر بود:«تو که نمیترسی؟»
▫️مگر میشد نترسم وقتی در یک شهر ۳۵۰ هزار نفری، ما شیعیان در اقلیت بودیم و او چارۀ نجاتم را در فرار از شهر میدید:«الان خیلی از سُنیهای فلوجه هم از شهر فرار کردن و رفتن سمت کربلا.شنیدم تو کربلا برای آوارههای فلوجه اردوگاه زدن.»
▪️از سکوتم خیال میکرد تسلیم طرحش شدم و انتهای این نقشۀ فرار، مهاجرت به آمریکا بود که مثل یک جنتلمن سینه سپر کرد:«از فلوجه که اومدی بیرون،با خودم میبرمت آمریکا و اونجا رو چشمام ازت مراقبت میکنم.»
▫️آنچه برایم تدارک دیده بود،رؤیایی به نظر میرسید اما چطور میتوانستم پدرومادرم را اینجا تنها رها کنم که سالها در این شهر زندگی کرده و حالا حاضر به ترک فلوجه نمیشدند.
▪️پدرم پزشک ماهر و قدیمی فلوجه بود؛ تابلوی طبابتش در درمانگاههای اصلی شهر، امید مردم بود و غیرتش قبول نمیکرد در این بحبوحۀ درگیری، بیمارانش را تنها بگذارد.
▫️عامر مرتب با او هم تماس میگرفت تا راضیاش کند از شهر خارج شود و در یکی از تماسها، پدرم با بغضی مردانه التماسش کرد:«من نمیتونم از اینجا برم،مردم به من نیاز دارن اما اگه میتونی بیا آمال و مادرش رو با خودت ببر بغداد.»
▪️عامر ادعا میکرد عاشق من است و باز از ترس جانش جرأت نمیکرد قدم به فلوجه بگذارد.
▫️چند روز تا پروازش بیشتر نمانده و پشت تلفن گریه میکرد تا ما از فلوجه خارج شویم و هیچکدام خبر نداشتیم داعش اجازه خروج از شهر را نمیدهد که اگر مردم همه میرفتند،دیگر سپری برای مقابله با ارتش عراق برایش باقی نمیماند.
▪️این را زمانی فهمیدم که پدرم در آخرین تماسی که عامر با او گرفت، در اتاق را بست تا من و مادرم نشنویم و با اینحال شنیدم با صدایی خفه خبر میدهد:«ای کاش همون روز که بهت گفتم میومدی و آمال رو میبردی،خروجیهای شهر بسته شده. دیگه نه ما میتونیم خارج بشیم نه تو میتونی بیای!»
▫️حالا مردم مظلوم این شهر تنها سپر باقیمانده در دست والی فلوجه بودند تا مانع حملۀ همه جانبۀ ارتش شود و به هر آب و آتشی میزد مبادا کسی از شهر خارج شود.
▪️زمستان ۲۰۱۴ سردترین و سختترین زمستان عمرم شده بود؛در شهر خودم زندانی شده و کسی که میگفت عاشق من است و بنا بود همسرم شود،هر لحظه از من دورتر میشد و در تماس آخر،غیر از بغض و گلایه حرفی برای گفتن نداشت: «آمال! چرا تو الان نباید کنار من باشی؟»
▫️و پیش از آنکه حرف دیگری به زبانش بیاید، بغضش متلاشی میشد و میان گرداب گریه دستوپا میزد: «چرا من الان باید تنها برم؟ چرا باید تو رو تو اون جهنم تنها بذارم و برم؟»
▪️هر کلمه مثل خنجری در قلبم فرو میرفت،خونابۀ غم تا گلویم میرسید و دیگر حتی نمیخواستم طعم اشکهایم را بچشد که چشمانم را در هم میکشیدم مبادا قطره اشکی بچکد و او همچنان میگفت.
▫️نمیفهمیدم چرا من را مقصر این جدایی میداند و دیگر حتی نفسی برای بحث و جدل نداشتم که با اینهمه ادعای عاشقی،راضی به رها کردن من میان هزاران کفتار داعشی شده و امشب راهی سفر رؤیاییاش میشد.
▪️از سنگینی سکوتم،نفسش بند آمده و دیگر کار دلش از گریه گذشته بود که سرم عربده میکشید:«تو نمیفهمی با من چی کار کردی! هزار بار التماست کردم،به دست و پات افتادم ولی تو فقط میخواستی تو این خرابشده بمونی!»...
📖 ادامه دارد...
✍️ نویسنده: فاطمه ولینژاد
#رمان_سپر_سرخ
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 هر روز با قرآن 📢نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند... اگـر شـده روزی یـک آیـه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 هر روز با قرآن
📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند...
اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید
☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـه «۱۵۲» سـوره مـبـارکـه نساء هـمـراه بـا تـرجـمـه تـصـویـری بـسـیـار زیـبـا🌼🌸
📖 وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «۱۵۲»
و كسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده و ميان هيچ يك از آنان جدايى نيفكندهاند، اينانند كه بزودى پاداششان را به آنان خواهد داد و خداوند، همواره بخشاينده و مهربان است
#هر_روز_با_قرآن
#تلنگر
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
48.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 از آزادی یواشکی تا دیکتاتوری علنی!
روایتی از ۵ سال برنامهریزی همهجانبه برای تجزیه ایران
#عفافوحجاب
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 ورود رژیم اشغالگر به سوریه بارسم شکل...
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
12.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 رسانههای عبری با انتشار کلیپ رزمایش موشکی ایران نوشتند: این بیش از یک تمرین است
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دانمارک بابت باد شکم گاوها هم مالیات میگیره!
🔺نیوزیلند هم در حال بررسی اجرای این قانونه!
پ.ن: بعد ما اینجا هنوز در گرفتن مالیات طلافروشان و صاحبان خانه های خالی مماشات می کنیم....
#غرب_شناسی
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 وقتی زمین متعلق به شماست vs وقتی زمین متعلق به شمانیست
#مقاومت
#سازش
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 این دیگر چه بساطی است؟!!
یک زن در دانشگاه عریان می شود و خوراک رسانه ای علیه جمهوری اسلامی تولید می شود، می گویند بنده خدا مشکل روانی داشته!!
یک زن دیگر در فرودگاه کشف حجاب می کند و علیه یک روحانی بی تقصیر سلیطه بازی در می آورد میگویند بیچاره سابقه اختلالات روانی دارد!!
آقایان، اماکن عمومی دیوانه خانه که نیست؛ اگر این مریض های روانی غیر قابل کنترل اند باید در مراکز درمانی تحت درمان قرار گیرند نه اینکه کار یاد برخی از مغرضین بدهید تا از این به بعد با این ترفند مملکت را دچار چالش و هرج و مرج کنند و پس از چند روز هیاهو بدون هرگونه برخوردی، سر و مر و گنده بروند پی کار خودشان ...
قبلاً اگر کسی توی کوچه خیابون ادا اطوار در میآورد و دیوانه بازی میکرد مأمورین میگرفتند و میبردنش تیمارستان (منظور همون بیمارستان روانیها است) الان مدد شده هرکی میخواد نگیرنش میاد تو خیابون به نظام و مسئولین بد و بیراه میگه، آخرش با ۴ تا قرص که داخل کیفش همراه داره تبرئه میشه و میره پی کارش آماده میشه برای اجرای پرده بعدی.
✍ علیزاده
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰عمل به هنگام
مردم در آن مقطع(نوزدهم دی سال۱۳۵۶) بهنگام عمل کردند. همیشه کار وقتی که در وقت خود انجام گرفت، تاثیر می کند یا تاثیر آن افزایش پیدا می کند. کار را در وقت باید انجام داد؛ خب؛ اگر بخواهیم کار را در وقت انجام بدهیم، بایستی فریضه را بشناسیم. بدانیم چه کاری باید انجام داد تا در این وقت خود انجام دهیم.
۱۳۹۵/۱۰/۱۹
پن:
خیلی آدرسها در این چند جمله مقام معظم رهبری میشود پیدا کرد، اما متاسفانه مسئولین امر خودشان را به خواب زدهاند، عرض کردم به خواب زدهاند، خواب نیستند چون هر کاری میکنی بیدار نمیشوند اگر خواب بودند با یک اشاره بیدار میشدند و به وظایفشان عمل میکردند. وامصیبتا
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 پسری به نام شیعه 🎬 قسمت: ۵۰ 🚥 یکی دیگر از برادران اهل سنت ، 🚥 برخاست و گفت : 🍁 اگر ابوبکر ، 🍁
🔰 پسری به نام شیعه
🎬 قسمت: ۵۱
🚥 بعد از اینکه سوالات همه تمام شد
🚥 آرام گفتم :
🇮🇷 اجازه هست بنده هم ،
🇮🇷 از برادران اهل سنتم ، سوالی بکنم ؟
🚥 همه گفتند : بله بفرمائید ؟!
🇮🇷 گفتم : اگر مبنای خلافت ،
🇮🇷 با شورا و اجماع صحابه است ؛
🇮🇷 پس چرا عُمَر توسط ابوبكر نصب شد ؟
🇮🇷 چرا برای انتخاب او نيز ،
🇮🇷 شورا تشكيل نشد؟
🚥 یکی از برادران اهل سنت گفت :
🍂 حتما شده
🇮🇷 گفتم : نه نشده ؛
🇮🇷 ابن أثير در اسد الغابه ، ج ۴ ، ص ۱۸۰ ،
🇮🇷 از قول ابوبکر می نويسد :
🍁 من بعد از خودم ،
🍁 بر شما عمر بن خطاب را ،
🍁 جانشين قرار دادم .
🍁 حرف شنو و مطيع او باشيد .
🇮🇷 ابن حبان ، در كتاب الثقات ،
🇮🇷 ج ۲ ، ص ۱۹۳ ، می نويسد :
🍁 ابوبكر در هنگام انتخاب عمر گفت :
💥 خدايا ! من عمر را ،
💥 بدون اجازه پيامبرت ،
💥 ولی امر مسلمان ها قرار دادم .
🇮🇷 و حتی هنگامی كه ابوبكر ،
🇮🇷 عمر بن خطاب را انتخاب كرد ؛
🇮🇷 صحابه به شدت اعتراض كردند .
🇮🇷 چنانچه ابن أبی شيبه در المصنف ،
🇮🇷 ج ۸ ، ص ۵۷۴ ، می نويسد :
🍂 وقتی ابوبكر ،
🍂 در حال احتضار قرار گرفت ؛
🍂 كسی را به دنبال عُمَر فرستاد
🍂 تا او را جانشين خود كند .
🍂 مردم گفتند :
🍂 كسی را بر ما مسلط می كنی ،
🍂 كه خشن و بد اخلاق است .
🍂 اگر او ، حكومت را به دست گيرد ؛
🍂 سخت گيرتر و خشن تر خواهد شد .
🍂 جواب خدا را چه خواهی داد ؟!
🍂 كه عمر را بر ما مسلط می كنی ؟
🌟 یکی از پیرمردان گفت :
🍃 احسنت ای جوان
🍃 ماشالله تو به همه کتاب های ما مسلطی
🍃 در حالی که ما ،
🍃 حتی یک کتاب از کتاب های شما را ،
🍃 نخواندیم .
🍃 حالا خودت بگو پسرم !
🍃 چه کسی باید
🍃 خلیفه و جانشین پیامبر را معرفی کند ؟
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
#پسری_به_نام_شیعه
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر 🎬قسمت: ۴ ''حماسه علی آقای ۲۰ ساله در عین خوش و مجروحیت شدید'' 🌷حا
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر
🎬قسمت ۵
▪️جانشین بزرگترین لشکر خط شکن، در فتح خرمشهر
🔸 رزمندگان اسلام روی نوار پیروزی قرار گرفته بودند و یک امت در انتظار آزادی خرمشهر در عملیات بعدی بود. شهید مصطفی ردانیپور از لشکر امام حسین(ع) به قرارگاه فتح رفت تا از آن جا عملیات لشکرهای خط شکن کربلا، نجف اشرف و امام حسین(ع) را هدایت کند و علی زاهدی به جانشینی حسین خرازی در لشکر امام حسین(ع) انتخاب شد.
🕊️ این پرواز سریع در پذیرفتن مسئولیتهای بزرگ، عنایتی الهی در سایه توسل به اهل بیت (عليهم السلام) را طلب میکند.
🔰 حالا محمدرضا زاهدی خوش اندامی که دو سال پیش نیمکت نشین دبیرستان بود، با محاسنی پرپشت و چهره ای دوست داشتنی که از عشق و محبت لبریز بود، جانشین بزرگترین لشکر خط شکن شده بود؛ لشکری که ۲۲ گردان پیاده داشت و در طول ۲۳ روز نبرد شبانه روزی در غرب کارون تا مرز بین المللی و رسیدن به محاصره خرمشهر و فتح آن عملیات کرده بود.
🌷 علی زاهدی که حالا یک سر و گردن از همه بالاتر بود، با فرماندهی صحیح در تمام مراحل عملیات، آن چنان ابهت و عظمتی پیدا کرده بود که در طراحی لحظه به لحظه مانور عملیات بيت المقدس، فصل الخطاب بود. حالا حسین خرازی مرد صحنههای بزرگ و بی نظیرترین فرمانده خط شکن، در کنار خود مردی را مشاهده میکرد که چیزی برای فرمانده شدن دو یگان تحت امر او کم نداشت.
🔹 سوم خرداد ۱۳۶۱ روز بزرگی بود که خرمشهر قهرمان به دامان ایران عزیز بازگشت و نقطه پروازی بود برای حضور در عرصههای بزرگتر برای قهرمانِ ما، پهلوان علی زاهدی
ادامه دارد...
📝خاطرات شهید سرلشکر محمدرضا زاهدی
#شهید_محمدرضا_زاهدی
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel