eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
13.7هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این که با ادای وظایف دینی و پرداخت وجوهات شرعیمان تکلیف را از دوشمان بر میداریم و تطهیر می شویمه با روش و منش انجمن سازگار میشد. آن زمان زمانی نبود که صاحبان و مدیران کارخانه ها با این حرکت گره بخورند اتفاقاً امروز شرایط مساعد برای این کار فراهم است. بنابراین سنجش نسبت انجمن حجتیه با سرمایه داری اعم از این است که رابطه تشکیلات انجمن حجتیه را با سرمایه داری بسنجیم هر جا دیانت عوامانه بخواهد خود را تطهیر کند. آرامش اخروی برای خودش تامین کند و با خدا معامله کند زمینه برای رشد نگرشی شبیه انجمن حجتیه فراهم میشود. فقط کافی است بتواند آدمهایی را که این فکر و ذهنیت را منجم می کنند، پیدا کند. نمی گویم تئوریزه کند؛ چون بلد نیست، نمی تواند آن را نظریه مند کند. همین که منظمش کند، طوری آرایشش کند که طرف احساس آرامش فکری کند. کافی است. ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 ناگفتنی‌هایی از زندگی سردار دلها 🎬قسمت: ۸ در شهریور ۶۲ ازدواج کردم و همسرم را به قم بردم
🔰 ناگفتنی‌هایی از زندگی سردار دلها 🎬قسمت ۹ ▪️عملیات والفجر ۴ شروع شده بود. نزدیک مریوان و پنجوین بودیم. در کنار دشت شیلر و کانی مانگا. هدف از عملیات، اتصال سورکوه به ارتفاع سورن بود. بستن دهانه دره شیلر و تصرف ارتفاعات پنج تن و قوچ سلطان که مشرف بر شهر پنجوین عراق بودند، به لشکر ثارالله واگذار شد. با تدبیر حاج قاسم، نیروها بر روی ارتفاعات ۱۴۷۰ و ۱۵۳۹ مستقر شدند و با اشراف بر دشمن، نیروهای صدامی را از شهر پنجوین عقب راندند. در این عملیات عباس حسینی، اصغر ایران منش، و مهدی هنری هم شهید شدند.‌ با یک گلوله، عاشقان عروج کردند. بچه ها از این وضعیت حیران شده و خود را گم کرده بودند. احمد سلیمانی؛ جانشین ستاد فریاد زد: مجروحین را بردارید. شهدا را توی آمبولانس بگذارید. همه شهدا را می شناختم. حسینی و هنری، از همشهری ها بودند.‌ با مهدی هنری در سپاه رفسنجان بودم. در بیشتر عملیاتها در ‌کنار عباس حسینی بودم. در عملیات والفجر ۴ هم با گردان او بودم. من عاشق عباس بودم. ایران منش، معاون گردان ما در عملیات بیت المقدس بود. حاج قاسم کاملتر از من همه را می‌شناخت. دوست داشتم در کنار حاج قاسم بنشینم و او نوحه بخواند و اشک بریزد و من در فراق یاران ناله بزنم و بسوزم.‌ همه این شهدا، عشق حاجی بودند. ساعتهای پایانی عملیات بود. به قرارگاه لشکر آمدم تا دوش بگیرم. به جلوی حمام که رسیدم، حاج قاسم را دیدم. او هم آمده بود دوش بگیرد. دیدن حاجی برایم غنیمت بود. از دیدن چهره نورانی اش لذت می بردم. غرق در تماشایش شدم. خدا را سپاس که رفیقش بودم. ادامه دارد ... یاران همدل
کانال یاران همدل
🔰 رُمان سپر سرخ 🎬قسمت: ۱۲ ▪️حس می‌کردم تعقیبم کرده‌اند و نورالهدی منتظر کسی نبود که با تأخیر از ج
🔰 رُمان سپر سرخ 🎬قسمت ۱۳ ▫️از زمان اشغال عراق توسط آمریکا، فلوجه روی آرامش ندیده و بخاطر بمب‌های شیمیایی که آمریکا بر سر مردم ریخته بود،همچنان کودکان معلول متولد می‌شدند و آمار بیماریهای جسمی و روانی و سقط جنین در بیمارستانها بیداد می‌کرد. ▪️حالا چندماهی می‌شد زمزمۀ حضور تکفیریها در شهر،هول دیگری به دل مردم به خصوص اندک جمعیت شیعۀ شهر انداخته بود. ▪️می‌دانستم حکم تشیع در قانون تکفیری‌ها مرگ است؛این مدت تصاویر سلاخی مردم شیعه و سنی سوریه را در اینترنت دیده بودم و ندیده می‌شد تصور کنم چه جهنمی در انتظار مردم فلوجه است. ▫️روزها بود در سرمای زمستان، تب تنش در شهر بالا گرفته و با این حال باور نمی‌کردیم به این زودی کار از کار بگذرد که همان شب داعش خبر فتح فلوجه را جاز زد و شهر رسماً سقوط کرد. ▪️فلوجه، شهری که با بیش از ۵۰۰ مسجد به شهر مسجدها شهرت داشت، از نخستین مناطقی بود که به دست داعش افتاد و خبر نداشتیم تا چند ماه آینده نه فقط فلوجه که شهرهای بزرگ عراق مثل موصل و تکریت هم اشغال می‌شوند. ▫️شاید از هول همین اتفاق بود که آن شب خبری از تماس عامر هم نمی‌شد و تمام‌ تن و بدن من از ترس می‌لرزید. ▪️از وحشت آشوب شهر،دلم زیر و رو شده و ساعت از نیمه‌شب گذشته بود که سرانجام تماس گرفت. ▫️نمی‌دانست از کدام سرِ قصه آغاز کند و من می‌خواستم عیار عاشقی‌اش را بسنجم که مظلومانه پرسیدم:«بازم میخوای بری؟» ▪️می‌خندید و خنده‌هایش از هر گریه‌ای تلخ‌تر بود:«تو که نمی‌ترسی؟» ▫️مگر میشد نترسم وقتی در یک شهر ۳۵۰ هزار نفری، ما شیعیان در اقلیت بودیم و او چارۀ نجاتم را در فرار از شهر می‌دید:«الان خیلی از سُنی‌های فلوجه هم از شهر فرار کردن و رفتن سمت کربلا.شنیدم تو کربلا برای آواره‌های فلوجه اردوگاه زدن.» ▪️از سکوتم خیال میکرد تسلیم طرحش شدم و انتهای این نقشۀ فرار، مهاجرت به آمریکا بود که مثل یک جنتلمن سینه سپر کرد:«از فلوجه که اومدی بیرون،با خودم می‌برمت آمریکا و اونجا رو چشمام ازت مراقبت می‌کنم.» ▫️آنچه برایم تدارک دیده بود،رؤیایی به نظر میرسید اما چطور می‌توانستم پدرومادرم را اینجا تنها رها کنم که سال‌ها در این شهر زندگی کرده و حالا حاضر به ترک فلوجه نمی‌شدند. ▪️پدرم پزشک ماهر و قدیمی فلوجه بود؛ تابلوی طبابتش در درمانگاه‌های اصلی شهر، امید مردم بود و غیرتش قبول نمی‌کرد در این بحبوحۀ درگیری، بیمارانش را تنها بگذارد. ▫️عامر مرتب با او هم تماس می‌گرفت تا راضی‌اش کند از شهر خارج شود و در یکی از تماس‌ها، پدرم با بغضی مردانه التماسش کرد:«من نمی‌تونم از اینجا برم،مردم به من نیاز دارن اما اگه میتونی بیا آمال و مادرش رو با خودت ببر بغداد.» ▪️عامر ادعا می‌کرد عاشق من است و باز از ترس جانش جرأت نمیکرد قدم به فلوجه بگذارد. ▫️چند روز تا پروازش بیشتر نمانده و پشت تلفن گریه میکرد تا ما از فلوجه خارج شویم و هیچکدام خبر نداشتیم داعش اجازه خروج از شهر را نمی‌دهد که اگر مردم همه می‌رفتند،دیگر سپری برای مقابله با ارتش عراق برایش باقی نمی‌ماند. ▪️این را زمانی فهمیدم که پدرم در آخرین تماسی که عامر با او گرفت، در اتاق را بست تا من و مادرم نشنویم و با این‌حال شنیدم با صدایی خفه خبر می‌دهد:«ای کاش همون روز که بهت گفتم میومدی و آمال رو می‌بردی،خروجی‌های شهر بسته شده. دیگه نه ما می‌تونیم خارج بشیم نه تو میتونی بیای!» ▫️حالا مردم مظلوم این شهر تنها سپر باقی‌مانده در دست والی فلوجه بودند تا مانع حملۀ همه جانبۀ ارتش شود و به هر آب و آتشی میزد مبادا کسی از شهر خارج شود. ▪️زمستان ۲۰۱۴ سردترین و سخت‌ترین زمستان عمرم شده بود؛در شهر خودم زندانی شده و کسی که می‌گفت عاشق من است و بنا بود همسرم شود،هر لحظه از من دورتر می‌شد و در تماس آخر،غیر از بغض و گلایه حرفی برای گفتن نداشت: «آمال! چرا تو الان نباید کنار من باشی؟» ▫️و پیش از آنکه حرف دیگری به زبانش بیاید، بغضش متلاشی میشد و میان گرداب گریه دست‌وپا می‌زد: «چرا من الان باید تنها برم؟ چرا باید تو رو تو اون جهنم تنها بذارم و برم؟» ▪️هر کلمه مثل خنجری در قلبم فرو می‌رفت،خونابۀ غم تا گلویم میرسید و دیگر حتی نمی‌خواستم طعم اشکهایم را بچشد که چشمانم را در هم میکشیدم مبادا قطره اشکی بچکد و او همچنان می‌گفت. ▫️نمی‌فهمیدم چرا من را مقصر این جدایی میداند و دیگر حتی نفسی برای بحث و جدل نداشتم که با اینهمه ادعای عاشقی،راضی به رها کردن من میان هزاران کفتار داعشی شده و امشب راهی سفر رؤیایی‌اش می‌شد. ▪️از سنگینی سکوتم،نفسش بند آمده و دیگر کار دلش از گریه گذشته بود که سرم عربده میکشید:«تو نمی‌فهمی با من چی کار کردی! هزار بار التماست کردم،به دست و پات افتادم ولی تو فقط میخواستی تو این خراب‌شده بمونی!»... 📖 ادامه دارد... ✍️ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 هر روز با قرآن 📢نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند... اگـر شـده روزی یـک آیـه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 هر روز با قرآن 📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند... اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید ☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـه «۱۵۲» سـوره مـبـارکـه نساء  هـمـراه بـا تـرجـمـه تـصـویـری بـسـیـار زیـبـا🌼🌸 📖 وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «۱۵۲» و كسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده و ميان هيچ يك از آنان جدايى نيفكنده‌اند، اينانند كه بزودى پاداششان را به آنان خواهد داد و خداوند، همواره بخشاينده و مهربان است http://eitaa.com/yaranhamdel
48.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 از آزادی یواشکی تا دیکتاتوری علنی! روایتی از ۵ سال برنامه‌ریزی همه‌جانبه برای تجزیه ایران http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 ورود رژیم اشغالگر به سوریه بارسم شکل... http://eitaa.com/yaranhamdel
12.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 رسانه‌های عبری با انتشار کلیپ رزمایش موشکی ایران نوشتند: این بیش از یک تمرین است http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دانمارک بابت باد شکم گاوها هم مالیات می‌گیره! 🔺نیوزیلند هم در حال بررسی اجرای این قانونه! پ.ن: بعد ما اینجا هنوز در گرفتن مالیات طلافروشان و صاحبان خانه های خالی مماشات می کنیم.... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 این دیگر چه بساطی است؟!! یک زن در دانشگاه عریان می شود و خوراک رسانه ای علیه جمهوری اسلامی تولید می شود، می گویند بنده خدا مشکل روانی داشته!! یک زن دیگر در فرودگاه کشف حجاب می کند و علیه یک روحانی بی تقصیر سلیطه بازی در می آورد می‌گویند بیچاره سابقه اختلالات روانی دارد!! آقایان، اماکن عمومی دیوانه خانه که نیست؛ اگر این مریض های روانی غیر قابل کنترل اند باید در مراکز درمانی تحت درمان قرار گیرند نه اینکه کار یاد برخی از مغرضین بدهید تا از این به بعد با این ترفند مملکت را دچار چالش و هرج و مرج کنند و پس از چند روز هیاهو بدون هرگونه برخوردی، سر و مر و گنده بروند پی کار خودشان ... قبلاً اگر کسی توی کوچه خیابون ادا اطوار در می‌آورد و دیوانه بازی می‌کرد مأمورین می‌گرفتند و می‌بردنش تیمارستان (منظور همون بیمارستان روانی‌ها است) الان مدد شده هرکی می‌خواد نگیرنش میاد تو خیابون به نظام و مسئولین بد و بیراه میگه، آخرش با ۴ تا قرص که داخل کیفش همراه داره تبرئه میشه و میره پی کارش آماده می‌شه برای اجرای پرده بعدی. ✍ علیزاده http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰عمل به هنگام مردم در آن مقطع(نوزدهم دی سال۱۳۵۶) بهنگام عمل کردند. همیشه کار وقتی که در وقت خود انجام گرفت، تاثیر می کند یا تاثیر آن افزایش پیدا می کند. کار را در وقت باید انجام داد؛ خب؛ اگر بخواهیم کار را در وقت انجام بدهیم، بایستی فریضه را بشناسیم. بدانیم چه کاری باید انجام داد تا در این وقت خود انجام دهیم. ۱۳۹۵/۱۰/۱۹ پ‌ن: خیلی آدرس‌ها در این چند جمله مقام معظم رهبری می‌شود پیدا کرد، اما متاسفانه مسئولین امر خودشان را به خواب زده‌اند، عرض کردم به خواب زده‌اند، خواب نیستند چون هر کاری می‌کنی بیدار نمی‌شوند اگر خواب بودند با یک اشاره بیدار می‌شدند و به وظایفشان عمل می‌کردند. وامصیبتا http://eitaa.com/yaranhamdel