eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
13.8هزار ویدیو
108 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال یاران همدل
🔰 ترویج اعتقادات باطل و کفرآمیز در سیستم تربیتی معاویه #ترویج_اعتقادات_باطل #شیخ‌قمی #یاران_همدل
51.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 تاریخ تحلیلی سیاست رسانه ای معاویه در تخریب امام علی(ع) ▪️سیاست رسانه ای معاویه در تخریب امام علی(ع) ▪️معاویه و یزید چه تفاوتی در اظهار دشمنی با رسول الله ص داشتند؟ ▫️ چرا مامون میخواست که لعن معاویه را در منبرها ترویج کند و علت عدم موفقیت او چه بود؟ ▪️سیاست معاویه در ترویج سب و لعن امام علی ع چگونه بود؟ ▫️سیاست های گام به گام و تدریجی چطور می تواند اعتقادات جامعه را تغییر دهد؟ ▪️چرا بنی العباس در ترویج لعن معاویه موفق نبودند؟ http://eitaa.com/yaranhamdel
1.28M
🔰 چرا رفراندوم برگزار نمی کنید؟ برای اصل حکومت دینی برای احکام شرع برای ولایت فقیه و... اگر رفراندوم را قبول ندارید چرا در آغاز جمهوری اسلامی برای جا انداختن جمهوری اسلامی از رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ استفاده کردید؟ http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 پسری به نام شیعه 🎬 قسمت: ۱۸ 🚥 بعد از پایان جلسه 🚥 سیل عظیمی از مردم به طرفم آمدند 🚥 و مثل تشنه
🔰 پسری به نام شیعه 🎬 قسمت: ۱۹ 🚥 درب خانه قدیمی خودمان را زدم 🚥 آقایی بیرون آمد . 🚥 از او خواهش کردم تا اجازه دهد 🚥 قبر مادرم را زیارت کنم . 🚥 از من پرسید : 🌷 تو آقا جواد هستی ؟!! 🌷 اینجا زندگی می کردید ؟! 🚥 گفتم : بله 🚥 خیلی نگران شدم 🚥 که نکند بخواهد بلایی سر ما بیاورد 🚥 یا به ماموران اطلاع بدهد . 🚥 اما ناگهان ، 🚥 دیدم لبخند بر لبش جاری شد 🚥 و با مهربانی ، مرا به داخل دعوت نمود . 🚥 من و محافظم ، وارد خانه شدیم . 🚥 خانه ، از بیرون ، معمولی بود . 🚥 اما از داخل ، خیلی زیبا شده بود 🚥 انگار مثل حرم امامزاده ، درست شده بود 🚥 به طرف اتاق رفتم . 🚥 برای قبر مادرم ، 🚥 ضریح زیبایی درست شده بود . 🚥 با تعجب ، به آقا نگاه کردم . 🚥 گفتم اینجا چه خبر شده ؟! 🚥 او هم با لبخند و مهربانی گفت : 🌷 بعد از اینکه شما از اینجا رفتید 🌷 دولت این خانه را آتش زد . 🌷 شیعیان ، به جمال دوست پدرت گفتند 🌷 که این خانه را ، از دولت بگیرد 🌷 حتی اگر بفروشند ، مشکلی نیست . 🌷 بنده خدا ، خیلی تلاش کرد 🌷 تا توانست اینجا را تحویل بگیرد . 🌷 خودش و خانواده اش نیز ، 🌷 در اینجا ساکن شدند . 🌷 تا چند سال ، 🌷 نگاه مردم به آن خانه ، نگاه بدی بود . 🌷 اما شیعیان ، به جمال پول می دادند 🌷 تا در آن خانه ، غذا درست کند 🌷 و بین همسایه پخش نماید 🌷 در مناسبت های مختلف ، دم در آن خانه ، 🌷 شربت و شیرینی پخش می کرد . 🌷 تا اینکه بعد از چند سال ، 🌷 همه چیز عادی شد . 🌷 شیعیان ، مخفیانه ، این خانه را درست کردند 🌷 و هر روز ، یک عده از آنان ، 🌷 برای زیارت قبر مادرت می آیند . 🌷 آنها اعتقاد دارند که مادر شما ، 🌷 نظر کرده حضرت زهراست . 🚥 از شنیدن این ماجرا ، خیلی خوشحال شدم . 🚥 کنار قبر مادرم نشستم و گریه کردم . 🚥 به یاد آن همه بلایی که دیده بودم 🚥 مثل زنان اشک می ریختم . 🚥 و خدا را شکر کردم 🚥 که مادرم دیگر تنها نیست . 🚥 همه آن روز را ، در کنار مادرم ماندم . 🚥 از شدت خستگی ، کنار قبرش خوابم برد . 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
#خاطرات_تلخ که با حضور او شیرین می شود قسمت هشتم باید به خونه اي می رفتم كه يك پسر بهشت زهراست و
🔰خاطرات تلخ که با حضور خدا شیرین می‌شود 🎬قسمت نهم روزي كه عليرضا جراحي شده بود اون شيشه كه ما بايد أز اونجا عليرضا رو مي ديديم پرده داشت و پرده كامل كنار نبود وعلیرضا درست ديده نمي شد يعني فقط يك نفر مي ديدش خوب من قبل أز ساعت ملاقات رفته بودم اما يكي يكي بعضي اومدند همون روز رو مي گم كه اقا مجتبي اومده بود و عليرضا رو خندوند اشاره كردم پرده رو كنار بزنيد كنار شيشه علیرضا اولين نفر بود پرده رو كنار زدند و كلي خاك یا غبار أز پرده ريخت مثلا ما ميكروب داشتيم نبايد تو مي رفتيم بعد وضع پرده اينطوري بود !!!!! غم عالم اومد به دلم كه خدا به خير كنه اينهمه پرده خاك داشت و ريخت در فضا و لابد روی عليرضا بيمارستانه كثيفي بود لوله ي كه جهت إدرار به اقايون مي دادند بو مي داد همون روزهاي اول محمد لوله خواست رفتم بيارم ديدم چقدر كثيفه جرم گرفته و دماغ ادم أز بوي ادرارِ مونده مي سوزه بعد أز دو هفته مردنها شروع شد يك پسري بود كه سوخته بود اما كاملا حالش خوب بود حدود ١٠-١١ سال تپل مپل و سرزنده هر بار بيمارستان مي رفتيم أو را در راهرو در حال تردد مي ديدي كه به اتاق ديگران ميره و صحبت مي كنه بعده چند روز كه نديديمش فكر كردم مرخص شده بعد شنيديم مرده اون اقايي كه تو اتاق عليرضا اينها بود و گفتم به همه رسيدگي مي كرد و به عليرضا گفته بود تو أز همه مردتري كه داوطلب ميشي اولين نفر براي شستن هستي يعني عليرضا ازش پرسيده بود مرد كيه؟ در يك جمله بلند توضيح داده و بعد گفته بود با اين أوصاف تو از همه مردتري اون مرد حالش خوب بود قرار بود مرخص بشه همسرش گفته چند روز ديگه باش تا كامل خوب بشي اونم چند روز بعد طبقه ي بالاتر ديدم !٢٠ سال پير شده بود ! رمق نداشت راه بره أصلا مطمئن نبودم كه أو باشه انقدر تغيير كرده بود ترسیدم از تغییرش اصلا جرأت نكردم سلام كنم فكر كردم شبيه اونه و بعد أز دوسه روز شنيديم مرده يك مورد ديگه هم مرده بود عليرضا مي گفت براي عوض كردن پانسمان بايد براي هر كس دستكش جديد بردارند اما با يك دستكش همه رو پانسمان كردند و عفونت رو به ديگران سرايت دادند فقط يك نفر كه موتورش در گودالي اقتاده بود و موتورش اتيش گرفته بود و صورتش سوخته بود أو اجازه نداده چون أو يك شخص خاص به اسم اقاي ريگي فقط أو را مي شست من ديگه شبها خوابم نمي برد تا صبح فكر مي كردم اگر عليرضا بميره چي ؟ و هر شب به همسرم مي گفتم بياريمش خونه من خودم مي شورم پانسمان مي كنم يا به يك پرستار مي گيم بياد بشوره اينجا صلاح نيست باشه بيمارستان به همسرم پيشنهاد گرافت داده بود يعني پوستي أز ران پاش ببرند و به دست و صورتش بزنند من رفتم طبقه ي بالا ديدم كسي كه شكمش گرافت شده بود شكمش مثل شيردون گوسفند بود با رنگ قهوه ي كمرنگ همسرم ميگفت از رئيس بيمارستان سوال كردم كه اگر بچه خودت هم بود گرافت مي كردي گفته اره و قسم خورده ( انقدر اين ريس بيمارستان خوب بود كه چند وقت بعد كلا بيمارستان تعطيل شد) من مخالفت كردم گفتم هر طور خوب بشه أز گرافت بهتره همسرم قبول نمي كرد و مي خواست گرافت بشه و من به مردنها فكر مي كردم كه بر اثر عفونت پيش مي اومد شبها خوابم نمي برد که چه تضمینی وجود داره که عفونت‌های عليرضا باعث مردنش نشه . http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 خواهان تشکر دیگران نباش 🌹️امام علی(ع) فـــرمودند: 🔹اگر به كسى خوبى كردى در واقع با اين كار خود را گرامى داشته اى و به خودت آبرو داده اى، پس به سبب خوبى اى كه به خودت كرده اى از ديگران خواهان تشكر مباش. 📚غرر الحكم و درر الكلم ص382 http://eitaa.com/yaranhamdel
کم حجم نجفی.mp3
13.64M
🔰 تمدن‌سازی از مسیر مقاومت 👤دکتر موسی نجفی ریشه دوگانه‌های اندیشه‌ای در غرب و شرق 01:30 اندیشه ترقی 04:34 دوگانه‌ها غالبا در تقابل هم نیستند 05:45 آیا مقاومت را می‌توان ذیل علوم سیاسی دانست؟ 15:20 دوگانه ترقی و تعالی 20:35 بزک رسانه‌ای اسرائیل برای مقابله با جنایاتش 28:22 خودآگاهی دانشجویان آمریکایی و اروپایی 36:20 کمک فروپاشی مارکسیست به آگاهی غرب 37:53 آیا بازسازی سنت‌های گذشته قابل استفاده است؟ 44:40 جایگاه ما و تمدن غرب در تمدن نوین اسلامی 46:35 تقابل روح متعالی مقاومت با اندیشه ترقی 51:30 http://eitaa.com/yaranhamdel
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 اندکی تأمل ▪️ ببینید/ کلیپی جدید از عبدالحمید خراسانی، یکی از فرماندهان طالبان که قبلا سخنانش علیه ایران جنجال بپا کرده بود: از مردم ایران و رهبر انقلاب بابت عملیات وعده صادق ۲ تشکر میکنه و توضیحاتی میده راجع به مواضع ضدایرانی قبلش... ✍دو‌حالت داره، یا گوشش پیچونده شده اومده پیام میده یا نه واقعا این اهتمام و شجاعت و پای کار بودن ایران در مقابله با اسراییل به فکر وادارش کرده. حالا نظر شما چیه!؟ هردوحالت ممکنه، اما خیلی ها بودن و هستند که در این یکسال بیدار شدند و واقعیت ایران و واقعیت حُکام عرب را فهمیدند. پس حالت۲ بیشتر متصور است. http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 شهید مدافع حرم جواد محمّدی «اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی‌حجاب‌ها را خواهم گرفت» http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 خاطرات شهدا 💞پدر و پسر 🌷سعید و پدرش حاج حسین در گروه ما بودند. یه شب داوطلب برا مین می‌خواستند، سعید تخریب بلد بود، داوطلب شد. موقع خداحافظی گفت: بچه‌ها حواستان به بابام باشه و رفت. چند شب بعد، در مدرسه‌ای در شوش نشسته بودیم. یکی از دوستان آمد. داشت از عملیات چند شب قبل در شلمچه 🌷 می‌گفت. بعد گفت: راستی چند تا بچه‌های شیراز هم شهید شدند. بعد یکی یکی اسم برد و گفت سعید خسرو زاده.... 🌷رنگ از همه پرید. با ایما و اشاره گفتیم: نگو! حاجی حسین که ساکت به آتش خیره شده بود با آرامش سرش را بلند کرد و گفت: الحمدلله.... بچه‌ها اذیتش نکنین. الحمدلله. خبر شهادت سعید در گردان پیچید. همه جمع شدند و عزاداری مفصلی به پا شد و کسی آرام‌تر از حاج حسین نبود!! در آن عزاداری چند نفر از بچه‌ها بيهوش شدند. بعدها شیخ نجفی (شهید نجف پور) می‌گفت: آن‌ها چیزهایی دیدند.... 🌷آن شب گذشت. هرچه به حاج حسین اصرار کردیم که برا مراسم خاکسپاری و دفن سعید برگرد. نرفت. گفت: پسرم راه خودش را رفت، من هم دوست ندارم از راه خودم برگردم.... (مادر سعید خواب دیده بود عروسی سعید است، برایش خانه را چراغانی کرده بود.) 🌷عملیات رمضان بود. حاج حسین افتاده بود یه گردان دیگه. قبل از عملیات آمد پیش من. گفت: کو غلامحسین (شهید بغدادپور)؟ گفتم: رفت اهواز زنگ بزنه. با لبخند گفت: علی شماها همتون برام، مثل سعید هستین؛ کمی مکث کرد و ادامه داد: امشب من می‌رم و شهید می‌شم، از غلامحسین هم خداحافظی کن.... جلو چشمان متحیر من رفت. روز بعد از هر کس می‌پرسیدم: گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را.... یکی می‌گفت: دیدم افتاد زخمی بود. یکی گفت: شهید شد... 🌷مراسم چهلم حاج حسین و چهار ماه و ده روز سعید را با هم گرفتند.... 🌹خاطره‌اى به یاد شهیدان معزز سعید و جلال (حاج حسین) خسروزاده شهادت پسر: ۱۳۶۰/۱۲/۰۷ شهادت پدر: ۱۳۷۱/۰۴/۲۲ http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 خاطرات خودنگاشت همسر امام ۱۶ ◀️ تلخی‌ها را به ما چشانید تا شیرینی آزادگی را بچشیم 🔸 یادم می‌آید
🔰 خاطرات خودنگاشت همسر امام ۱۷ ◀️ صبر بر سختی‌های زندگی 🔹...حکیم باشی نسخه از قبل تهیه شده‌ای را در اختیارم می‌گذاشت و من با آه و ناله و اشک، گیاهان را می‌جوشاندم و عصاره تلخ آن را در کام شیرین فرزندم می‌ریختم. 🔸روزی با گریه مشغول شستن رخت‌های کودک خردسالم بودم که آقا وارد شد، وقتی چشمش به من افتاد، دلش به‌حالم سوخت و بلافاصله رفت و دکتر مدرسی را برای معالجه فرزندم آورد. 🔹با مداوای او مصطفی بعد از دو ماه بهبودی یافت. آن رنج‌ها و دردها را با صبر و بردباری تحمل می‌کردم و از این بابت خدا را شاکرم. یک جفت شمعدان عتیقه که از جهیزیه مادربزرگم به من رسیده بود به آقای دکتر هدیه دادم، چرا که پولی در بساط نداشتیم ... آقای دکتر مدرسی که خدایش بیامرزد، آن شمعدان را به حرم معصومه [س] هدیه کرد ... 🔸 بعد از این کسالت، مصطفی پسر هشت ‌ساله‌ام به قدری ضعیف شده بود که با وجود اینکه دو ماه از کسالتش می‌گذشت قدرت بلند کردن یک سینی کوچک را که در آن دو استکان بود نداشت ... (زندگینامه بانو خدیجه ثقفی، همسر امام ص۷۲-۷۱-۶۸) http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 جفنگ گویی اسرائیلی‌ها تا دیروز می‌گفتن تمام موشکای شلیک شده از ایرانو رهگیری و منهدم کردیم حالا که یمنی ها یه دونه موشک زدن توی تلاویو، میگن حتما موشکش ایرانی بوده و گرنه رهگیریش می‌کردیم 😂 شما با خودتون چند چندید؟ http://eitaa.com/yaranhamdel