19.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹حکایات ناب و شنیدنی ‹۵۶›🔹
💢گر برنفس خود امیری مردی❗️
▫️حجت الاسلام علی معزی▫️
#حکایت
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🔰 در مراسم اهل بیت و شهادت و جشن میلاد، از امام زمان (عج) غافل نشوید، امام را دعا کنید و شهدا را نیز همچنین، لحظهای از ولایت غافل نباشید و در همه احوال آقا را دعا کنید.
#شهید_رحیم_کابلی
#هر_روز_با_شهدا
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🔰 رد ترکش های پشت پیراهنش
و صورتی که زمین خورده،
حرف ها دارد برای خودش
تو خود حدیث مفصل بخوان
از این مجمل...
#هر_روز_با_شهدا
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🌸زندگی و خاطرات عارفِ شهید احمد علی نیّری
🎬 قسمت هشتاد و هشتم (ادامه قسمت قبل)
دوبارهخوابیدم.اینبار چیز عجیبتری دیدم.
این بار مطمئن شدم که دیگر پسرم را نخواهم دید.
در عالم رویا مشاهده کردم که ملائکه خدا به زمین آمده بودند!
هودج یا اتاقکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان از آن استفاده می شد در میان دستان ملائکه است.
آنها نزدیک ما آمدند و پسرم احمدعلی را در آن سوار کردند، بعد هم همه ملائک به همراه احمد به آسمانها رفتند.
روز بعد چند نفر از همسایهها به خانه ما آمدند و سراغ حسین آقا را می گرفتند!
گویا شنیده بودند که شهید محلاتی شهید شده و فکر می کردند حسین آقا همراه ایشان بوده.
من گفتم حسین آقا در خانه است. من ناراحت احمدعلی هستم.
آن روز مادر شهید جمال محمدشاهی را دیدم، این مادر گرامی را از سالها قبل در همین محل می شناختم.ایشان سراغ احمدعلی را گرفت، گفتم: بی خبرم.نمی دانم کجاست.
سیده خانم، مادر شهید جمال، هم رویای عجیبی دیده بود که بعدها برایم تعریف کرد.
ایشان گفت: «در عالم خواب، به نماز جمعه تهران رفته بودیم، آن قدر جمعیت آمده بود که سابقه نداشت.
بعد اعلام کردند که امام زمان(عج)تشریف آوردند و میخواهند به پیکر یکی از شهدا نماز بخوانند!
من با سختی جلو رفتم. وقتی خواستند نام شهید را بگویند خوب دقت کردم. از بلندگو اعلام کردند: شهید احمدعلی نیری».
🗨️ ادامه دارد...
#عارفانه
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🌸🌱🌸
🌸🌱یادت باشد🌱🌸
🎬 قسمت هفتاد و نهم
🌺فردای همان روز بود که جلوی تلوزیون نشسته بودیم حمید گفت:
اگه بدونی چقدر دلم برای زیارت حرم حضرت معصومه(س) تنگ شده میای آخر هفته بریم قم؟
اون دفعه که سال تحویل آن قدر شلوغ شده بود نفمهمیدیم چی شد این بار با صبر و حوصله بریم زیارت کنیم.
چون تازه از جنوب برگشته بودیم به حمید گفتم:
دوست دارم بیام ولی می ترسم از درسام بمونم ولی تو اگر دوست داری زنگ بزن با همکارات برو.
گفت:
پیشنهاد خوبیه چون خیلی وقته با رفقا جایی نرفتم.
تلفن را برداشت و به سه نفر از رفقایش پیشنهاد داد که دو روزه بروند و برگردند.
🌻 قرار گذاشت فردا صبح راه بیفتند رفتنشان که قطعی شد حمید گفت:
بریم خونه مادرم قبل از سفر یه سر به اونها بزنیم
گفتم:
باشه ولی باید زود برگردیم که بتونم براتون یه چیزی درست کنم توی راه بخورید.
سریع آماده شدیم و سوار موتور راه افتادیم خانه عمه هم یک مسیر آسفالته داشت هم یک مسیر خاکی به دو راهی که رسیدیم حمید گفت:
خانوم بیا از مسیر خاکی بریم اونجا آدم حس می کنه موتور پرشی سوار شده!
انداخت داخل مسیر خاکی دل و روده من بیرون آمد.
ولی حمید حس موتور سوار های مسابقات پرشی را داشت.
🌸 این جنس شیطنت ها از بچگی با حمید یکی شده بود.
وقتی رسیدیم چند دقیقه لباس هایمان را از گردو خاک پاک کردیم تا بشود برویم بالا پیش بقیه!
یک ساعتی نشستیم ولی برای شام نماندیم موقع خداحافظی همه سفارش کردند حتما حمید نایب الزیاره باشد.
🗨️ ادامه دارد...
شهید مدافع حرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
#هر_روز_با_شهدا
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
💖بدون تو هرگز💖
🎬 قسمت ‹۷۲›
" شبیه پدر "
❤️ دستش بین موهام حرکت می کرد ...
و من بی اختیار، اشک می ریختم ...😭
⭕️ غمِ غربت و تنهایی ... فشار و سختی کار ... و این حس دورافتادگی و حذف شدن از بین افرادی که با همه وجود دوست شون داشتم...
🔸 خیلی سخت بود؟...
🔹 چی؟...
🔸 زندگی توی غربت...
❇️ سکوتِ عمیقی فضا رو پر کرد ... قدرتِ حرف زدن نداشتم ... و چشم هام رو بستم ... حتی با چشم های بسته ... نگاهِ مادرم رو حس می کردم...
🌷خیلی شبیه علی شدی ... اون هم، همه سختی ها و غصه ها رو توی خودش نگه میداشت ... بقیه شریکِ شادی هاش بودن ... حتی وقتی ناراحت بود میخندید ... که مبادا بقیه ناراحت نشن...
🌺 اون موقع ها ... جوون بودم ... امّا الان میتونم حتی از پشتِ این چشم های بسته ... حس دختر کوچولوم رو ببینم ... ❣
🔵 ناخودآگاه ... با اون چشم های خیس ... خنده ام گرفت ... دختر کوچولو... ☺️
چشم هام رو که باز کردم ... دایسون اومد جلوی نظرم ... با ناراحتی، دوباره بستم شون...
😔 کاش واقعاً شبیه بابا بودم ... اون خیلی آروم و مهربون بود... چشمِ هر کی بهش میافتاد جذبِ اخلاقش می شد ...
💢 ولی من اینطوری نیستم ... اگر آدم ها رو از خدا دور نکنم ... نمی تونم اونها رو به خدا نزدیک کنم ... من خیلی با بابا فاصله دارم و ازش عقب ترم ... خیلی...
🔸 سرم رو از روی پای مادرم بلند کردم و رفتم وضو بگیرم ...
🦋 اون لحظات، به شدت دلم گرفته بود و میسوخت ... دلم برای پدرم تنگ شده بود ... و داشتم کم کم از بین خانواده ام هم حذف میشدم ...
علتِ رفتنم رو هم نمی فهمیدم ... و جوابِ استخاره رو درک نمی کردم...
🗨️ ادامه دارد...
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
#بدون_تو_هرگز
#هر_روز_با_شهدا
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🔰 صحیفهخوانی
✅ پیشرفت اسلام با جانبازی و فداکاری
▪️آنچه که زحمتها را آسان میکند این است که برای خداست. کاری که برای خدا باشد تحملش آسان است؛ ولو در آفتاب باشد، ولو در گرما باشد. اولیای خدا برای خدا زحمتها کشیدند. اسلام با خون پیش رفت؛ با زحمت پیش رفت، با فداکاری پیش رفت، و ما باید با فداکاری پیشرفت کنیم. اسلام محتاج به فداکاران است، قرآن کریم محتاج به فداکاری قشرهای ملت است، پیغمبر اکرم به این امت چشم دوخته است، نامههای اعمال پیش ایشان میرود، و ما باید کوشش کنیم که رضایت خدای تبارک و تعالی را به دست بیاوریم. شما با زحمتهای خودتان، با رنجهای خودتان، چه آقایان و چه خانمها، این پیروزی را تحصیل کردید؛ و باید با زحمتهای خودتان، با رنجهای خودتان، با فداکاریهای خودتان، ادامه بدهید.
(سخنرانی در جمع روحانیون سبزوار - بانوان محله چهار مردان قم– قم، ۹ خرداد ۱۳۵۸، صحیفه امام، ج۸، ص۲۷)
#جهاد_تبیین
#صحیفهخوانی
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
29.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 ملکه و کودتا
🎬 قسمت سوم
⭕ مروری بر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
#کودتا۳۲
#شکست_مصدق
✔️جهاد تبیین لازمه بالا بردن سطح آگاهی
┄┅♡☫♡┅┄
🇮🇷سربازان جهاد تبیین 👇
eitaa.com/yaranhamdel
🇮🇷 ده عمل و دستاورد بزرگ امام
۹- احياء روحيه غرور و خودباوري
كار نهم او، احياى روحيه غرور و خودباورى در ملت ايران بود. برادران عزيز! حكومتهاى استبدادى و فردى، سالهاى متمادى ملت ما را به صورت ملتى ضعيف و مستضعف و توسرى خور در آورده بودند؛ ملتى كه از استعداد جوشان و خصلتهاى جمعى فوقالعاده ممتاز برخوردار است و در طول تاريخ بعد از اسلام، اين همه افتخارات علمى و سياسى دارد. قدرتهاى خارجى ـ مدتى انگليسيها و مدتى هم روسها و ديگر دولتهاى اروپايى، و پس از آن آمريكاييها ـ ملت ما را تحقير كرده بودند. ملت ما هم باور كرده بود كه قابليت و لياقت كارهاى بزرگ را ندارد، سازندگى از او بر نمىآيد، ابتكار از او ساخته نيست و ديگران بايد بر او آقايى كنند و به او زور بگويند! بنابراين، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما كشته بودند؛ ولى امام عزيز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ايران بيدار و زنده كردند.
ادامه...👇