* #امام_سجاد
🔻راجع به امام سجاد عليه السلام دارد که يکی از شیعیانشان گويا هر سال که براى حج از بلخ مى آمد به مدينه؛ خدمت امام سجاد عليه السلام مى آمد و چند روزی خدمت حضرت بود و هرسال يک سرى هدايا هم مى آورد.
🔸يک سال زنش به او گفت تو که هر سال سراغ اين آقا مى روى يک بار ايشان يک هديه به شما نداد؟ گفت اين حرف را نزن ايشان امام ماست و ما عقيده مان اين است که او الآن دارد حرف هاى تو را مى شنود و من ناراحت مى شوم تو راجع به ايشان این حرف را بزنى. ما داريم وظيفه خودمان را انجام مى دهيم.
🔹بعد دوباره يک خورده هدايا جمع کرد و مدينه خدمت امام آمد و هدايايش را گذاشت. حضرت فرمودند امروز ناهار پیش ما بمان. گفت باشد. ناهار ماند موقعی که غذایشان تمام شد، آب آوردند. حضرت ظرف آب را گرفتند تا دست مهمانشان را بشورند. قبول نکرد. گفت یا بن رسول الله! شما آب روی دست من بریزید؟ فرمودند: شما مهمان ما هستی چطور اجازه بدهم آب روی دست ما بریزی؟! عرض کرد: یابن رسول الله! من این کار را دوست دارم. حضرت به همین خاطر اجازه دادند، ظرف را گرفت و برای حضرت جلو برد تا حضرت دستشان را بشویند؛
🔸یک تشت بزرگی بود یک مقداری آب روی دست حضرت ریختند، حضرت فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: نه این یاقوت احمر است. نگاه کرد دید همه آب ها یاقوت احمر شده، یک مقدار دیگر آب ریخت، حضرت فرمودند: حالا چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: زمرد سبز است. نگاه کرد دید زمرد سبز است، یک مقدار دیگر آب ریختند، فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد آب، فرمودند: این ها دُرّ است. نگاه کرد دید درّ بسیار عالی است! خلاصه ظرف پر از جواهرات شد.
🔹بعد حضرت فرمودند: شیخ! در نزد ما چیزی نبود تا در عوض هدیه ات به تو هدیه بدهیم، این ها را به خانمت بده و از او عذر خواهی کن. این قضیه ادامه جالبی دارد که خیلی زیباست. (بحارالأنوار ج: 46 ص: 47)
_______
به ما بپیوندید👇👇👇
https://eitaa.com/yarankharazi
* #امام_سجاد
🌺🌺🌺روایتی بسیار بسیار زیبا از کرامت امام سجاد علیه السلام
🔻راجع به امام سجاد عليه السلام دارد که يکی از شیعیانشان گويا هر سال که براى حج از بلخ مى آمد به مدينه؛ خدمت امام سجاد عليه السلام مى آمد و چند روزی خدمت حضرت بود و هرسال يک سرى هدايا هم مى آورد.
🔸يک سال زنش به او گفت تو که هر سال سراغ اين آقا مى روى يک بار ايشان يک هديه به شما نداد؟ گفت اين حرف را نزن ايشان امام ماست و ما عقيده مان اين است که او الآن دارد حرف هاى تو را مى شنود و من ناراحت مى شوم تو راجع به ايشان این حرف را بزنى. ما داريم وظيفه خودمان را انجام مى دهيم.
🔹بعد دوباره يک خورده هدايا جمع کرد و مدينه خدمت امام آمد و هدايايش را گذاشت. حضرت فرمودند امروز ناهار پیش ما بمان. گفت باشد. ناهار ماند موقعی که غذایشان تمام شد، آب آوردند. حضرت ظرف آب را گرفتند تا دست مهمانشان را بشورند. قبول نکرد. گفت یا بن رسول الله! شما آب روی دست من بریزید؟ فرمودند: شما مهمان ما هستی چطور اجازه بدهم آب روی دست ما بریزی؟! عرض کرد: یابن رسول الله! من این کار را دوست دارم. حضرت به همین خاطر اجازه دادند، ظرف را گرفت و برای حضرت جلو برد تا حضرت دستشان را بشویند؛
🔸یک تشت بزرگی بود یک مقداری آب روی دست حضرت ریختند، حضرت فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: نه این یاقوت احمر است. نگاه کرد دید همه آب ها یاقوت احمر شده، یک مقدار دیگر آب ریخت، حضرت فرمودند: حالا چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: زمرد سبز است. نگاه کرد دید زمرد سبز است، یک مقدار دیگر آب ریختند، فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد آب، فرمودند: این ها دُرّ است. نگاه کرد دید درّ بسیار عالی است! خلاصه ظرف پر از جواهرات شد.
🔹بعد حضرت فرمودند: شیخ! در نزد ما چیزی نبود تا در عوض هدیه ات به تو هدیه بدهیم، این ها را به خانمت بده و از او عذر خواهی کن. این قضیه ادامه جالبی دارد که خیلی زیباست. (بحارالأنوار ج: 46 ص: 47)
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#یاران_خرازی_مدافعان_ولایت
https://eitaa.com/yarankharazi
#امام_سجاد
🔻 امام سجاد علیه السلام قبل از زوال هر جا بودند، یک گوشهای برای نماز و عبادت پیدا میکردند و این را سرّی از اسرار میدانستند.
🔸 این زمان هم جزو اوقاتی است که اگر درک شود چه برای نافله و چه برای غیر نافله خیلی مغتنم است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#یاران_خرازی_مدافعان_ولایت
https://eitaa.com/yarankharazi