آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را
ای عشق مَیَنداز از امروز به فردا
آتش بزن آتش به دلم ای پسر عشق
یعنی که مکن با دل من هیچ مُدارا
با آمدنت قاعده عشق به هم خورد
لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا
تا چشم گشودی به جهان ساقی ما گفت
المنتة لله که درِ میکده شد وا
اَبروی تو پیوسته به هم خوف و رجا را
چشمان تو کانون تَولا و تَبَرا
ای منطق رفتار تو چون خلق محمد
معراج برای تو مهیاست، بفرما!
لب تشنهی لب های تو لب های شراب است
لب وا کن و انگور بخواه از لب بابا
دل مانده که لب های تو انگور بهشتی است
یا شیرخدا روی لبت کاشته خرما
عالم همه مبهوت تماشای حسین است
هرچند حسین است تو را محو تماشا
چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان
شد گوشهی شش گوشه برای تو مهیا
از گوشهی شش گوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه درآورد سر از گنبد خضرا
مجنون علی شد همهی شهر ولی من
مجنون علی اکبر لیلام به مولا
🖋 سید حمیدرضا برقعی
#حضرت_علیاکبر
#اشبه_الناس_بالنبی_ﷺ
@yarankharazi