MOKHATAB .E. KHAS🦋
✅ فرازی بسیار زیبا از یک مثنوی👌👌👌👌
🔹الهی و ربّی🥺
.............................
الهی به شور قیام حسین⚘
به فریاد سرخ و پیام حسین⚘
به آنان که محو نگاهش شدند⚘
شهید سرافراز راهش شدند..⚘
به مردانِ در عشق، ضربالمثل⚘
به مرگی که شیرینتر است از عسل⚘
به شیدایی مسلم بن عقیل⚘
به اول شهید از تبار خلیل..⚘
به دستی که در علقمه، شد قلم⚘
وفایش به عالم، عَلَم شد عَلَم⚘
به آبی که از چشمۀ مشک ریخت⚘
به زینب که از روی تلّ اشک ریخت⚘
به گودال بالاتر از طاقِ عرش⚘
به خونی که پاشید بر ساق عرش⚘
به «روز دهم» زیر چرخ کبود⚘
که «خورشید بر نیزه گل کرده بود»⚘
به قنداقهای که به معراج رفت⚘
به پیراهنی که به تاراج رفت⚘
به اسبی که کوبید سر بر زمین⚘
به خونهای جاری در آن سرزمین⚘
به ماهی که مهرش شده مشتری⚘
به ایثار انگشت و انگشتری⚘
به آیات کهف و به آیات نور⚘
به مهمانی سر، میان تنور⚘
به عاشقترین خواهر روزگار⚘
که صبر و وفا را، شد آموزگار⚘
به غمهای بانوی مَحمِلنشین⚘
به ایراد آن خطبۀ آتشین⚘
به شور مناجات مولا علی⚘
به جانهای پیوسته با «یا علی»⚘
به تأثیر شبنالههایِ کمیل⚘
به سوز علی، در دعای کمیل⚘
به دلهای عاشق، قراری ببخش⚘
فروغی از آیینهداری ببخش⚘
که نور دل اهل بینش تویی⚘
سرآغاز هر آفرینش تویی⚘
به راه تو آنان که سر دادهاند⚘
ز فضل تو ما را خبر دادهاند..⚘
ندارم کسی جز تو فریادرس⚘
تویی دادخواه و تویی دادرس⚘
الهی و ربی! پناهم بده⚘
به سرمنزل عشق راهم بده⚘
مرا جز تو، با کس سر و کار نیست⚘
پذیرندۀ توبه غیر از تو کیست؟⚘
نه چشمی نظر میکند سوی من⚘
نه راه فراری فراروی من..⚘
تو گرداندی از من بلا را به لطف⚘
ندیده گرفتی خطا را به لطف⚘
به صد مرحمت ای خدای جلیل⚘
پراکندی از من ثنای جمیل⚘
ثنایی که شایستۀ من نبود⚘
سزاوار تشریف این تن نبود⚘
ندیدی به کردار من جز قصور⚘
مرا بردی از چاهِ ظلمت به نور⚘
منم شرمسار از بَدِ حال خود⚘
زمینگیرِ زنجیرِ اعمال خود..⚘
نشد دامنم پاک از خارها⚘
شکستم حریم تو را بارها⚘
سزد گر ببارد بلا بر سرم⚘
که در بند نفس جنایتگرم⚘
نه این بددلی، در سرشت من است⚘
حجاب دعا، فعل زشت من است⚘
تو آگاهی از زشتی کار من⚘
نباشد نهان از تو اسرار من⚘
مرا اشکبارانتر از ابر کن⚘
عقوبت اگر میکنی، صبر کن⚘
مرا داد دنیا فریب از غرور⚘
به زندانم از آرزوهای دور⚘
نباشی اگر دستگیرم هنوز⚘
به نادانی خود دلیرم هنوز⚘
مرا خواب غفلت گرفتار کرد⚘
مرا نفس فرمانروا خوار کرد⚘
پی خواهش دل شدم سالها⚘
شکستهست از من پر و بالها⚘
هوای دلم گشت دام فریب⚘
دچارم به این سرنوشت غریب⚘
چرا بیاثر اشک و آه من است؟!⚘
که سَدّ اجابت گناه من است⚘
گناهم، زیان جای سود آورد⚘
بَلا بر سر من فرود آورد..⚘
به کف غیر اندوه چیزی نماند⚘
ز مُلک تو راه گریزی نماند⚘
الهی و ربّی! کرم کن کرم⚘
بخوان چون کبوتر مرا در حرم..⚘
تو پوشیدهای عیبهای مرا⚘
ببین گریۀ هایهای مرا⚘
من آنم که بَر خود ستم کردهام⚘
و کسبِ رضای تو کم کردهام⚘
دلم در حریم تو نااهل بود⚘
دلیری من از سَرِ جهل بود⚘
مرا نیست هر چند قلب سلیم⚘
مکن چیره بر من عذاب الیم⚘
الهی و ربّی! من آن بندهام⚘
که اینک تهیدست و شرمندهام⚘
ضعیفم من و دردمند و حقیر⚘
ذلیلم من و مستمند و فقیر⚘
ز بیم تو در چشم من خواب نیست⚘
به روز عقوبت مرا تاب نیست⚘
عقوبت ز اعمال خود میکشم⚘
که طعم عذاب تو را میچشم⚘
به جُرمی که کردم در آن سالها⚘
اسیرم اسیر سیهچالها..⚘
چو با یادت آوردهام شب به روز⚘
امیدم تویی، هستیام را مسوز⚘
اگر بر عذابت صبوری کنم⚘
صبوری کی از داغ دوری کنم؟⚘
به اکرام تو چشم اگر دوختم⚘
به امید عفوت چرا سوختم؟⚘
تو زنجیرِ جانِ مرا باز کن⚘
در آتش، زبان مرا باز کن⚘
که شیون برآرم در آن آستان⚘
شوم با دل خسته همداستان⚘
به حسرت بنالم ز دل مثل نای⚘
بگریم بر احوال خود، هایهای⚘
بخوانم تو را از سویدای جان⚘
که اِی آرمانِ دلِ عارفان!⚘
پشیمانم و سرپناهی نماند⚘
به جز آستان تو راهی نماند⚘
«عقوبت مکن عذرخواه آمدم⚘
به درگاه تو روسیاه آمدم»⚘
ندارم به جز لطف تو دادرس⚘
تو بیچارگان را به فریاد رس⚘
که غیر از تو بخشد گناه مرا؟⚘
که رحم آوَرَد اشک و آه مرا؟..⚘
نجاتم از این روسیاهی ببخش⚘
به این بینوا آنچه خواهی ببخش⚘
#محمدجواد غفورزاده✍
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
@montagm
🦋⚘🦋⚘🦋