هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
محمد سلمان پور4_5884251404796696430.mp3
زمان:
حجم:
8.32M
#تشرفات
#تشرفات_صوتی
🌿تشرف شیخ محمد کوفی محضر مقدس حضرت ولی عصر ارواحنافداه
زمان: هشت دقیقه
#امام_زمان
@tashaarrofat
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
داستانی از ملاقات با امام زمان ع - @haghshenas_hozeh.mp3
زمان:
حجم:
1.34M
🔸داستانی از ملاقات #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🎙آیتالله حق شناس(ره)
#امام_زمان
#تشرفات
@tashaarrofat
•┈••✾🌹✾••┈•
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
4.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ ماجــراي شنیدنی تشرف علی ابن مهزیار به محضر #امام_زمان(عج)
◀️پیشنهاد دانلود
#تشرفات
@tashaarrofat
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
@Eltejatales | کانال قصّههای مهدوی1_3268026818.mp3
زمان:
حجم:
7.16M
#تشرفات
🔘خدمتکاری که #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به سراغش آمد.
📚به نقل از مرحوم سید غلامرضا کسایی (داماد علامه امینی)
📚مشابه در مطلع انوار ج۱ ص۱۲۰
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
@BARAKATE_14MASUM4_5791641692167745802.mp3
زمان:
حجم:
4.54M
❤️ برای امام زمانم چه کنم ؟
⭕️ داستان جالبی از همسفر شدن مردی نیازمند با #امام_زمان علیهالسلام.
📚 الخرائج ج1، ص 470
#امام_زمان
#تشرفات
@tashaarrofat
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
🌸 ﷽🌸
❀
#تشرفات
#دیدار_آیت_الله_محمدتقی_بافقی_با_امام_زمان(عج)
(قسمت اول)
مرحوم حجه الاسلام ملا اسدالله بافقی به نقل از برادرش آیت الله محمد تقی بافقی میگوید:
《قصد داشتم از نجف اشرف پیاده، به مشهد مقدس برای زیارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بروم. فصل زمستانی بود که حرکت کردم و وارد ایران شدم. کوه ها و دره های عظیمی سر راهم بود و برف هم بسیار باریده بود. یکروز نزدیک غروب آفتاب که هوا هم سرد بود و سراسر دشت را برف پوشانده بود، به قهوه خانه ای رسیدم که نزدیک گردنه ای بود، با خود گفتم:
«امشب در میان این قهوه خانه میمانم و صبح به راه ادامه میدهم».
پس وارد قهوه خانه شدم دیدم جمعی از کردهای ایزدی در میان قهوه خانه نشسته و مشغول لهو و لعب و قمار هستند، با خود گفتم:
« خدایا چه کنم؟ اینها را که نمیشود نهی از منکر کرد،من هم که نمیتوانم با آنها مجالست نمایم، هوای بیرون هم فوق العاده سرد است.»
همینطور که بیرون قهوه خانه ایستاده بودم و فکر میکردم ،و هوا کم کم تاریک میشد، صدایی شنیدم که میگفت:
« محمد تقی! بیا اینجا».
بطرف آن صدا رفتم که باز هم میگفت:
«محمد تقی! بیا اینجا.»
بطرف ان صدا رفتم دیدم شخصی با عظمت زیر درخت سبز وخرمی نشسته و مرا بطرف خود میطلبد..
ادامه دارد...
#📗برگرفته ازمنبع گنجینه دانشمندان
#ماه_رمضان
@tashaarrofat
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
🌸 ﷽🌸
❀
#تشرفات
#دیدار_ایت_الله_محمدتقی_بافقی_ با_امام_زمان(عج)
(قسمت دوم،پایانی)
نزدیک او رفتم و او سلام کرد و فرمود:« محمدتقی آنجا جای تو نیست.»
من زیر آن درخت رفتم ،دیدم،در حریم این درخت، هوا ملایم است و کاملا میتوان با استراحت در آنجا ماند و حتی زمین زیر درخت ، خشک و بدون رطوبت است، ولی بقیه صحرا پراز برف است و سرمای کُشنده ای دارد.
به هرحال شب را خدمت حضرت ولی عصر(عج) که با قرائتی متوجه شدم او حضرت بقیه الله(عج) است بیتوته کردم و آنچه لیاقت داشتم استفاده کنم از آن وجود مقدس استفاده کردم.
صبح که طالع شد و نماز صبح را با آن حضرت خواندم ، آقا فرمودند:« هوا روشن شدبرویم»
من گفتم:«اجازه بفرمایید من در خدمتتان همیشه باشم و با شما بیایم.»
حضرت فرمودند:«تو نمیتوانی با من بیایی.»
گفتم:«پس بعد از این کجا خدمتتان برسم؟؟»
حضرت فرمودند:«من در این سفر دوبار تو را خواهم دید و من نزد تو می ایم. بار اول قم خواهد بود و مرتبه دوم نزدیک سبزوار تورا ملاقات میکنم.»
ناگهان ان حضرت از نظرم غایب شد.
من به شوق دیدار ان حضرت، تا قم سر از پا نشناختم و به راه ادامه دادم،تا آنکه پس از چندروز وارد قم شدم و سه روز برای زیارت حضرت معصومه(س) و وعده تشرف به محضر این حضرت در قم ماندم،ولی خدمت آن حضرت نرسیدم. از قم حرکت کردم و فوق العاده از این بی توفیقی و کم سعادتی متاثر بودم،تا آنکه پس از یکماه به نزدیک شهر سبزوار رسیدم.
همینکه شهر سبزوار از دور معلوم شد باخود گفتم:«چرا خُلف وعده شد؟! منکه در قم آن حضرت را ندیدم،این هم شهر سبزوار باز هم خدمتش نرسیدم.»
در همین فکرها بودم،که صدای پای اسبی شنیدم،برگشتم دیدم حضرت ولی عصر(عج) سوار بر اسبی هستند و بطرف من تشریف می اورند و به مجرد آنکه به ایشان چشمم افتاد ایستادند و بمن سلام کردند و من به ایشان عرض ارادت و ادب نمودم.
گفتم آقا جان:«وعده فرموده بودید که در قم هم خدمتتان برسم،ولی موفق نشدم!»
حضرت فرمود«محمدتقی! ما در فلان ساعت و فلان شب نزد تو امدیم، تو از حرم عمه ام حضرت معصومه(س) بیرون آمده بودی،زنی از اهل تهران از تو مسئله ای میپرسید،تو سرت را پایین انداخته بودی و جواب اورا میدادی،من در کنارت ایستاده بودم و تو به من توجه نکردی، من رفتم.»
#برگرفته از منبع گنجینه دانشمندان
😭: امان از لحظه های غفلتی که مشغول گناهیم و آقا کنارمونه و بی توجهیم.😔💔
#ماه_رمضان
@tashaarrofat
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
🌸 تشرف ملا حبیب اللّه و حاج سید محمد صادق قمى
✅ مـلا حـبیب اللّه، كه از متقین و مورد اعتماد است، مؤذن مسجدى بود كه مرحوم حاج سید محمد صادق قمى (ره) آن را تاسیس كرد.
ایشان فرمود:
▫️ عـادت مـن ایـن بود، كه یك ساعت قبل از طلوع فجر، به مسجد مىآمدم و نافله شب را در آن جا مـىخـوانـدم و وقتى هوا گرم مى شد بر پشت بام مسجد بجا میآوردم و بعد از اداء نافله بر سطح ایـوان مـرتـفع مسجد مىرفتم و قبل از اذان قدرى مناجات مىكردم.
وقتى كه صبح مىشد اذان مىگفتم و براى نماز پایین مىآمدم.
ایـن بـرنامه را نزدیك به بیست سال اجرا میكردم.
شبى از شبها كه تاریك بود و باد مىوزید، بنا بر عـادت بـه مـسـجد آمدم.
دیدم در مسجد باز است و یك روشنایى در آن جا دیده مىشود.
گمان كـردم خـادم، در مـسـجـد را نـبـسته و چراغ را خاموش نكرده است.
داخل شدم كه ببینم جریان چـیـسـت، دیـدم سیدى به لباس علماء ایران در محراب مشغول نماز است و آن روشنایى از چهره مبارك ایشان ساطع مىشود نه از چراغ! درباره آن سید و صورت نورانیش تفكر میكردم.
وقتى از نماز فارغ شد، رو به من نمود و مرا به اسم صدا زد و فرمود:
🔶 به آقاى خود (سید محمد صادق قمى) بگو بیاید.
▫️ بـدون تـامل امر او را اطاعت نمودم و رفتم كه مرحوم حجة الاسلام سید محمد صادق قمى را خبر كنم.
چون به خانه اش رسیدم در را به آرامى كوبیدم.
دیدم، آن مرحوم درحالى كه عمامه خود را به سـر كرده، پشت در ایستاده و مىخواهد از خانه خارج شود.
سلام كرده و عرض كردم:
🔹 سید عالمى در مسجد است و شما را احضار نموده است.
▫️ فرمود:
🔸 آیا او را شناختى؟
▫️ گـفـتـم:
🔹 نه، نشناختم، ولى از علماء ولایت ما نیست.
آقا! چقدر صورت او نورانى است، من چنین صورت نورانى در مدت عمرم ندیده ام.
▫️ اما مرحوم سید محمد صادق به من جوابى نمىداد.
با ایشان بودم، تا داخل مسجد شد.
دیدم نسبت به آن سید، ادب خاصى را رعایت مى كند و خضوع كاملى در برابر ایشان دارد.
سلام كرد و نزدیك ایشان نشست و با آن شخص مذاكره اى نمود.
بعد از مدت زمانى، آن سید از مسجد خارج شد.
مـن كـه از خـضوع ایشان تعجب كرده بودم پرسیدم:
🔹 این سید كه بود؟ و چرا تا این حد نسبت به او خضوع مى كردید؟
▫️ رو به من نمود و فرمود:
🔸 او را نشناختى؟
▫️ گـفـتـم:
🔹 نه.
▫️ از من تعهد گرفت كه در مدت حیاتش، این جریان را بروز ندهم.
بعد فرمود:
🔸 آن آقا، مولاى من و تو، حضرت صاحب العصر و الزمان عجل اللّه تعالى فرجه الشریف بود.
▫️ در ایـن جـا مـن بـه سوى در مسجد دویدم.
دیدم در بسته و مسجد تاریك است و احدى در آن جا نیست.
از سـخنان حضرت با ایشان چیزى نفهمیدم، جز آن كه امر به اقامه نماز جماعت صبح در اول فجر فرمودند.
❇️ مـلا حبیب اللّه این مطلب را بروز نداد، مگر بعد از وفات حجة الاسلام سید محمدصادق قمى، و بر صدق این قضیه، سه بار به قرآن كریم قسم خورد.
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم، صفحه ۷۲
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #نماز_اول_وقت
#تشرفات
@tashaarrofat
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
1.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋ابراهیم مهزیار میگوید؛ امام زمان علیهالسلام به من فرمودند :
💞شیعیان آخرالزمان ندیده به من عشق میورزند، اگر آنها بدانند چقدر دوستشان دارم از شوق میمیرند.😭
📚{بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۳۴
#تشرف
#تشرفات
@tashaarrofat
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
✍توصیه های امام زمان عجل الله فرجه 🔻
🔸مرحوم آیت الله مرعشی نجفی در دیدار با امام زمان از ایشان دستوراتی را دریافت میکند از جمله:
➕تلاوت و قرائت این سورهها بعد از نمازهای واجب. بعد از نماز صبح سوره یاسین و بعد از نماز ظهر سوره عَمّ بعداز نماز عصر سوره نوح و بعد از مغرب سوره واقعه وبعد از نماز عشاء سوره مُلک.
➕تاکید فرمود که: بعد از نمازهای پنجگانه این دعا رابخوان:«اَلّلهُمَّ سَرِّحْنی عَنِْ الهُمُوم وَ الغموم و وَحْشَةِ الصَدر وَ وَسوَسةِ الشیطان بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحمین.»
➕دیگر تاکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع درنمازهای یومیه خصوصا رکعت آخر:اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم.
➕تاکید بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند و لکن یاد از آنها نمیکنند
➕تاکید بر زیارت سید الشهدا، علیه السلام
#امام_حسین
📚 #تشرفات مرعشیه: ص 32 -23.
هدایت شده از تشرف محضر امام عصر عج
❤️ #تشرفات محضر ولی عصر(عج)
آیت الله مظاهری ضمن درس اخلاق خود حکایتی نقل کردند با این مضمون : یکی از علمای بزرگ، در زمان قدیم در تخت فولاد خدمت امام زمان «ارواحنافداه» رسیده بود و از آن حضرت درخواست «علم اکسیر» کرده بود. در حالی که یاد گرفتن علوم غریبه حرام است و گفت و شنود و تعلیم و تعلّمش نیز حرام است.
آن حضرت به او فرموده بودند: علوم غریبه به تو چه ربطی دارد؟ من به جای آن ختمی به تو یاد میدهم که بهتر از اکسیر است.
بعد فرموده بودند: به پنج تن و امام زمان توسّل پیدا کن و در توسّلهایت بگو: «یا محمّد یا علی یا فاطمه یا حسن یا حسین، یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی».
آن عالم نقل میکند: وقتی حضرت فرمودند: «ادرکنی»، به ذهنم خطور کرد که باید بفرمایند: «ادرکونی»، یعنی برای درخواست کمک از پنج نور مقدّس، باید فعل جمع به کار ببریم، پس چرا ایشان فعل مفرد به کار برده و میفرمایند: «ادرکنی و لاتهلکنی»؟!
وقتی چنین تصوّری کردم، #امام_زمان «ارواحنافداه» تبسّم کردند و فرمودند: همین است که گفتم. برای اینکه واسطه فیض این عالم، فعلاً من هستم.
یعنی اگر در زمان حاضر توسّلی به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یا سایر حضرات معصومین سلام الله علیهم بشود، فیض الهی به واسطه وجود مقدّس امام زمان «ارواحنافداه» به بندگان میرسد.
📘به نقل از تبیان