eitaa logo
یاران ولیعصر
194 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
22.1هزار ویدیو
505 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یادداشت‌های کوتاه
🔷 های خانگی تشکیل بدهید 🔶 ✅ شما زن و شوهرها اگر بتوانید هفته‌ای یکبار به زیارت یکی از امامزاده‌ها بروید، اثرات خیلی خوبی دارد. اگر هم در فامیلتان جایی روضه هفتگی دارند، آن را بصورت سیار بگذارید و یک هفته هم بگذارید در خانه خودتان که صدای روضه‌خوانی در خانه‌تان بلند بشود. ✅ یک نفر را هم دعوت بکنید تا مثلاً هفته‌ای یک روضه‌خوانی بشود. یک چای مختصری هم بدهید و همه‌تان شرکت کنید. ✅ خرج زیادی ندارد اما بچه‌هایتان با نام حضرت اباعبدالله الحسین آشنا می‌شوند. آن بنده خدا هم یکی دو تا مساله شرعی ممکن است بگوید تا با مسائل دینی آشنا بشوند. این خودش یک دانشگاه دینی است برایتان. ✅ قدیم‌ها مکتب و دانشگاه و ... نبوده یا کمتر بوده. اما از همین راه خیلی تربیت‌های اصیل حاصل می‌شده. این اشکی که انسان برای اهل بیت هفته‌ای یکبار می‌ریزد، به تدریج یک جوی باریکی، یک ارتباط نازکی با آن‌ها پیدا می‌کند. 🔊🌸 حضرت آیت الله حائری شیرازی 🙏 لطفا بیشتر نشر بدهید خدا خیرتان بده🙏 ♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️ 🔵 یادداشت های طلبه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh
هدایت شده از داستان دلنشین منبر
مداحی_آنلاین_یاس_ما_را_تبر_آزرده.mp3
3.63M
سوزناک 🍃روضه حضرت زهرا(س) 🍃یاسمان را تبر آزرده خدایا چه کنم 🎤حاج 👌بسیار دلنشین داستان دلنشین منبر @membariha313
هدایت شده از درس اخلاق
🏴 حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها 😭 ✅ آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه: نقل شده است كه اوايل ناراحتي‌ها و مصائب در باطن اين خانم خيلي نفوذ نكرده بود. روشن‌تر بگويم اين آسيب‌هايي كه اين‌طور بر بدن وارد مي‌شود، اگر زياد باشد، بدن قدرت اينكه اين آسيب‌ها را از بين ببرد و جبران كند ندارد. قهراً‌ عفونت پيدا مي‌شود و قهراً استخوان شكسته سياه مي‌شود، قهراً به آن مقداري كه روز اول و دوم مي‌توانست دستش را تكان بدهد، ديگر نمي‌تواند تكان بدهد. ✅ در روايت داريم که چهل روز كه از آن حادثه گذشت، حضرت ديگر از پا افتاد. تا پيش از چهل روز شب‌ها اميرالمؤمنين صلوات‌الله‌عليه اين خانم را سوار مي‌كرد و نيمه شب به در خانه انصار مي‌برد. بعد از نيمه شب در مي‌زد. صاحب منزل بيرون مي‌آمد. حضرت مي‌فرمود: من را مي‌شناسي؟ مي‌گفتند: بله. شما علي‌بن‌ابي‌طالب هستید. حضرت مي‌پرسيد که اين كیست؟ مي‌گفتند: اين هم دختر پيامبر فاطمه سلام‌الله‌عليها است. حضرت مي‌فرمود: چرا رفتيد و به كساني رأي داديد كه وضعيت ما اين‌طور بشود؟ با اينكه خودتان از پيامبر شنيديد كه ما شايسته خلافتيم. جواب دادند: اگر زودتر مي‌آمديد به شما رأي مي‌داديم، چون شما دير آمديد، به شما رأي نداديم و به آنها رأي داديم. حضرت فرمود: توقع داشتيد كه من جنازه پيامبر را روي زمين بگذارم و دوره بيفتم و بگويم كه اين حكومت و اين خلافت براي من است. ✅ چهل روز كه شد، حضرت ديگر از پا افتاد و اين خانم ديگر قدرت اينكه سوارش كنند و او را بگردانند نداشت. تا مي‌توانست ناراحتي‌هاي خودش را از آقا پنهان مي‌كرد. به اميرالمؤمنين صلوات‌الله‌عليه نفرمود که آقاجان، پسر عمو، ديگر دست‌هايم قدرت حركت ندارد. حضرت كي فهميدند؟ آن‌وقتي كه آن دو نفر اصرار كردند و با اجازه به عيادت آمدند. سلام كردند، ولی اين خانم جواب نداد و رويش را برگرداند. بار دوم رفتند و آن‌طرف نشستند. خواستند صحبت كنند، حال اين خانم طوري بود که ديگر نمي‌توانست صورتش را برگرداند. اين دست توان اينكه اين ملحفه را روي صورت بكشد كه چشمش به اين دو ظالم نيفتد نداشت. فرمود: يكي بيايد اين ملحفه را روي صورت من بكشد. ✅ آثار اين جنايات را بر آقاي خودش مخفي مي‌كرد، چون مي‌دانست كه اين آقا در آينده چقدر مصيبت مي‌بيند و مي‌خواست كه خودش مصيبت آقا را زياد نكند. برحسب نقلی، وقتي که آماده مرگ و لقاء حق‌تعالي شد، به آن كسي كه ملازم و خادمش بود گفت که من آماده هستم. آقا را خبر كردند و آمد ديد خانم پاهايش را سمت قبله است. آقا اين روپوش را كنار زد و دو سه تا صدا زد. يك‌وقت اشك‌هاي حضرت روي صورت این خانم بريزد و چشم‌ها باز بشود. آقا سر خانم را به دامن گرفت. اين خانم به آقا فرمود: آقاجان، وصيت‌هاي من را قبول مي‌كني يا به ديگري وصيت كنم؟ آقا از اين حرف آتش گرفت. فرمود: خانم كي من با شما مخالفتي كرده‌ام و يا از شما ناروايي ديده‌ام؟ هرچه بگويي من اطاعت مي‌كنم. ✅ وقتي كه آقا فرمود من اطاعت مي‌كنم، خانم فرمود: چند تا وصيت دارم. وصيت اول من اين است كه خواهرزاده من را بگيري و با او ازدواج كني. دختر آن زينبي بود كه شهيد شد. براي اينكه اين خانم نسبت به بچه‌هاي من خيلي مهربان است و مانند خود من نسبت به اينها عاطفه دارد. ✅ وصيت دومش اين بود که دستور بدهي براي من يك وسيله‌اي براي جابه‌جايي بدنم تهيه كنند كه قطر بدن من محسوس و مورد مشاهده قرار نگيرد. ✅ وصيت سوم، به آقا فرمود که «غسّلنی فی اليل»؛ مرا شب غسل بده. «کفّنی فی ‌اليل و دفّنی فی اليل». اين خانم نمي‌خواست مردم را از خير محروم كند، مي‌خواهد به دنيا اعلام كند كه آن كساني كه با من دشمني كردند و من را كشتند لياقت ندارند که خليفه رسول‌الله باشند. آقا قبول كرد. ✅ خبر فوت رسيد. برحسب بعضي از نقل‌ها فوت حضرت بين نماز مغرب و عشاء بوده است. آقا در مسجد تشريف دارد. اسماء‌بنت‌عميس مي‌گويد: خانم گفت که جاي من را در وسط اتاق رو به قبله بينداز. خودش را شست‌وشو كرد، لباس‌هاي نظيف را پوشيد. ملافه را روي صورت كشيد. پا سمت قبله، به اسماء گفت که اسماء، تو هم برو بيرون، تا دنيا بدانند دختر پيامبر اسلام .... ✅ اسماء مي‌گويد: طبق فرموده‌اش بعد از ساعتي آمدم و دق‌الباب كردم. صدا زدم که «يا بنت محمد المصطفي» صدا زدم، جواب نشنيدم. صدا زدم «يا فاطمه زهرا»، جواب نشنيدم. در را باز كردم. همين كه ملافه را ... 😭😭🏴🏴🏴😭😭 🏴 🏴 ═══✼🍃🥀🍃✼══ 🏴کــانال درس اخلاق🏴 ✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از کانال امام مهدی (عج)
YEKNET.IR - roze - fatemie 2 - 1401 - alavi.mp3
4.28M
🔳 🌴روضه حضرت زهرا(س) 🌴قرار من چه کسی بعد تو قرار علی‌ست 🎤 کانال امام مهدی(عج) @imammahdii313
YEKNET.IR - roze - fatemieh 99.10.19 - haj hasan khalaj.mp3
9.99M
🔳 🌴روضه حضرت زهرا(س) 🌴روزی که روز از تیر شب هم تیره تر بود 🎤حاج کانال استادفاطمی نیا @ostad_Fateminia313
روضه (1).mp3
11.74M
🎧 🎤ڪربلایی 🗒خم میشود به بوسه به دست تو مصطفی.. 📜ایستگاه خبر دزتایمز خم میشود به بوسه به دست تو مصطفی از بس که در نگاه پیمبر مکرمی گهواره ی حسین تو را تاب می‌دهد روح الامین از انکه خداوند مریمی . سلام انبیا تا روز محشر برحسینت که مریم قابله جبریل شد گهواره جنبانش . مناز اینقدر بر عیسای خود ای مادر عیسی دو عیسی آفرین پرورده این مادر به دامانش . قلم عاجز زبان قاصر خدایا کیست این دختر که پیشانی نهد مردانگی بر خاک میدانش . نمیگویم خدا باشد ولی آنقدر میگویم که فردا دست هر پیغمبری باشد به دامانش . اگر نازی کند جنت بیفتد در دل دوزخ وگر چشم افکند دوزخ شود رشک گلستانش . اگر بی مهر او سلمان گذارد پای در محشر مسلمان نیستم بالله اگر خوانم مسلمانش . گهواره ی حسین تو را تاب میدهد روح الامین از انکه خداوند مریمی . ای عمر تو به کوتهی خنده ی بهار😭 وی قدر تو بلند تر از عمر آدمی . جز تو به روزگار ندارد کسی سراغ قدری بدین بلندی و عمری بدین کمی . یاد جوانی تو مرا پیر میکند😭 آخر چه کس خمیده به فصل شباب شد . با من حساب داشت عدو از غدیر خم از من تو را گرفت دگر بی حساب شد😭 . دل نازکت رو با زخم زبون از همون روز عروسی نیش زدن . چش نداشتن ببینن با هم خوشیم خونه زندگیمونو اتیش زدن 😭 زندگی بس که با تو شیرین بود شور چشمان مرا نظر زدند تو زمین خوردی و جماعت پست خنده ها از ته جگر زده اند . قلم افتاد دست بی هنران رنگ شب بر رخ قمر زده اند . روزگارم شد سیاه ای حضرت خورشید من سایه ای افتاده روی چهره ی تابنده ات . ادامه داره
هدایت شده از روزی حلال
💠مرحوم حاج ملا آقا جان می گفت: روزی دیدم دو نفر پیرزن در مسجد کنار یکدیگر نشسته و با هم صحبت می کنند یکی از آنها می گوید: پا و کمرم درد می کند. دومی با کمال اخلاص و جدی به او گفت: مگر تو نمی روی؟ گفت: چراگاهی می روم. گفت: خوب آسان است از بگیر به محل درد بمال خوب می شود. مگر نمی دانی که به دست خدا است و وقتی تو برای حسین بن علی ( علیه السلام) که ولی خدا است گریه کردی خدا تو را دوست خواهد داشت و هیچ وقت نمی خواهد که دوستش از درد بنالد. 🔸منبع کرامات الصالحین 💠 @RoozieHalal 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 در آستانه شب جمعه (شب زیارت امام حسین علیه السلام) و در ایام سالگرد تخریب قبرستان مظلوم بقیع، در صورت تمایل و اقبال روحی، ببینید و نشر دهید. ⭕️ روضه وجود مقدس حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام؛ با نوای جناب استاد حجه الاسلام رفیعی 💠 با انتشارش در ثواب اشک و زیارت شب جمعه شریک شویم.... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 در آستانه شب و روز جمعه؛ در صورت تمایل و اقبال روحی، ببینید و نشر دهید. 💔 ذکر یک حکایت (شفا یافتن فرزند مرحوم حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان) و ذکر مصیبت کوتاه وجود مقدس حضرت رقیه سلام الله علیها؛ توسط جناب استاد حجت الاسلام عالی ⭕️ با انتشارش در ثواب اشک و زیارت شب جمعه شریک شویم.... .
هدایت شده از درس اخلاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهادت امام رضا علیه السلام (ره) ═══✼🍃🔳🍃✼══ 🏴کــانال درس اخلاق ▪️▪️🔻🔻▪️▪️ 🆔 @dars_akhlaq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در شب و روز جمعه (شب زیارتی امام حسین علیه السلام) ببینید: ❤️ خاطره شنیدنی از حرم مطهر رضوی؛ با اجرای موثر و عاطفی آقای صابر خراسانی ☀️ با انتشارش در ثواب اشک هایی که ریخته می شود، شریک شوید ..... . ✳️ همه اموات را در ثوابتان شریک کنید.
هدایت شده از روضه خانگی ثاقب
❌ نکند نمیگیریم چون آن دوست و آن فامیلمان فکر میکنند این چیزها قدیمی شده و کلاس ندارد؟ ▪️ متوجهیم چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم؟ ▪️ بگذار بگویند بی‌کلاس و قدیمی است. ▪️ بگذار اصلا رهایت کنند، اما حسین(ع) را نگهدار، حسین رفیق این دنیا و آن دنیاست. ◼️ حسین گرانتر از آنان است، حسین(ع) همانیست که صدایش میکنیم: 🔊 ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین(ع) ✍🏻 پس همین الان یا عدد
128
رو به سرشماره
۹۰۰۰۷۲۱۲
بفرستید تا برای مجلس روضتون سخنران بفرستیم و یا وارد آدرس زیر بشوید و اقدامات گفته شده در سایت رو انجام بدید. https://msagheb.ir/FRM ☑️ مجموعه فرهنگی تبلیغی ثاقب سایت|ایتا|آپارات|اینستاگرام|تلگرام 📡 با ما همراه باشید 🆔 @msagheb
08) روضه، آیة الله میرباقری.mp3
35.21M
🎙 استاد میرباقری 🔺 مراسم روز سوم ۱۴۰۲ 🔰 هیئت ثارالله قم 🆔 @sarallahqom
هدایت شده از منبر
🕯 عزا خانه ما را دریابید! ☑️ استاد مجاهدی نقل ‌می‌کنند: ▪️ خانه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار ‌می‌شد. روزهای تاسوعا و عاشورا شخصیت‌های بزرگی همانند مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله) - صاحب تفسیر المیزان – در این مجالس عزاداری شرکت ‌می‌کردند و اغلب به صورت ناشناس در میان مردم عزادار ‌می‌نشستند بر مصائب سالار شهیدان اشک ‌می‌ریختند. بارها شخصاً آن مرحوم را ‌می‌دیدم که با حضور در آن مجالس، غمگینانه در گوشه ای نشسته و بی تابانه برای جد بزرگوار خود و مصائب آل الله ‌می‌گریستند و در این حالت سعی ‌می‌کردند که با گوشه عبا چهره خود را بپوشانند. مرحوم برقعی (رحمت الله) برای من این قضیه را با انقلاب حال تعریف ‌می‌کردند و ‌می‌گریستند: ▫️ هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم ‌می‌کردم. سالی، روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح وقتی که خواستم پاکت‌ها را آماده کنم، دیدم که چهل هزار تومان کم دارم! پول به اندازه نیاز در حساب بانکی داشتم ولی چون روز جمعه بود نمی‌توانستم از آن استفاده کنم، و از طرفی با مولای خود امام حسین (علیه السلام) عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری شخصاً از کسی وجهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه! لذا برای اولین بار در طول سال‌ها عزاداری، خود را با مشکلی رو به رو ‌می‌دیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت! مغموم و افسرده، سماور را روشن کردم و قلباً به آقا امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم. هنوز چند دقیقه ای از دم کردن چای نگذشته بود که شنیدم در ‌می‌زنند! برخاستم و در خانه را باز کردم. دیدم دو نفر ناشناس (یا سه نفر، تردید از نویسنده است) و آذری زبان پشت در ایستاده اند. پس از سلام و احوالپرسی، گفتند: 🔹 از طرف جعفر آقا حامل پیغامی برای شما هستیم! ▫️ آنان را به درون خانه راهنمایی کردم و پس از صرف چای، بسته ای را به من دادند و گفتند: 🔹 ساعتی پیش در خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم. در اثنای صحبت، ایشان چند لحظه سکوت کرده و به ما گفتند: 🔸 آقا امام حسین (علیه السلام) ‌می‌فرمایند: 🔶 عزا خانه ما را دریابید! 🔹 بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند: 🔸 آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقعی برسانید! منزل ایشان در گذرخان، کوچه معروف به کلاه فرنگی است! 🔹 از خدمت شان مرخص شدیم و پرس و جو کنان آمدیم و خدا را شکر که این توفیق نصیب ما در این روز عزیز شد! ▫️ بسته پول را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که جعفر آقا چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند! بغض گلویم را فشرد و بی آن که بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند! ⬅️ در محضر لاهوتیان، جلد۱، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷ 🏷 ▶️@Menbarvaezin
نمیشه باورم که وقت رفتنه.mp3
5.39M
💔 🎙 منتظر واقعی آقا امام زمان؛ مرحوم حاج حسن جمالی 🚩حسین جان! همه اعمالم در دو ماه 🚩محرم و 🚩صفر فقط به نیت ظهور فرزند شماست 🏴( شرکت در روضه، قربانی، نذر، زیارت عاشورا و اربعین، خدمت در چای خانه، آشپزخانه، نصب پرچم، و...)
هدایت شده از درس اخلاق
مداحی_آنلاین_ای_بند_اسیر_دست_و_پای_تو_علی_حاج_حسن_خلج.mp3
5.24M
🔳 (ع) 🌴روضه امام سجاد(ع) 🌴ای بند اسیر دست و پای تو علی 🎙حاج 👌بسیار دلنشین ═══✼🍃🔳🍃✼══ ◾️کــانال درس اخلاق◾️ ✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
✨﷽✨ 🏴رفتن به روضه یڪ عبادت مهم است 💠آیت الله مجتهدی تهرانی (ره): ✍حبیب ابن مظاهـر را در خـواب دیدند به او گفتند با این مقامی کہ داری چه آرزویی داری؟ حبیب گفت آرزو دارم زنـده شوم و بہ مجالسی کہ ذکـر مصیبت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام را می‌کنند بروم بنشینم و در مصیبت اهل بیت گریه کنم من در زمان بچگی این را از منبری‌های قدیمی شنیدم خود گریه کردن یک چیزی است « مَنْ اَبْڪـٰی وَجَبَتْ لَـہُ الْجَنَّة» کسی که گریه کند یا بگریاند مثل منبری‌ها کہ روضه می‌خوانند و مـردم را می‌گریاند یا تباکی کند، یعنی گریه ات نمی‌آید دستت را جلوی چشمت بگذار به این عمل تباکی می‌گویند «بهشت بر او واجب می‌شود» اینقدر گریه بر امام حسین علیه‌السلام ثـواب دارد آیت الله خوانساری رحمت الله علیہ با آن همه علمی کہ دارد باز هم ترس خدا را دارد می‌گوید من دست خالی هستم و فقط بہ یک عملم خیلی امید دارم و آن این است کہ هـر جا که روضه بود می‌رفتم و می‌نشستم و بر مصیبت امـام حسـین علیه‌السلام گریہ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
هدایت شده از تلاوت
مداحی_آنلاین_روضه_حضرت_زینب_حاج.mp3
1.26M
🔳 🌴روضه حضرت زینب(س) 🌴نشسته بود ناله میزد 🎙حاج 📜@MosHaf_et
🏴 تشرّف حاج سیّد حسین حائری‌ در مجلس روضه ی دهه اول محرم قسمت اول: 🔰 حاج سیّد حسین حائری، ساکن ارض اقدس مشهد الرضا علیه السّلام، در اوایل ماه ذی القعده الحرام سال ۱۳۶۴، فرمود: ▫️ حدود سال ۱۳۰۴ هجری، در ایّام دهه محرّم سیّدی غریب که او را نمی‌شناختم به منزل من در کرمانشاه وارد شد. غالبا زوّار چه اهل علم و چه غیر ایشان از عراقین (ایران و عراق فعلی) بدون هیچ آشنایی بر من وارد می‌شدند و من از ایشان پذیرایی می‌نمودم. پس از دو روز، یکی از اهل علم نجف اشرف به دیدن من آمد و آن سیّد را شناخت. به من اشاره کرد که: 🔸 این آقا را می‌شناسید؟ ▫️ گفتم: 🔹 سابقه‌ای با ایشان ندارم. ▫️ گفت: 🔸 یکی از مرتاضین (افرادی که با هدف تصفیه و تهذیب نفس، در مکانی خلوت ریاضت می کشند.) بسیار مهم می‌باشد. به ظاهر در کوچه مسجد هندی در نجف اشرف دکّان عطّاری دارد و غالبا از نجف و اهل‌ و عیال خود مفقود می‌شود. هرچه در کربلا و کاظمین و حلّه تفحّص می‌نمایند، او را نمی‌یابند. بعد از چند ماه معلوم می‌شود که در یکی از حجرات‌ مسجد کوفه پنهان و با موی بلند سر و ریش، در آن‌جاست. با حال پریشانی او را به نجف آورده، باز هم بعد از چند روز مفقود می‌شود و در مسجد به خادم می‌سپرد که به اهل و عیالش خبر ندهد. ▫️ من بعد از اطّلاع بر حال سیّد، به ایشان بیشتر محبّت کردم و اظهار داشتم که: 🔹 بعضی‌ها شما را از مرتاضین می‌دانند! ▫️ با کمال انکار و امتناع این مطلب را رد می‌کرد و بالأخره بعد از معاهده به این که اظهار نشود، گفت: 🔸 من دوازده سال در مسجد کوفه و غیره ریاضت کشیدم و شرط تکمیل ریاضت دوازده سال است و در کمتر از آن زمان، کسی به مقامی نمی‌رسد. ▫️ او کمالات خودش را مخفی می‌کرد فقط گفت: 🔸 احضار جنّ ممکن است؛ ولی جنّ دروغ می‌گوید و گاهی راست هم می‌گوید؛ لذا اعتمادی به قول آنها نیست. احضار ملک هم ممکن است؛ ولی چون آنها مشغول عبادت هستند، شایسته نیست ایشان را از عبادت بازداشت. ولی من روح همین علماء گذشته را احضار می‌کنم و آنچه از مغیّبات سؤال کنم، جواب می‌گویند. ▫️ من در آن چند سال اخیر که به مجالس روضه‌خوانی و سینه‌زنی توهین می‌کردند، جهت تقویت اساس شرع، مجلس روضه‌خوانی خیلی مفصّلی اقامه می‌نمودم که از اوّل فجر، مجلس منعقد و تا یک ساعت بعد از ظهر ختم می‌شد و از لحاظ هزینه زیاد و زحمات بدنی، خیلی در زحمت بودم. در آن مجلس شصت نفر روضه‌خوان شهری و غریب که از سایر شهرها آمده بودند و پنج مدّاح، روضه می‌خواندند و در این هشت و نه ساعت که مدّت مجلس بود، سی نفر و بقیّه در باقی ایّام می‌خواندند و همه آنها حقوق داشتند؛ لذا از سیّد خواهش کردم که: 🔹 شما از علماء سؤال کنید، آیا این مجلس با این زحمات مقبول اهل بیت علیهم السّلام هست؟ ▫️ گفت: 🔸 من شبها روح علماء را احضار می‌کنم. ▫️ بنا شد این کار را انجام دهد؛ لذا گفت: 🔸 من به چهار نفر از علماء مراجعه و از آنها سؤال می‌کنم: مرحوم آقا میرزا حبیب اللّه رشتی، مرحوم آقا میرزا محمّد تقی شیرازی، مرحوم آقا سیّد اسماعیل صدر و مرحوم آقا سیّد علی داماد قدّس سرّه که ایشان داماد آقا شیخ حسن مامقانی و به این جهت معروف به داماد بود. ▫️ روز بعد گفت: 🔸 من آقایان را احضار و سؤال کردم، گفتند: 🔶 بلی، این مجلس مقبول اهل بیت علیهم السّلام است و در روز نهم یا دهم حضرت ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف تشریف می‌آورند. ▫️ با کمال وجد و شوق گفتم: 🔹 چرا روزش را تعیین نکردید؟ ▫️ گفت: 🔸 امشب سؤال می‌کنم. (ادامه دارد) ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه: ۲۴۲ 🏷
🏴 تشرّف حاج سیّد حسین حائری‌ در مجلس روضه ی دهه اول محرم 🏷 قسمت دوم (آخر) ▫️ فردا صبح گفت: 🔸 آنچه می‌گویم بنویسید و نگه دارید. ▫️ آن روز، روز پنجم محرّم بود. وضع من برخلاف وضع ریاست و ترتیب علماء در کرمانشاه بود که در جای معیّنی بنشینند و اشخاص محترم به طرف ایشان بیایند و قهرا آن قسمت، صدر مجلس محسوب شود؛ بلکه کنار در خانه نشسته یا می‌ایستادم و برای هرکسی قیام می‌نمودم؛ لذا این مجلس مورد توجّه عموم اهل شهر بود و (به علت جمعیت زیاد شرکت کنندگان مجلس،) غالبا راهش مسدود می‌شد و یک دسته دیگر در کوچه انتظار می‌کشیدند تا زمانی‌که اشخاص داخل منزل خارج شوند و آنها به جایشان بیایند. سیّد گفت: 🔸 در روز نهم، حدود ساعت دو، کنار چاهی که نزدیک در خانه است، نشسته‌اید یک مرتبه حال شما منقلب می‌شود و تمام بدنتان تکان می‌خورد؛ در آن حال به نقطه‌ای که آخرین حدّ محلّ نشستن زنها است نگاه کنید. هروقت تکان خوردید متوجّه آن نقطه مجلس باشید که یک عدّه اشخاص (ده دوازده نفر) به یک هیئت و یک لباس و یک شکل، نشسته‌اند یکی از آنها حضرت ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف است. آنها ساعت دو، از در اتاق روضه‌خوانها از طرف بیرونی، وارد می‌شوند و تا ساعت سه تشریف دارند و ساعت سه که مجلس برای خارج و وارد شدن افراد بهم می‌خورد، ایشان در ضمن مردم بیرون می‌روند و شما ملتفت نمی‌شوید. با وضو باشید و به محضر مبارکشان برسید و خدمتی از قبیل: چای دادن یا استکان برداشتن انجام دهید. آنها برای شما قیام نمی‌کنند و می‌گویند: 🔶 این خانه، خانه خودمان است؛ در خانه بروید و از مردم پذیرایی کنید. 🔸 در همان ساعتی که تشریف دارند دو روضه‌خوان، روضه می‌خوانند و هر دو از امام زمان علیه السّلام می‌گویند و کسی مصیبت نمی‌خواند با این حال، مجلس خیلی دگرگون و ضجّه و ناله بیشتر از هر روز می‌شود. آقای اشرف الواعظین که هر روز یک ساعت بعد از ظهر می‌آید و مجلس را ختم می‌کند، در همین ساعت آمده و منبر می‌رود و از امام زمان علیه السّلام می‌گوید. ▫️ به‌هرحال این مذاکرات در روز پنجم محرّم بین من و سیّد مرتاض اتفاق افتاد و این مطالب را نوشتم. من همیشه دم در می‌ایستادم و پذیرایی می‌کردم و اتاقی در بیرونی، مجمع آقایان روضه‌خوانها بود. تا روز نهم در انتظار این قضیّه روزشماری می‌کردم. در آن روز، مجلس جمعیّت زیادی داشت و من در آن ساعت معیّن کنار چاه نشسته بودم ناگاه لرزشی بر من‌ عارض شد و بدنم شروع به تکان خوردن نمود. فورا به آن نقطه معیّن نگاه کردم؛ دیدم در همان مکان حلقه‌ای مشتمل بر ده، دوازده نفر دایره‌وار و در لباس معمول اهل کرمانشاه (عبای بلند و کلاه نمدی و دستمال روی آن و کفش پاشنه خوابیده) نشسته‌اند. آنها تماما گندمگون و قوی‌استخوان و در سنّ نزدیک به چهل سالگی بودند به من تبسّم کردند و قیام و تواضعی که معمول همه‌کس بود؛ حتّی اهل حکومت و امراء لشکر، نکردند و گفتند: 🔶 خانه ی خودمان است همه چیز آورده‌اند شما در خانه بروید و مشغول پذیرایی باشید. ▫️ به مکان خود مراجعت نمودم و دانستم که این آقایان از در اتاق بیرونی به اندرونی آمده‌اند. به‌هرحال در آن ساعت دو نفر منبر رفتند و با آن‌که روز تاسوعا معمولا مصیبت حضرت ابالفضل علیه السّلام را می‌خوانند، هرکدام چند دقیقه منبر رفتند و به امام زمان علیه السّلام به عنوان تسلیت خطاب می‌کردند. مجلس از گریه و زاری هنگامه بود. آقای اشرف الواعظین که باید بعد از ظهر بیایند، ساعت دو آمدند و به اتاق روضه‌خوانها نرفتند و در همان مجلس وارد شدند و کنار در خانه، پهلوی من نشستند و گفتند: 🔹 من امروز برای رفع خستگی تعطیل کردم؛ چون فردا که عاشورا است کار زیاد است. ولی نتوانستم این‌جا نیایم. ▫️ ایشان بعد از چای و قلیان، به منبر رفت و سکوتی طولانی کرد و بعد بدون مقدّمه‌ای که معمول اهل منبر است صدا زد: 🔹 ای گمشده بیابانها روی سخن ما با توست. ▫️ مجلس بحدّی از این کلمه پریشان و مردم به سر و سینه می‌زدند که همگی بی‌اختیار شدند. پس از لحظه‌ای دیدم افراد آن حلقه نیستند. و دانستم از همان در اتاق وسطی رفته‌اند. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۴۲ 🏷
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
ممنوعیت، ترس، روضه‎های مخفیانه ▪️نمی‌دانم بین شما پيرمردهايی هست که يادشان باشد در زمان آن ملعون(رضاخان) که روضه‌خوانی‌ها ممنوع بود، چه می‌گذشت؟! من يادم هست که بچه بودم يک خانه بزرگی در يزد داشتيم. از در خانه که وارد می‌شديم يک راهروی بزرگی بود، تا به حياط می‌رسيديم. يعنی اگر صدايی در خانه بلند می.شد اصلا به کوچه منعکس نمی‌شد. ▪️اما از ترس اين‌که مامورين دولتی متوجه بشوند، می‌رفتيم توی زيرزمين خانه روضه‌خوانی برپا می‌کرديم. روضه‌خوان با کت و شلوار می‌آمد در دالان منزل آن‌جا يک عمامه می‌گذاشت سرش يک عبا دوشش می‌آمد در زيرزمين يواش روضه می‌خواند. اين دوران را مسلمان‌های اين کشور گذراندند. ▪️حالا ببينيد انقلاب چه کرده است. [پس باید] از این ارزش‎هایی که شهدا و بالاتر از آن، شهدای کربلا آفریدند، مراقبت کنیم، آن‎ها را زنده بداریم و بعد خودمان به مقتضایش عمل کنیم. ▪️البته حفظ اين شعارها بزرگ‌ترين خدمت است اما کافی نيست، [باید راه امام حسین علیه‎السلام را هم ادامه داد. پس] وقتي می‌گوييم امام حسين علیه‎السلام برای نماز کشته شد، بايد خودمان [هم] اهتمام به نماز داشته باشيم، مواظب باشيم، نمازمان را اول وقت بخوانيم، شرايطش را درست رعايت کنيم، با حضور قلب بخوانيم. 🔺️ خاطره علامه مصباح یزدی قدس‎سره از ممنوعیت عزاداری در دوران پهلوی، ۱۳۹۰/۰۹/۰۷ 🏴 @mesbahyazdi_ir