🌹#شعر_کودکانه
🌙🌸 ویژه #عید_فطر
🌷سلام سلام بر شما
روزهدارهای کوچک
این عید فطر زیبا
بر همتون مبارک
رو شاخۀ درختها
پُر شده از پرنده
غنچۀ زیبا میخواد
از ته دل بخنده
تبریک میگه به شما
ماهی که توی آبه
نگاه کنید تبریکش
به شکل یک حبابه
ماهی میگه به شما
روزهدارهای کوچک
این عید فطر زیبا
بر همتون مبارک
چشمه سلام میکنه
قُلقُل قُلقُل میخنده
رودخونه لابهلای
سبزه و گل میخنده
چشمهها تبریک میگن
به غنچههای کوچک
میگن که این عید فطر
بر همتون مبارک👏🌷🌷
#شعر_کودکانه
#روز_معلم
آموزگارم، تو باغبانی
می پرورانی بذر وجودم ، با مهربانی
با درسهایت دیو جهالت از من گریزد
اندرزهایت ، بهر وجودم ، شد پاسبانی
من غرقه بودم در بحر غفلت
دستم گرفتی ای ناجی من
من همچو قایق ، تو بادبانی
بر خوان دانش من میهمانم
تو ای معلم، خود میزبانی
کار تو باشد، ارشاد انسان
همکار خوب پیغمبرانی
سپاس و قدر دانی از تمام عزیزانی که در راه علم اهل بیت و قرآن تلاش میکنن و برا روح معلم های قرآنی که از کوچکی ما رو تو این راه قرار دادن ی صلواتی هدیه کنید عزیزای دلم🙏🙏
@yareemamasr
🏴 #شعر_کودکانه 🕯👆👆
📣 ویژه 🏴 #محرم
تشنه لبی حسیــن جان
گـــرچـــه لب فـــــراتی
شبیـه کشتـــی نــوحی
تــــو کشتـــــی نجاتی
هـر کســــی مهربــــونه
خوبــــی کنــه همیــشه
آقـــا نجـــــاتش مـیده
ســـوار کشــتی مـیشه
امـام حسیـــن عزیـــزه
مهـربـــــون و قشنـــگه
امـــا دل دشمنــــــــاش
چه سختـــه مثل سنگه
مثـل امـــام حسیـــــنه
مهـــدی صــــاحب زمان
چه خــــوب و نورانیه
مثــــل ماه آسمـــــــان
شبیــــه جـــدّشونــــه
یـــه کشتــــی نجـــاته
اگر که بــاشی بـــاهاش
او همیــــــــشه بـاهاته🌷
باما همراه باشيد...
#شعر_کودکانه
🌸 #امام_حسین عليه السلام
امام سوم مـا، کـه مشهوره تـو دنیا
با ظالمان میجنگید، با مظلومان می خندید
قرآن زیاد میخونده، تـو سختیها نمونده
گشته توی کربلا، شهید راه خدا
توصیه کرده بـه مـا، آقای خوب دنیا
امر بـه معروف کنید، کمک به مظلوم کنید
وقتی کـه آب میخوریم، درود میدیم بـه آقا
بچههای حسینی، آب می خورید؟ بفرما
السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین🌸
#شعر_کودکانه
🌸 وضو
دوستان خوب و خوش رو
گلهای شاد خوشبو
با هم بریم به اردو
اسم قشنگش وضو
آب می ریزی رو صورت
دست می کشی با دقت
از پیشونی تا چونه
شسته میشه به سرعت
نوبت رسید به دستا
رو دست راست ابتدا
از روی آرنج بریز
به سمت پایین بیا
تا سر انگشت بشور
دست چپم همین جور
خدای خوب و دانا
این طوری داده دستور
وقتی رسید به آخر
حالا با یک دست تر
قبل از، مسح پاها
باید کشید مسح سر
می شوییم ما دست و رو
با آب می گیریم وضو
تمیز و پاکیزه باش
می ریم سر جانماز
#شعر_کودکانه
درد دل #حضرت_رقیه (ع) به صورت شعر با زبون کودکانه با کوچولوهامون:
آی قصه قصه قصه، ای بچه های قشنگ
برای قصه گفتن، دلم شده خیلی تنگ
من حضرت رقیه، یه دختر سه ساله م
همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م
گل های دامن من، سرخ و سفید و زردن
همیشه پروانه ها، دور سرم میگردن
از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی
میان به دیدن من، تو گریه و تو شادی
هر کسی مشکل داره، میزنه زیر گریه
مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه
خلاصه ای بچه ها، اسم بابام حسینه
به یادتون میمونه؟ بابام امام حسینه
پدربزرگ خوبم، امیر مؤمنینه
اون اولین امامه، ماه روی زمینه
تو دخترای بابام، از همشون ریزترم
خیلی منو دوست داره، از همه عزیزترم
مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم
گردنبند ستاره به گردنم می بستم
یه روزی از مدینه، سواره و پیاده
راه افتادیم و رفتیم همراه خانواده
به سوی مکه رفتیم، تو روز و تو تاریکی
تا خونه ی خدا رو ببینینم از نزدیکی
چند روزی توی مکه، موندیم و بعد از اونجا
راه افتادیم و رفتیم به صحرای کربلا
به کربلا رسیدیم، اونجا که دریا داره
اونجا که آسمونش پر شده از ستاره
تو کربلا بچه ها! سن و سالی نداشتم
بچه کبوتر بودم، پر و بالی نداشتم
همیشه عمه زینب میگفت دورت بگردم
به حرفای قشنگش همیشه گوش میکردم
تو صحرای کربلا ما با غولا جنگیدیدم
با اینکه تنها شدیم ولی نمیترسیدیم
تو کربلا زخمی شد چند جایی از تن من
سبد سبد گل سرخ ریخت روی دامن من
بزرگا که جنگیدند با غولای بد و زشت
ما توی خیمه موندیم، بزرگا رفتن بهشت
گلهای دامن من، از تشنگی میسوختن
به گریه کردن من چشماشونو میدوختن
تحمل تشنگی راس راسی خیلی سخته
مخصوصاً اونجایی که خشکه و بی درخته
دامنم آتیش گرفت، مثل گلای تشنه
به سوی عمه زینب، دویدم پا برهنه
خواستم که صورتم رو با چادرم بپوشم
خوردم زمین در اومد گوشواره از تو گوشم
غولا منو گرفتن، دست و پاهامو بستن
خیلی اذیت شدم، قلب منو شکستن
خلاصه ای بچه ها تو صحرای کربلا
وقت غروب خورشید، شدیم اسیر غولا
پیاده و پیاده همراه عمه زینب
راه افتادیم و رفتیم، از صبح زود تا به شب
تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه
از کربلا تا اونجا راه خیلی دوریه
توی خرابه شام ما رو زندونی کردن
با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن
فریاد زدم: «آی مردم، عموی من عباسه
بابام امام حسینه، کیه اونو نشناسه؟»
سر غولا داد زدیم، اونا رو رسوا کردیم
تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم
بابام یه شب به خوابم اومد توی خرابه
گفت که: بابا حسینت میخواد پیشت بخوابه
دست انداختم گردنش، تو بغلش خوابیدم
خیلی شب خوبی بود، خوابای رنگی دیدم
صبح که بلند شدم من، دیدم که یک فرشته م
مثل داداش اصغرم، منم توی بهشتم
〰〰〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/yareemamasr
#شعر_کودکانه
درباره #امام_رضا عليه السلام
رضا(ع)که نور خداست
امام هشتم ماست
رئوف و مهربونه
دردامونو میدونه
میکنه ما رو دعوت
میریم مشهد زیارت
اونجا مثل بهشته
پر شده از فرشته
با پدر و مادرم
وقتی که میریم حرم
کنار در میمونیم
اذن دخول میخونیم
دست میذاریم رو سینه
به اون ماه مدینه
با ادب و احترام
میگیم به آقا سلام
قربون قبر پاکت
چه عطری داره خاکت
کاشکی میشد که من هم
اینجا کبوتر بشم
پر بکشم تا خدا
توی حریم رضا(ع)
منبع: تجربه های آموزشی قرآن
#شعر_کودکانه
💞 پیوند آسمانی
صبح قشنگ دمیده
سر زده باز سپیده
شادی کنیم بچه ها
جشن بزرگ رسیده
امروز روز عروسی است
عروسی فاطمه
مبارک است بر شما
مبارک است بر همه
حضرت زهرا عروس
امام علی داماد است
عروس حسابی خندان
داماد حسابی شاد است
کنار دیگ نشسته
پیامبر مهربان
غذا تو ظرف میریزد
با روی شاد و خندان
خرما و گوشت و نان هم
غذای جشن آنهاست
جشن علی و زهرا
چه ساده و با صفاست
ما هم با هم بخندیم
شعر بخوانیم، شاد باشیم
دوستای خوب برای
عروس و داماد باشیم
🔸️شعر نـیــت
🌸🌼🍃🌼🌸
🌸نیت هر نماز چیه؟
🌱یعنی شما خوب بدونی
🌸در بین این چند تا نماز
🌱کدام نماز رو میخونی
🌸🍃
🌸نماز صبح یا ظهر و عصر؟
🌱نماز مغرب یا عشاست؟
🌸شکسته است یا کامله؟
🌱نماز اصلی یا قضاست؟
🌼🍃
🌸نیت هر نماز چیه؟
🌱یعنیشما خوب بدونی
🌸برای چه برای که
🌱نماز خود را میخونی
🌸🍃
🌸نماز و هر عبادتی
🌱فقط به خاطر خداست
🌸اگر خدایی نباشه
🌱بازی و شوخی و ریاست
🌼🍃
🌸خدای خوب و مهربان
🌱این دل من سرای تو
🌸عبادت و نماز من
🌱دسته گلی برای تو
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر: سید محمد مهاجرانی
#نماز
#نیت
#شعر_کودکانه
شب یلدا
برای جشنِ یلدا
بلندترین شبِ سال
دوباره جمعِ فامیل
به رسمِ خوبِ هر سال
کنارِ هم نِشَستیم
خوشحال و شاد و سرحال
یه هندونه رویِ میز
با چند تا کارد و چنگال
یه دیسْ انارِ تازه
نارنگی و پرتقال
با یک کیلو آجیل که
برای وقتِ سریال
خریده بود آقا جون
از حاج حسینِ بَقال
مادر بزرگ با خنده
میگفت یا شانس و اِقبال
خدا کُنه نباشه
هِندونَمون یه وقت کال
آقا جون از تَهِ دل
خندید و گفت به هر حال
مهم اینه که هستیم
ما دورِ هم خوش احوال
حالا بیار خانوم جون
لطفاً تو از تو یخچال
اون کیسه ای که داره
یه چند تایی توش بَلال
تا من بِگم به محسن
یا شایَدَم سِد جلال
دُرست کُنه بَرامون
بَلالارو رو ذُغال
بگو به بچههای
کوچیک و هم نونَهال
که واسَشون خریدم
کلوچه من از شمال
کلوچه های عالی
خوشمزه وُ پُر خَلال
مادر بزرگ با لبخند
با قلبی پاک و زُلال
گُفتِش منم بَراتون
دارم یه هدیه امسال
برای بچه ها من
بافتَم با کاموا یک شال
میشه یه چیز بگم من ؟
اگه نداره اِشکال
بیاید دعا کُنیم ما
به دَرگَهِ ذوالجلال
دعا برای روزی
برای کَسبِ حلال
برای ازدواج و
زندگیِ ایده آل
بِگیم خدایا ممنون
برای این حِس و حال
برای شادی ها مون
که کرده غم ها رو چال
🖌 شاعر : علیرضا قاسمی
•┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈•
#شب_یلدا
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_کودکانه
#شب_یلدا
🌹#شعر_کودکانه
🌙🌸 ویژه #عید_فطر
🌷سلام سلام بر شما
روزهدارهای کوچک
این عید فطر زیبا
بر همتون مبارک
رو شاخۀ درختها
پُر شده از پرنده
غنچۀ زیبا میخواد
از ته دل بخنده
تبریک میگه به شما
ماهی که توی آبه
نگاه کنید تبریکش
به شکل یک حبابه
ماهی میگه به شما
روزهدارهای کوچک
این عید فطر زیبا
بر همتون مبارک
چشمه سلام میکنه
قُلقُل قُلقُل میخنده
رودخونه لابهلای
سبزه و گل میخنده
چشمهها تبریک میگن
به غنچههای کوچک
میگن که این عید فطر
بر همتون مبارک👏🌷🌷
#شعر_کودکانه
🏴 شهادت #امام_جواد علیه السلام
نمی دونم دوباره چرا هوا سنگینه
نمی دونم چی شده که آسمون غمگینه
بازم دوباره مامان خودش مشکی پوشیده
با یک دلِ پر از غم ،منم مشکی پوشونده
نمی دونم باز چرا، دل مامان گرفته
ازش پرسیدم، دیدم اشکاش باز جون گرفته
با چشمای پر از اشک، واسم یه قصه گفته
انگار که باز دوباره، ظالمی زوری گفته
گفت که امام جواد(ع)، در کودکی امام شد
وقتی امام رضا (ع)، به دست ظلم شهید شد
اما زیاد نبود باز، امامت این امام
امام جود و سخا ، امام خوبم جواد(ع)
در جوانی شهید شد، باز هم به دست دشمن
دشمنی که پر است از کینه و فکرای بد
بیست و نه ذیقعده، روز شهادتش شد
روزی که باز یک امام، مسافر بهشت شد
✍شاعر و تهیه و تنظیم: ساجده طالبی