.
🍂 مهمان روسیاه
رسید ماه تو و دل هنوز مانده سیاه
بتاب بر دل تاریک و مرده یا الله
بدون یاد تو شبها چه سرد و غمبار است
ببین که روز مرا دوری از تو کرده سیاه
نشد شبی بههوای تو ترک خواب کنم
که نور از تو بگیرم به بامداد پگاه
دوباره آمده ماه تو و تهیدستم
ببین که میکشم از حسرت و ندامت آه
"فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی"
کشید لطف تو دل را بهسوی این درگاه
به پای خویش به مهمانیات نیامدهام
که يُرْجَعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلىٰ مَوْلاه
ببین در آینۀ اشکها نیازم را
به حال زار من این روی زرد و خسته گواه
چه میشود که صدایم کنی، حبیب غفور؟
چه میشود که مرا هم کنی بهلطف نگاه؟
امید من، همۀ هستیام، خدای عزیز
نخواه بندۀ خود را چنین ذلیل گناه
بگیر دست مرا تا نرفتهام از دست
بیار حبل متین را که ماندهام در چاه
جز آستانۀ مهرت بگو کجا بروم؟
کجا روم که ندارم بهجز تو پشت و پناه
به دست قهر و عُقوبت، وَلا تُؤدِّبْنی
اگرچه عمر شریفم شد از گناه تباه
بهجز محمد و آلش مرا شفیعی نیست
که گشته معصیتم کوه و طاعتم پَرِ کاه
تو گفتهای که "فَإنّی قَرِیب" آمدهام
نخواه دست مرا از وصال خود کوتاه
نگیر خرده که با دست خالی آمدهام
نداشت این دل بیچاره در بساطش آه
✍️ #محمدتقی_عارفیان
🌴🌼🌴
#الهی_العفو
#ماه_مهمانی_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
🌴🌼🌴
@Yas8488
شعر
هدایت شده از گلچین نکته های ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای پای رمضان به گوش میرسد؛ دستهای خالیمان دستاویز دلهای پاکتان
من را در واپسین ساعات شعبان نه به بهای لياقت بلکه به رسم رفاقت دعا کنید ..
#ماه_رمضان
🌴💎🌹💎🌴
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقاره نوازی حلول ماه مبارک رمضان در حرم مطهر رضوی
.
🍃 دعوت جانان
ماه رمضان آمد و شد جان تازه
شد عطر خوش بهار قرآن تازه
در ماه خدا و ماه مهمانی دوست
شد جان و دل از دعوت جانان تازه
🌴🌼🌴
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#بهار_قرآن
#ماه_مبارک_رمضان
#مهمانی_خدا_بر_مؤمنان_مبارک
@SharheAtasheDel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
May 11
گوش کن جانِ برادر نقل این تمثیل را
هست در آن پندهایی بهتر از صد ماجرا
روزگاری کاروانی در گذر از راهها
میگذشت اندر گذارِ روزها و ماهها
در گذر از راههایی در میان یک کویر
امر بر اتراق شد سوی بزرگان در مسیر
خیمه ها برپا شد و هرکس به سویی شد روان
هرکسی از بهر کاری گشت هرجایی دوان
موسپیدانِ حکیمی بینشان موجود بود
خیرخواهی بهر مردم نزدشان مشهود بود
سوی مردم آن حکیمان بهر امری ارجمند
گفتگویی نقل شد از بهر یک ارشاد و پند
گفتگو این بود:مردم وقت نوش و خواب نیست
هست این اتراق فانی،باقی و جذاب نیست
در میان این بیابان ریگهایی ریخته
هم درشت و کوچکش در بین هم آمیخته
جمع باید کرد آنها در میان کوله بار
گرچه باشد استراحت بهر انسان خوش گوار
خواب را تعطیل کرده ریگها گرد آورید
در میان کیسه هاتان سوی آن مقصد برید
لیک بعد از وصلِ مقصد جمله حیران میشوید
هرکدام اندازه ای زار و پشیمان میشوید
گوش دارید این سخن را هر که کمتر جمع کرد
اشک حسرت بین مقصد او مثال شمع کرد
هرکه سنگین بود بارش غصه هایش کمتر است
در قیاس خیل اول چهره اش کم غمتر است
عده ای اهل فراست زودتر رفتند پیش
بهر جمع ریگ اندر بار و خورجین های خویش
دور گشتند از کسالت کیسه هاشان گشت پُر
مدتی کردند کار و دور از هر خواب وخور
عده ای هم اندکی را گرد آوردند زود
لیک بعد از مدتی کم غفلت آنها را ربود
عدهای هم بیخیال و غرق اندر کاهلی
از همان اول به خواب و غوطه ور در غافلی
تا که بعد از چند روزی آن اقامت شد تمام
امر بر عزم ادامه بهر مردم شد پیام
خیمههاشان جمع گشت و جملگی راهی شدند
جاده همچون رودخانه مردمان ماهی شدند
بعد چندین روز سختی،راهپیمایی،عذاب
صورت مقصد عیان شد چهره بگشود از نقاب
با لبی خندان و شادان شاکر یزدان شدند
زان که پایان یافت سختی حال با سامان شدند
سرور و پیر حکیمان با نوایی پر امید
گفت اکنون بار خود را باز و هم رویت کنید
بارها گردید باز و رنگ سیماها پرید!!!
گشته اندر بارهاشان ریگهاشان ناپدید!!!
جای آن شنها کنون گشته جواهر پر نگین
لعل و یاقوت فراوان جای آنها جاگزین
ناگهان فریادشان از شوق شد بر آسمان
شادی و شوری فراوان گشت آنجا بیکران
آنکه بارش از جواهر مملو وآکنده بود
پر غرور و شاد بود و بر لبانش خنده بود
لیک با خود گفت حیفا کاش افزون بود این
از همین رو بود در دل اندکی اینسان غمین
هرکه کمتر جمع کردش ریگها را از زمین
بیشتر گردید زار و زین وقایع شد حزین
آنکه بودش بیخیال و خواب را ترجیح داد
شد فغانش در هوا و همره افسوس و داد
هرکه شد زار و پشیمان یک کمی یک بیشتر
هرکه کاهلتر بُدی گردید او دل ریشتر
گفت ناگه یک حکیمی اشک دیگر چاره نیست
نخ و سوزن بهر این منسوج صدها پاره نیست
بود آنجا فرصت و امکان ریگ اندوختن
نیست اینجا چاره ای جز اشک و از دل سوختن
دیگر اینجا هست مقصد فرصتِ انجام نیست
چید باید میوه ها را موسمِ اقدام نیست
هیچ سودی پس ندارد عجز و آه و التماس
کار و اعمال شما دارد در اینجا انعکاس...
گفتم این افسانه را از بهر خود یا دیگران
تا که درسی زو بگیرم پندها باشد در آن
هست این دنیای فانی همچون آن اتراق گاه
سنگها اعمال ما و زندگیمان همچو راه
آخرت باشد چو مقصد خالد است و پایدار
ایستگاه آخر است و هست آن فرجام کار
مو سپیدان هم رسولان پند آنها راه راست
کارشان ارشاد مردم جملگی بی کمُّ کاست
هرکسی بار خودش را از نکو آکنده کرد
آخرت با صد شعف در بین مردم خنده کرد
هرکه دنیا بود غافل عمر اندر خواب زیست
بی شک او در دار عقبی بی امان خواهد گریست
رضا دین
🌴🌼🌴
#رمضان
@Yas8488
شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چون توانی سوی دریا راه یافت...🌊
سوی یک شبنم چرا باید شتافت!؟🌱
#کافه_ی_شعروادب
🌴🌼🌴
#رمضان
@Yas8488
شعر
"آمد رمضان"
و مقدمش بوسیدم...
در رهگذرش
طبق طبق گل چیدم...
من با چه زبان
شکر بگویم که به چشم...
یک بار دگر
"ماه خدا" را دیدم...
فرا رسیدن ماه مهمانی خــدا
بر شما عزیزان مبارک باد🍃
🌱#مناسبت
#ماه_رمضان🌙✨
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعای سحر.mp3
1.74M
دعای سحر با صدای
شادروان موسوی قهار
یک دانه تسبیح
نمازسحرت را
یکباربه نام من
محتاج بینـداز
شاید همان دانه
تسبیح دعایت يکباره
بیفتدبه دریای اجابت
مارا از دعای خیر سحرتون فراموش نفرماید
التماس دعا
🌴🌴🌾🌴🌴
توشه ای نیست مرا غرق گناهم چه کنم؟
گله ها دارم از این عمر تباهم چه کنم؟
در دل ظلمت شب مانده ندارم راهی
چشم بر تابش خورشید پگاهم چه کنم؟
من سلاحی که به جز اشک ندارم یارب
نادمم منتظر رحمت شاهم چه کنم؟
رمضان آمده دعوت شده ام مهمانی
بر سر خوان تو محتاج نگاهم چه کنم؟
تو "مجیری"و "مُقیلی"و "مُحیلی" و "مُنیل"
جز تو کس نیست نگهدار و پناهم چه کنم؟
#مستان
🌴💎🌹💎🌴
[ «شعری با تمام حروف الفبا برای خدا»
خیلی جالبه...با تمام حروف الفبا یه مصرع شعر خطاب به خدا گفته.
شعر هم خیلی قشنگ و پر معناست
🌴🌼🌴
(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم
(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم
(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم
🌴💎🌴
(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم
(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم
(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم
🌴🍁🌴
(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم
(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه ها کردم
(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم
(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم
🌴🕯🌴
(ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم
(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم
(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم
(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم
🌴🌼🌴
(ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا
کردم
(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم
(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کردم
(ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم
🌴💎🌴
(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم
(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم
(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم
(ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم
🌴📚🌴
(ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم
(گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم
(ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم
(م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم
🌴❄️🌴
(ن) نران از درگهت یا رب که الله راصدا کردم
(و) ولی را من تو می دانم تورا هم مقتدا کردم
(ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم
(ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتهاکردم.
🌴🌼🌴
#رمضان
🌴🌼🌴
@Yas8488
شعر