آمدي مجنون ولي ليلي از اينجا رفته است...
خسته شد از بي وفايي كوله بارش بسته است...
آمدي مجنون ولي اين آمدن بي فايده است...
عشق هامان گو چرا بوي خيانت داده است...!
آمدي مجنون ولي اينجا شقايق خسته است...
تا ابد رخت عزا بر مرگ عشق پوشيده است...
آمدي مجنون ولي شهردلم بي حوصله است...
نوش دارويي ولي ،سهراب تو كه مرده است...
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
یک سو بخوانی رزمِ نابِ خیبرش را
سوی دگر بخشیدنِ انگشترش را
هر پهلوانی که شنیده وصفِ او را
خم میکند از هیبتِ "حیدر" سرش را
دیگر چه غم دارد پیمبر در صفِ جنگ
وقتی خدا داده به "احمد"، "حیدرش" را
مُنْشَق شود هر لشکری اندر مصافش
تا که محمد دارد این سرلشکرش را
هر کس که باشد مقتدایش شاهِ مردان
شاعر ببوسد دست و پای باورش را!
#علی_عدالتجو
#یاعلی
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
#عقیق_شعر
جنون گریخت سراسیمه از ملاقاتم
شب شراب که باشد دچار افراطم
بریز هرچه که داری مکن مراعاتم
تو بی ملاحظه ، من نیز بی مبالاتم
سیاه مست تو هستم گذشته کار از کار
(شب شراب می ارزد به بامداد خمار)
نمی رسد به شکوه تو فکر کوتاهم
اگر مدیح تورا از خود تو می خواهم
بگو که دهر به دست تو خلق شد، ما هم
بگو بگو و مگو من صنایع الهم
لطیف طبع خدا آنِ آشکار تویی
که شعر جوششی آفریدگار تویی
تو آن قصیدهء بی اختیار موزونی
پر از خیالی و از هر خیال بیرونی
شکوه شعر کهن در کلام اکنونی
بریز قاعده ها را بهم تو قانونی
سرودنِ تو حماسی ترین مغازله است
جهان بدون تو اسلوب بی معادله است
رسیده ام به تو در نظمی از پریشانی
به شاعرانه ترین لحظه های حیرانی
نگفته ام که چه می خواهم از تو...می دانی_
شراب شعر صغیر و فواد کرمانی
تو ای قصیدهء اعلا مسمط عالی
جنون "فاتح علی خان" در اوج قوالی
کتاب معجزه در بی شمار ابوابی
اگر چه نقطهء ایجاز غرق اطنابی
بخوانمت منِ وامانده با چه القابی
اگر خدات بگویم تو بر نمی تابی
اگر ملال توام بی دریغ کن دفعم
تو تیغ می کشی اما منم که ذینفعم
تو همزمانِ زمان نیستی کجایی تو
کنار فاطمه ای همدم حرایی تو
به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو
به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو
تو در نهایت معراج در نبایدها
نشسته ای به تماشای رفت و آمد ها
تو آفتابی و هرگز نمی شوی انکار
دریغ و درد که نهج البلاغه را یک بار_
کسی مرور نکرد ای شکوه بی تکرار
برای مالک اشتر نوشته ای بسیار
هنوز جوهر آن نامه ها تر و تازه است
غریبیِ سخنت در زمین پر آوازه است
به ناشناسیِ منظومهء علی نامه
به الغدیر به موی سپید علامه
به یا علی مددِ پوریا به هنگامه
به شرمگینیِ من در چکامه و چامه
تو دیگری و دلم در خیال دیگر نیست
که سرنوشتی از این سرنوشت بهتر نیست...
#سیدحمیدرضابرقعی
#مدح_امیرالمومنین_علیه_السلام
#غدیر_خم
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
#در_مدح_امیرالمومنین_مولانا_علی_ابن_ابیطالب_علیه_السلام_و_نامگذاری_پنج_تن_آل_عبا
آنکه شده خاك رهش كيميا
گنج دو عالم، علی ِ مرتضا
هر چه بُوَد جلوهء پیغمبری
جمله هویدا به رخ حیدری
معتکفان حرم مرتضا
گشته مکین بر سر عرش استوی
سرمه بر خاک درش هر ملک
جیره خور مائده اش نُه فلک
تاج ستانند ز خاکش شهان
باج گزارند به تختش کِهان
هر که به درگاه علی راه یافت
جاه بلند از در آن شاه یافت
نصر خدا با همه یاران اوست
خشم خدا با همه عدوان اوست
از کرم حضرت پروردگار
پیرو او در دو جهان رستگار
گفت نبی کنتُ نبیاً له
هست علی والی والای او
من وَ علی از شجر واحدیم
از شجر نور جلیل کریم
سایر ناسند ز نخلی دگر
آن دگرانند ز نحلی دگر
خواست تجلی چو نماید جمیل
نور مرا خلق نمودش جلیل
از پس آن، نور مرا شق نمود
یک، دو شد و نور جلالش فزود
نور دُوُم نور علی شد عیان
کنز خفی گشت پدید از نهان
از من و از نور علی آنزمان
فاطمه آورد حق لامکان
زانسپس از نور من و فاطمه
وان علی آن بر دو جهان قائمه
دست ازل، نور حسین و حسن
کرد پدید از سر لطف و مِنَن
از کرم خالق جان آفرین
پنج، ز اسماء علیم مبین -
گشت مقرر به من و بر علی
بر سهء دیگر، ز حکیم ولی
حق که خودش حضرت محمود بود
نام مرا کرد محمد ز جود
زانکه علی بود خدای جمیل
نام علی کرد علی آن جلیل
فاطر اقطار ثری و سما
فاطمه را نام نهاد از عطا
صاحب احسان چو بُوَد از قدیم
نام حسن گشت پدید از کریم
محسنِ خلق از کرم لاعِداد
نام حسینی به حسین برنهاد
#نگین
#مختار_وطن_پرست
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
شاعر:احمدعلوی
دریای کرم
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است
کفر و ایمان من امروز به هم نزدیک است
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق آهسته و پیوسته بماند بهتر
نخلها اشک تو را زیر نظر داشتهاند
رودها از جَرَیان تو خبر داشتهاند
بادها پرده ز اسرار تو بر داشتهاند
خاکها چشم به دستان پدر داشتهاند
ابرها با کرمت مایۀ رحمت شدهاند
فقرا در حرمت صاحب مکنت شدهاند
شمّهای هست ز اوصاف تو حیدر بودن
لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن
فاتح یکتنۀ قلعۀ خیبر بودن
با پیمبر همۀ عُمر برادر بودن
نفست عطر نفسهای محمد دارد
بردن نام تو شیرینی بیحد دارد...
نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم
متفرّق شده بودیم که یکدست شدیم
عاشق هرکه به یاران تو پیوست شدیم
تا ز پیمانۀ «اَکمَلتُ لَکُم» مست شدیم
عطر «اَتمَمتُ عَلیکُم» همه جا را پر کرد
نان بدگوی بد اندیش تو را آجر کرد
اولین مرحلۀ عشق، پریشان شدن است
اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمی ملک سلیمان شدن است
زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است...
در شب قدر به آوای جلی می گوید
بعلیِ بعلیِ بعلی میگوید
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
سبکباران ساحلها
«اَلا یا اَیها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِلها»
که درد عشق را هرگز نمیفهمند عاقلها...
به ذکر یا علی آغاز شد این عشق، پس غم نیست
«اگر آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها»
همین که دل به لبخند کسی بستند فهمیدند
«جرس فریاد میدارد که بربندید محملها»
به یُمن ذکر یا زهرایشان شد باز معبرها
«که سالک بیخبر نبوَد ز راه و رسم منزلها»
به گوش موجها خواندند غواصان، شب حمله:
«کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها»...
و راز دستهای بسته آخر فاش شد آری!
«نهان کی مانَد آن رازی کز او سازند محفلها؟»
شهادت آرزوشان بود و از دنیا گذر کردند
«مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی دَعِ الدُنیا و اَهمِلها»
بُشری صاحبی
این زن که خاک قم به وجودش معطر است
تکرار آفرینش زهرای اطهر است
پروانه نجاتی
شبیه ذره از خورشید میگیرم صفاتم را
و قطرهقطره از حوض حرم آب حیاتم را
محمد غفاری
نگاهم مملو از آیینه شد، لبریز باور شد
دو چشم محو در آیینههایت، ناگهان تر شد
حسین عباسپور
ای حریمت رشک جنّات النّعیم
خطّ تو خطّ صراطالمستقیم
غلامرضا سازگار
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
سعدی شیرازی
صد سوره در آیینۀ نامت پیداست
تصویر کلیم در کلامت پیداست
سیدمحمدامین جعفری
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
سیدرضا مؤید
این روزها پر از تبِ مولا کجاییام
اما هنوز کوفهای از بیوفاییام
حسن بیاتانی
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
ناصر حامدی
دل سراپردۀ محبت اوست
دیده آیینهدار طلعت اوست...
حافظ شیرازی
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده
سعید بیابانکی
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
فصیحالزمان شیرازیhttp://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
4_5972044839884162672.mp3
3.82M
هوای حسینهوای حرم
هوای شب جمعه زدبه سرم
روانه شدم به سوی ضریح
بگیری اگرزیربال وپرم
امشب اربابم تاصبح بیخوابم
دیگردریابم ثارالله
حسین من حسین من ضیاء هردوعین من
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی
از ازل چرخانده دلها را خدا، سوی علی
او مع الحق گفت و از آن روز ما را میکُشند
دار ما خرما فروشان حلقه موی علی
ماندهام احمد پیمبر بود یا عطار عشق
بس که سلمان ها، مسلمان کرد با بوی علی
گر میاندیشی نماز و روزهات را میخرند
ای برادر! این تو و این هم ترازوی علی
⚖
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
خدا می خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است مهمان زمین باشد
خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت
که حتی ماورای دیدۀ روح الامین باشد
خدا می خواست از رخساره ی خود پرده بردارد
خدا می خواست تا دست خودش در آستین باشد
علی حبه جنه، قسیم النار و الجنه
خدا می خواست آن باشد، خدا می خواست این باشد
به جز نام علی در پهنۀ تاریخ نامی نیست
که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد
بجز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان
به جز او نیست وقتی صحبت از حبل المتین باشد
مرا تا خطبه های بی الف راهی کن و بگذار
که بعد از خطبهی بی نقطه ی تو نقطه چین باشد
مرا در بیت، بیت شعر هایم دستگیری کن
غزل های تو بی اندازه باید دلنشین باشد
غزل لطف خداوند است شاعر ها خبر دارند
غزل خوب است در وصف امیر المومنین باشد
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است
کفر و ایمان من امروز به هم نزدیک است
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق آهسته و پیوسته بماند بهتر
نخلها اشک تو را زیر نظر داشتهاند
رودها از جَرَیان تو خبر داشتهاند
بادها پرده ز اسرار تو بر داشتهاند
خاکها چشم به دستان پدر داشتهاند
ابرها با کرمت مایۀ رحمت شدهاند
فقرا در حرمت صاحب مکنت شدهاند
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f
🌸 سلام
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام
با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
باید سلام کرد و جواب سلام شد
بر هر کسی که هست از این هیچکس سلام
فرقی نمیکند که کجایی است لهجهات
اترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام
ظهر بلوچ، نیمه شب کُرد و ترکمن
صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام
بازارگان درد! اگر میروی به هند
از ما به طوطیان رها از قفس سلام
"دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست"
گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام
معنای عشق غیر سلام و علیک نیست
وقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!
قبل از سلام جام تشهد گرفتهایم
ما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام!
#علیرضا_قزوه
http://eitaa.com/joinchat/2388131865C7d330cd80f