eitaa logo
کانال یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی ولا تهلکنی
18.8هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
13.5هزار ویدیو
486 فایل
بسمه تعالی احتراما بدینوسیله اعلام میگردد ، کانال فوق وابسته و تحت مدیریت و نظارت مجموعه بزرگ موسسه فرهنگی مذهبی قرآنی و مرکز نیکوکاری پیروان شهدای کربلا در جنوب تهران میباشد .
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✨ غمگین نباشید چراکه خوشبخت بودن می‌توانداز درون تلخ‌ترین روزهای زندگی شمازاده شود خدا قفل بی‌کلید نمی‌سازدامکـان ندارد مشكلى که‌برایت پیش آمده باشدراه‌ حل نداشته باشد كارهای خداحساب شده است
✨﷽✨ ✨ هیچگاه به دنبال صورت زیبا نباشید! "روزی پیر خواهد شد..." هیچگاه به دنبال پوست خوب نباشید! "روزی چروک خواهد شد..." هیچگاه به دنبال اندام خوب نباشید! "روزی عوض خواهد شد..." هیچگاه به دنبال موی زیبا نباشید! "روزی سپید خواهد شد..." در عوض به دنبال قلبی وفادار باشید، که تا ابد دوستتان خواهد داشت..
✨﷽✨ 🎥 برای دیگران مثل سایه باش ✍مردی همراه پسر خود بر سر مزار پدرش رفت. درختی بر بالای مزار سایه انداخته بود. پدر گفت: پسرم! می‌دانی چرا درختان در بهار با شروع‌شدن گرما برگ درمی‌آورند و با سردشدن هوا در پاییز برگ‌های خود می‌ریزند؟! چون برگ درخت برای فصول گرم سال است که سایه‌ای برای زیرنشین خود داشته باشد. با شروع فصل سرما، آفتاب را هم حرارتی برای آزار نیست که برگی در روی درختی باشد. اگر برگ درختان را در تابستان از شاخه‌های آنان جدا کنی، شاخه درختان خشک خواهد شد، چون حق تعالی حیات یک درخت را به برگ آن منوط کرده است و هیچ درختی را سودی از سایه خود چندان نیست. بدان خداوند تو را عافیت و قدرت بدن فقط برای استفادۀ خودت نداده است، بلکه باید برای نیازمندان و ضعفا هم سایه داشته باشی. سعی کن در زمان سختی و حرارت تابستان، کسی را سایه شوی.
✨﷽✨ ✨ ♨️فرق چوب و عود را آتش معلوم می‌کند! هر دو دود می‌کنند؛ اما یکی راه نفس را می‌بندد... دیگری فضا را معطّر می‌کند... خشم همان آتش است! چوب یا عود بودن آدمی به وقت خشم آشکار می شود
✨﷽✨ 🔴آنچه را ذخیره کرده‌ای، به دست سارق ایام مسپار ✍مردی مزرعه‌ای آفتابگردان کاشت و محصولش را در چند گونی ریخت و در انبار خانه‌اش ذخیره کرد تا نزدیک عید گران‌تر شود و آن‌ها را بفروشد. دزدی شب به انباری او زد و تمام آفتابگردان‌ها را برد و در ته یکی از گونی‌ها، کمی از آفتابگردان‌ها را رها کرد. او دست نوشته‌ای به این مضمون گذاشت: «زحمت یک‌ساله‌ات برای من بود. این مقدار را هم گذاشتم، یک موقع نبری مصرفشان کنی. برو کشت کن سال بعد همین موقع باز در خدمتم!» در روایت آمده است: «هر روز فرشته‌ای بین زمین و آسمان ندا می‌دهد؛ ای مردم بسازید برای ویران شدن، و بزایید برای مردن، و بگذارید دنیا را و بگذرید از مال دنیا برای بردن.» هرساله جمع می‌کنیم و دزدِ نفس با خوردن و خوابیدن؛ تمام زحماتمان را از ما می‌گیرد و می‌دزدد و ما آسوده برای سالِ بعد کار می‌کنیم و دو دستی نتیجۀ زحمات و تلاشمان را تحویل سارق ایام می‌دهیم و روزِ مرگ، می‌بینیم چیزی برای خودمان باقی نگذاشته‌ایم و دریغ از هیچ انفاق و بخشش و عمل صالحی!!
✨﷽✨ ✍ هدف رسانه‌ها و تبلیغات، القای خواسته‌های تازه و غیرضروری است 🔹در چین باستان، شاهزاده جوانی تصمیم گرفت با تکه‌ای عاج گران‌قیمت، چوب غذاخوری بسازد. 🔸پادشاه که مردی عاقل و فرزانه بود، به پسرش گفت: بهتر است این کار را نکنی، چون این چوب‌های تجملی موجب زیان توست! 🔹شاهزاده جوان دستپاچه شد. نمی‌دانست حرف پدرش جدی است یا دارد او را مسخره می‌کند! 🔸اما پدر در ادامه سخنانش گفت: وقتی چوب غذاخوری از عاج گران‌قیمت داشته باشی، گمان می‌کنی که آن‌ها به ظرف‌های گِلی میز غذایمان نمی‌آیند، پس به فنجان‌ها و کاسه‌هایی از سنگ یشم نیازمند می‌شوی. 🔹در آن صورت خوب نیست غذاهایی ساده را در کاسه‌هایی یشمی با چوب غذاخوری ساخته شده از عاج بخوری، آن وقت به سراغ غذاهای گران‌قیمت و اشرافی می‌روی. 🔸کسی که به غذاهای اشرافی و گران‌قیمت عادت می‌کند، حاضر نمی‌شود لباس‌های ساده بپوشد و در خانه‌ای بی‌زر و زیور زندگی کند. پس لباس‌های ابریشمی می‌پوشی و می‌خواهی قصری باشکوه داشته باشی. 🔹به این ترتیب به تمامی دارایی سلطنتی نیاز پیدا می‌کنی و خواسته‌هایت بی‌پایان می‌شود. در این حال زندگی تجملی و هزینه‌هایت بی‌حد و اندازه می‌شود و دیگر از این گرفتاری خلاصی نداری. 🔸نتیجه این امر فقر و بدبختی و گسترش ویرانی و غم و اندوه در قلمروی سلطنت ما و سرانجام، تباهی سرزمین خواهد بود. 🔹چوب غذاخوری گران‌قیمت تو، تَرَک باریکی بر در و دیوار خانه‌ای است که سرانجام ویرانی ساختمان را در پی دارد. 🔸شاهزاده جوان با شنیدن این سخنان، خواسته‌اش را فراموش کرد. 🔹سال‌ها بعد که او به پادشاهی رسید، در میان همه به خردمندی و فرزانگی شهرت یافت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ پدر و‌مادرتان را چشم انتظار نگذارید قبل ازآنکه باجای خالیشان روبرو شوید هیچ چیز با ارزشتراز داشتن پدرومادر نیست 🤛دستان پدر و مادرتان را ببوسید قبل ازآنکه مجبور باشید سنگ سردی را ببوسید
✨﷽✨ ✍ نذار فکر کنن برنده می‌شن 🔹هر جمعه بابام به کلوپ محله‌مون می‌رفت و نوار بوکس «محمدعلی کلی» و «جورج فورمن» رو کرایه می‌کرد. 🔸مسابقه قهرمانی جهان بود، ما با هم اون بازی رو هزار بار دیدیم، حرف نداشت. 🔹اولش فورمن تا جایی که می‌خورد علی رو زد، هوک چپ، هوک راست، شکم، زیر چونه، اما علی چسبیده بود به رینگ و می‌گفت: «ناامیدم کردی پسر!» 🔸فورمن چپ می‌زد، علی می‌خندید. فورمن راست می‌زد، علی می‌رقصید. رقص پاش بی‌نظیر بود. این کارش باعث می‌شد فورمن عصبی‌تر بشه. 🔹تا اینکه آخر سر علی با یه هوک راست جانانه فورمن رو ناک‌اوت کرد. 🔸همیشه وقتی بازی تموم می‌شد، بابام بهم می‌گفت: ضربه وحشتناکی بود ولی علی با این ضربه برنده نشد، چیزی که اون رو برنده کرد رقصیدن و خنده‌هاش بود. 🔹بعد نوار رو در میاورد و با خودش می‌گفت: بذار هرچقدر که می‌خوان ضربه‌هاشون رو بزنن، اما بخند، نذار فکر کنن که برنده می‌شن، نذار فکر کنن که برنده می‌شن. ‌‌‌‌✅ ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ https://eitaa.com/joinchat/2982805560C0db2510922 📗💕📙💜🖤🖤💚🖤🖤💜📙💕📗
✍ از بزرگی پرسیدند مردم در چه حالت شناخته می‌شوند؟ پاسخ داد: 1⃣ اقوام در هنگامِ غربت 2⃣ مرد در بیماریِ همسرش 3⃣ دوست در هنگامِ سختی 4⃣ زن در هنگامِ فقرِ شوهرش 5⃣ مؤمن در بلا و امتحانِ الهی 6⃣ فرزندان در پیریِ پدر و مادر 7⃣ برادر و خواهر در تقسیمِ ارث
✨﷽✨ ✨ 👈نجات می یابیم ✨از "تکبر" به وسیله """سلام""" ✨از "مصیبت" به وسیله‌ """صدقه""" ✨از "بیماری" به وسیله """دعا""" ✨از "حرص"به وسیله """شکر"""" ✨از"غصه" به وسیله """صبر""" ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
✨﷽✨ ✨ 💕هیچ چیز زشت نیست، مگر داوری کردن دیگران هیچ چیز گناه نیست، مگر چپاول دارایی مردم و مردم آزاری هیچ کس اسطوره نیست، مگر در مهربانی و آدمیت ...
✨﷽✨ ✍ دعا کن خدا بهت توفیق بده... 🔹بزرگی می‌گفت: اگر کسی برای درخواست کمک، برای حل مشکلی پیش تو اومد؛ 🔸هرگز نگو: فلانی هم که هر وقت کاری داشته باشه فقط ما رو می‌شناسه! 🔹بلکه بگو: الحمدلله که خدا به من توفیق برطرف‌کردن نیازهای مردم رو عنایت کرده. 👤 امام حسین علیه‌السلام در این باره می‌فرمایند: 🔺برآوردن حاجت و برطرف‌كردن مشكلات مردم به دست شما از نعمت‌های خداوند است نسبت به شما، بنابراین با منت‌گذاری و اذیت آنان، جلوی این نعمت‌ها را نگیرید. 📚بحارالانوار، ج74، ص38 @yasahe ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✨﷽✨ ✍ موفقیت، صبر می‌خواهد 🔹گاهی برای انداختن یک درخت، باید ۱۰۰ ضربه با تبر بزنیم. از این ۱۰۰ ضربه، ۹۹ ضربه‌ اوّل، کارشان این است که شرایط را برای ضربه‌ صدم آماده کنند. 🔸اینکه درخت، در طی ۹۹ ضربه، هنوز سر جایش ایستاده است، دلیلِ بیهودگی آن ضربات نیست، دلیل دلسردی نیست، دلیل ناامیدی نیست، هر مبارزه‌ای، به همین شکل است. 🔹اینکه اقداماتی که می‌کنیم به سرعت جواب نمی‌دهد، نباید در عزم و اراده‌ ما خللی ایجاد کند. 🔸پس باید هر کاری می‌کنیم، بگذاریم به حساب یکی از همان ۹۹ ضربه اول. 🔹ضربه صدم بالاخره از راه می‌رسد و درخت را می‌اندازد. 🔸نگران نباش، موفقیت، صبر می‌خواهد.
☑️ رهبر انقلاب : نخبگانی که به خارج می‌روند و آلت دست غربی‌ها می‌شوند عاقبت به خیر نخواهند شد رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پس دلیل گرونی مرغ همینه، دارن پرواز یاد میگیرن😄 فقط اون که میخوره تو دوربین😂 🎥 @yasahe 🔥❣📙💙💕💜💛💚💛💜💕💙📙❣🔥
🔅 ✍ قبل از هر اقدامی، ریشه اصلی مشکلت را پیدا کن 🔹در زمان‌های دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیرقابل‌استفاده بود. 🔸روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید. 🔹مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد. روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. 🔸دوباره پیش خردمند رفتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. 🔹روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد. 🔸مرد خردمند گفت: چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟ 🔹روستاییان گفتند: نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را! 🔸در حل مسائل و مشکلات، ابتدا علت اصلی و ریشه‌ای را کشف کنید و آن را از بین ببرید.
✍ رفتار دیگران آینه‌ای برای پالایش روح توست 🔹دو آتش‌نشان وارد جنگلی می‌شوند تا آتش کوچکی را خاموش کنند. 🔸آخر کار وقتی از جنگل بیرون می‌آیند و کنار رودخانه می‌روند، صورت یکی کثیف و آلوده به خاکستر شده و صورت آن یکی تمیز است. 🔹سوال: کدامشان صورتش را می‌شوید؟ 🔸آنکه صورتش کثیف شده به آن یکی نگاه می‌کند و فکر می‌کند صورت خودش هم مانند او تمیز است. اما آنکه صورتش تمیز است، می‌بیند که سرتاپای رفیقش غبار گرفته است و به خودش می‌گوید حتما من هم کثیفم، باید خودم را تمیز کنم. 🔹حالا فکر کنید چند بار اتفاق افتاده که دیگران از رفتار بد ما یا ما از رفتار بد دیگران بـــه شست‌وشو و پالایش روح خودمان پرداخته باشیم. 🔸وقتی فرد مقابل ما مهربان و خوب و دوست‌داشتنی است، کمی باید به خودمان شک کنیم.
روزی پسری از خانواده ای نسبتا مرفه متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواسته است. متعجب به مادرش گفت؛ دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟ مادر گفت: پسرم،همسایه فقیر ما همیشه از ما چیزهایی طلب میکند. دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه اش برای آنها سخت نباشد؛ درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم،ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم،تا هر وقت چیزی از ما خواستند،طلبش برای آنها آسان باشد،و شرمنده نشوند... 🌸فرهنگی که باید با آب طلا نوشت 🌿🌴💦🌷🌷💦🌴🌿🌺♥️♥️🌺 https://eitaa.com/joinchat/2982805560C0db2510922 🖤❤️🌹🌿🌿🌹❤️🖤
🌷🍃✨🍃🌷 ✍امام رضا(علیه السلام): مسلمان تمام نیست، مگراین كه ده خصلت را دارا باشد: ۱ـ مردم به او امید خیر داشته باشند؛ ۲ـ از بدى او در امان باشند؛ ۳ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد؛ ۴- خیر بسیار خود را اندک شمارد؛ ۵- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود؛ ۶ـ درعمر خود از دانش طلبى خسته نشود ۷ـ فقر در راه خدا از توانگری(بدون رضای خدا) برایش محبوبتر باشد؛ ۸ـ خوارى در راه خدا از عزّت درکنار دشمن خدا، برایش محبوبتر باشد؛ ۹ـ گمنامى را از پُر نامى بیشتر بخواهد؛ 🔺سپس با تاکید فرمودند: و اما دهم... احدى را ننگرد جز این كه درباره اش بگوید که او از من بهتر و پرهیزكارتر است.... 📚 تحف العقول ص۴۴۳ ╭┅┅┅┅┅❀🍃🌺🍃❀┅┅┅┅┅╮ أَلَا بِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌺🍃❀┅┅┅┅┅╯ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 ڪـانال یا صاحب الزمان عج ادرکنی و لا تهلکنی ♥️ https://eitaa.com/yasahe
🔅 ✍ چرا می‌گویند سکوت طلاست؟ 🔹زبان، زره قلب است. زبان از زندگی فرد پاسداری می‌کند. با صدای بلند حرف زدن، طولانی حرف زدن، وحشیانه و سرشار از خشم و نفرت حرف زدن، همه‌ این‌ها بر سلامت انسان اثر می‌گذارند. 🔸این رفتارها خشم و نفرت را در دیگران دامن می‌زند؛ آن‌ها را زخمی، برافروخته و به خشم می‌آورد، و افراد را با هم غریبه می‌کند. 🔹چرا می‌گویند سکوت طلاست؟ چون انسان ساکت هیچ دشمنی ندارد، هرچند شاید دوستی هم نداشته باشد. 🔸او این فراغت و فرصت را دارد که درون خویشتن غوطه‌ور شود و خطاها و کوتاهی‌های خود را مورد بررسی قرار دهد. 🔹او دیگر تمایلی به جست‌وجوکردن این نقص‌ها در دیگران ندارد. 🔸اگر پای شما بلغزد، دچار شکستگی می‌شوید؛ اگر زبان شما بلغزد، سبب شکستن ایمان یا شادی فرد دیگری می‌شوید. آن شکستگی را هرگز نمی‌توان درست کرد؛ آن زخم برای همیشه ملتهب خواهد ماند. 🔹پس از زبان با دقت فراوان استفاده کنید. 🔸هر اندازه ملایم‌تر صحبت کنید، هر اندازه کمتر صحبت کنید و هر اندازه شیرین‌تر صحبت کنید، برای شما و برای جهان بهتر خواهد بود. https://eitaa.com/yasahe 🪸🎶💜🎋🌷🎄💐🎄🌷🎋💜🎶🪸
سلام علی آل یس: 🍂🍃🍂🍃🍂 🌷 🌷 !! 🌷اوایل انقلاب از اصفهان به جماران رفتیم و با اصرار توانستیم امام را زیارت کنیم، دور تا دور ایشان نشستیم. یک‌دفعه ضربه‌ای محکم به پنجره خورد و یکی از شیشه‌های اتاق شکست. همه از جا پریدند به جز امام (ره). امام (ره) در همان‌حال که صحبت می‌کرد آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز.... 🌷هنوز صحبت‌هایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا برخاست. همان‌جا فهمیدم که آدم‌ها همگی می‌ترسند. امام (ره) از دیر شدن وقت نماز می‌ترسید و ما از صدای شکستن شیشه، او از خدا ترسید و ما از غیر خدا. آن‌جا فهمیدم هرکس واقعاً از خدا بترسد دیگر از غیر خدا نمی‌ترسد.... : سردار خيبر، فرمانده شهيد محمدابراهيم همت ♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌ لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَجـــ 🍂🍃🍂🍃🍂 🍎🍏🍎🍏 قوز👻 ✍شبى مهتابی مردی صاحب قوز از خواب برخواست. گمان كرد سحر شده، بلند شد و به حمام رفت. از سر آتشدان حمام كه گذشت صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نكرد و به داخل رفت. وارد گرمخانه كه شد جماعتی را ديد در حال رقص و بزنم و پايكوبى. او نيز بنا كرد به آواز خواندن و رقص و شادى. در حال رقص چشمش به پاهاى جماعت رقصنده افتاد و متوجه سم آن ها شد و پى برد كه اين جماعت از اجنه هستند. گرچه بسيار ترسید اما خود را به خدا سپرد و به روی آنها نيز نیاورد. از ما بهتران نيز كه در شادى و بزم بودند از رفتار قوزی خوششان آمد و قوزش را برداشتند. فردای آن روز رفیق قوزى خوشبخت كه او نيز قوزی بر پشت داشت، از او پرسید: چه كردی كه قوزت صاف شد؟ او هم ماوقع آن شب را شرح داد. چند شب گذشت و رفیق به حمام رفت. گرمخانه را دید كه اجنه آنجا جمع شده‌اند. گمان كرد همین كه برقصد از اجنه نيز شاد شده و قوزش را برميدارند. پس شروع به خواندن و رقصیدن کرد، جنيان كه آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد و قوزى بالاى قوز اين بينوا افزودند. آن وقت بود كه فهمید چه خطا و قياس بى موردى كرد و كارى نابجا انجام داده و گفت: ای وای دیدی چه به روزم شد، قوزی بالای قوزم شد... 🍏🍎🍏🍎🍏 🌸🌼🌸🌼🌸 سعه صدر 💥💥💥💥 🔆اذیت کبوتر باز 🍁(شيخ ابوعلى ثقفى ) را همسايه اى بود كبوتر باز، كبوتران وى بر بام خانه شيخ مى نشستند، و خود براى پرواز دادن كبوتران پيوسته سنگ پرتاپ مى كرد و شيخ از اين جهت در اذيت بود. 🍁روزى شيخ در خانه خود نشسته و به خواندن قرآن اشتغال داشت . همسايه به قصد كبوتران سنگى پرتاب كرد و سنگ بر پيشانى شيخ آمد و پيشانى او شكست و خون جارى شد. 🍁اصحاب شاد شدند و گفتند: فردا شيخ نزد حاكم شهر خواهد رفت و دفع شر كبوترباز را خواستار خواهد شد و ما از رحمت او آسوده مى شويم . 🍁شيخ خدمتكار را بخواند و گفت : به باغ برو و شاخى از درخت بياور. خادم رفت و شاخه اى آورد. 🍁شيخ گفت : اكنون اين چوب را پيش كبوتر باز ببر و بگو از اين پس كبوتران خود را با اين چوب پرواز بدهد و سنگ نيندازد. 🌼🌸🌼🌸 https://eitaa.com/yasahe
🍁🍁🍁🍁🍁 🔅 ✍ این دفعه مهمان من! 🔹هفت یا هشت‌ساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن! 🔸پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمزرنگ که تقریباً هم‌قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش. 🔹میوه و سبزی رو خریدم. کل مبلغ شد ۳۵ زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک ۵زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه‌فروشی خریدم و روبه‌روی میوه‌فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم. 🔸خونه که برگشتم مادر گفت: مابقی پولو چه‌کار کردی؟ 🔹راستش ترسیدم بگم چه‌کار کردم. گفتم: بقیه پولی نبود. 🔸مادر چیزی نگفت و زیرلب غرولندی کرد. منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور می‌کردم اما اضطراب نهفته‌ای آزارم می‌‌داد. 🔹پس‌فردا به اتفاق مادر به سبزی‌فروشی رفتم. اضطرابم بیشتر شده بود. 🔸یهو مادر پرسید: آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ 🔹گفت: نه همشیره. 🔸مادر گفت: پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ 🔹آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلوی چشمش مرور می‌شد با لبخندی زیبا رو به من کرد و گفت: آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه. 🔸دنیا رو سرم چرخ می‌خورد. اگه حاجی لب باز می‌کرد و واقعیت رو می‌گفت، به‌خاطر دو گناه مجازات می‌شدم؛ یکی دروغ به مادرم، یکی هم تهمت به حاج‌آقا صبوری! 🔹مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی رو به من کرد و گفت: این دفعه مهمان من! ولی نمی‌دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت می‌کنه یا نه؟! 🔸به‌خدا هنوزم بعد از ۴۴ سال لبخندش و پندش یادم هست! بارها با خودم می‌گم این آدما کجان و چرا نیستن؟ چرا تعدادشون کم شده؟ 🔹آدم‌هایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن و نه ادعای خواندن كتاب‌های روان‌شناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟ ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه و آبرویی نریزه. http://eitaa.com/yasahe 📘❣🌹💞💕💚❤️📙❤️💚💕💞❣📘 🍁🍁🍁🍁
🔅 ✍️ بین خدا و انسان هیچ فاصله‌ای نیست 🔹استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم، داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند، صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟ 🔸شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردی‌مان را از دست می‌دهیم. 🔹استاد پرسید: ‌اینکه آرامشمان را از دست می‌دهیم، درست است، اما چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد می‌زنیم؟ 🔸آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم، داد می‌زنیم؟ 🔹شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند اما پاسخ‌هاى هیچ‌کدام استاد را راضى نکرد. 🔸سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى اینکه فاصله را جبران کنند، مجبورند که داد بزنند. 🔹هرچه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند. 🔸سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه به‌آرامى باهم صحبت می‌کنند، چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. 🔹هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم باهم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. 🔸سرانجام، حتى از نجواکردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى‌ست که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد. 💢 این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست. خدا حرف نمی‌زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می‌توانی حس کنی. بین انسان و خدا هیچ فاصله‌ای نیست. می‌توانی در اوج همه شلوغی‌ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی. ╭┅┅┅❀🍃🌺🍃❀┅┅┅╮ أَلَا بِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ╰┅┅┅❀🍃🌺🍃❀┅┅┅╯ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 ڪـانال https://eitaa.com/yasahe 🌹💚 💙 اللهم عجل لولیک الفرج 💙💚🌹
بعضی از آدم ها، انگار از بهشت آمده اند... یک جورِ عجیبی خوبند، امن اند،آرام اند،دلنشین اند... کنارشان می توانی خیلی راحت و بدونِ هیچ تکلّفی؛ خودت باشی! من این آدم ها را دوست دارم، آدم هایِ مهربان و اصیلی؛ که حالِ دنیایمان را خوب می کنند...! سلام عصرتون پراز بهترینها