و در این میانه
زینب حکایتی دیگر بود، در آن
بیابانی که قدم از قدم نمیشد برداشت
در آن کربلای آتشناک، زینب به اندازهٔ
تمام عمرش پیاده رفت و حرفی از
عطش نزد. کلامی از تشنگی نگفت.
غریب بود این زن! اگر زنی می خواست
با آن حجاب تمام و کمال که گرمای
مضاعف را دامن میزد، در زیر آن آفتاب
نیزهوار، دمی بنشیند، دوام نمیآورد..
کجایی بود این زن؟ چه صولتی!
چه جبروتی! چه فخری! چه فخامتی!
چه شکوهی ! چه عظمتی !❤️
- سید مهدی شجاعی
#حضرتزینب
@yasahebalzaman1440
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار جدید حاج محمودکریمی در شب میلادحضرت زینب سلام الله علیه
@yasahebalzaman1440
یاران ناب - @eitaa_Ostadaali.mp3
1.69M
⭕️ پست ویژه امروز
وقتی امام زمان (عج) از مکه ظهور میکند...
۳۱۳ نفر مثل برق خودشونو به امام زمان میرسونند‼️
اما چطور⁉️
مگه اونها کار و زندگی نداشتند⁉️
اونجایی که ولی خدا تو رو دعوتت کرد، اگر یک لحظه تأخیر بندازی، ممکنه جا بمونی
👤 استاد_عالی
➖➖➖➖➖➖➖
امـــــامـ زمـــانـــے شو
🏴🏴آتش گرفته این در بنگر ز پا فتادم
بشکسته پهلوی من مهدی برس به دادم🏴🏴🏴
مراسم عزای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
با سخنرانی حاج آقا حسینی
و مداحی حاج محمود خادمی و کربلایی محمدرحیمی و کربلایی حسین شریفی
زمان :24و25آبان ماه از ساعت 19:30
مکان :مسجد امام جعفرصادق علیه السلام محله محمدیه
@yasahebalzaman1440
مداحی آنلاین - نماهنگ چرا هوا زمستونیه - کریمی.mp3
6.66M
🍃چرا هوا زمستونیه
دیوار خونمون خونیه
در خونه پر از هیزومه
مادر کجایی؟
#ایام_فاطمیه🏴
مداح #محمود_کریمی
@yasahebalzaman1440
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازم دلم گرفته هواییتم به والله
ذکر لب گداهات أین بقیة الله
#جمعه_های_دلتنگی💔
#استوری 📲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷
@yasahebalzaman1440
مداحی آنلاین - نماهنگ ممنونم اگر نروی - پویانفر.mp3
4.78M
🍃ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر بروی
از پیش من نرو
#ایام_فاطمیه🏴
مداح #محمد_حسین_پویانفر
@yasahebalzaman1440
گفت و گوی حضرت علی اصغر(ع) و حضرت محسن(ع)
ظهر عاشورا و وانفسای آب
یا امیر المومنین گفتا رباب
گفت اصغر از عطش گشته کباب
گه تلظا می کند گه آب آب1
اشک در چشمان مولا نقش بست
پس گرفت آن غنچه زیبا به دست
شد برون از خیمه بهر قطره آب
دست حائل ساخت بر آن ماهتاب
رفت تا با کافران شد روبرو
تا که گرداند همه بی آبرو
گفت این طفل است سیرابش کنید
جان بی تاب مرا خوابش کنید
ناگهان دستان مولا گرم شد
عالمی زین ماجرا در شرم شد
دید کودک غرق در دریای خون
جان کودک از گلویش شد برون
بود اصغر پر زنان سوی خدا
دید بابا چون رود تا خیمه ها
ناگهان نوری دمید از آسمان
مادری با چادر خاکی عیان
داشت در آغوش طفلی چون گوهر
هرچه گویم من از آنهم نازتر
گفت مادر ای شهید من بیا
من به قربانت امید من بیا
کودک آغوش او چشمش گشود
دل ز مولامان علی اصغر ربود
گفت اصغر کیستی ای خوب رو
از چه رو بگرفته ایی از من تو رو
این کبودی روی دستت رنگ نیست؟
اینکه بر روی تو جای چنگ نیست؟
کیست این کودک تو زهرا نیستی؟
خود بگو تو مام بابا نیستی؟
خنده کردو با سرش اقرار کرد
گفته هایش مو بمو تکرار کرد
بی صدا کودک دهان را باز کرد
با نگاهش این سخن آغاز کرد
گفت اصغر من عمویت محسنم
آنکه با مادر زهستی شد منم
حال بشنو شرح مظلومی ما
تا بدانی حد معصومی ما :
مادرم دخت رسول الله بود
همسرش حیدر ولی الله بود
بعد پیغمبر امام اول است
جز طریقش هر طریقی باطل است
مرد میدان نبرد و جنگ بود
فارق از دنیای رنگارنگ بود
درد و دل میکرد با مادر گهی
میگرفتم من ز دردش آگهی
قصه ام بشنو سراسر سوز را
ماجرای آتش و آنروز را
در صدایی کرد و مادر شد روان
دید از در میکشد آتش زبان
ناگهان با ضربتی بی تاب شد
با لگد او یک طرف پرتاب شد
با لگد گردیدم از مادر جدا
پر زدم با ضربه ایی سوی خدا
خود بگو شرح فراق خویش را
داستان این گلوی ریش را
خنده ایی کرد و دهان را باز کرد
گفتنش را اینچنین آغاز کرد
گفت من طفلم ولی سرباز جنگ
شاهدش این حنجر و جای خدنگ
تشنگی اما توانم برده بود
هم توان از جسم هم جان برده بود
بود سر سنگین و جانم بی رمق
بود از جسمم روان سیل عرق
داشت بابایم علمداری غیور
که سپاه کفر را می کرد دور
مرد میدان بود و سقای حرم
آب می آورد بهر مادرم
دستهایش مملو از احساس بود
نام زیبایش عمو عباس بود
مادرم آمد به بالینم غمین
عرض حالم برد بهر شاه دین
تا شنید عباس شرح تشنگی
دست شست از جان و از این زندگی
سینه اش هر لحظه ایی بی تاب بود
چون حرم غرق عطش بی آب بود
شد عمو عباس راهی سفر
خیمه ها شد بی پناه و بی سپر
از صدای شیون اهل حرم
چشم واکردم ندیدم مادرم
تشنه بودم تشنه بودم تشنه آه
ناگهان آمد به بالینم چو شاه
من طلب کردم ز بابا قطره آب
زهر خندی داد بابایم جواب
پیش خود گفتم علمدارش کجاست
آن عمو عباس آن یارش کجاست
چون سوال خویش پرسیدم به عین
آشک جاری شد ز چشمان حسین
پس کمر بستم که گردم یار او
باز سازم یک گره از کار او
دست بیعت دادم آن ارباب را
من شدم سرباز آن بی تاب را
من در آغوشش علم در دست او
عالمش سر مست و من سر مست او
رفت تا با کافران شد روبرو
تا که گرداند همه بی آبرو
جنگ با اطفال دیگر نیست جنگ
ماند از اسم شما یک نام ننگ
گفت این طفل است سیرابش کنید
جان بی تاب مرا خوابش کنید
خشکی لبهای من باشد گواه
قطره آبی ندادندم سپاه
تیر آمد بزم را شاهانه کرد
آمد و در حنجر من لانه کرد
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین...
#کربلا
#فاطمیه
#شب_جمعه
@yasahebalzaman1440
🖤طوری زدند که مادر و فرزند هر دو به شهادت رسیدند!🥀😭
⚫️قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ :
كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّيْفِ بِأَمْرِهِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِيداً.
حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند :
علّت شهادت حضرت زهرا (صلوات الله علیها) ضربه ای بود که #قنفذ، غلام عمر، به دستور عمر و با آهن نوک غلاف شمشیر، با شدّت بر آن حضرت زد ؛ پس از آن محسن (صلوات الله علیه) را س
#سقط کرد و از این ضربه، به شدّت بیمار شد..💔
📚دلائل الإمامة، ص134
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 170
📚سفينة البحار، ج7، ص: 378
📚عوالم العلوم، ج11-قسم-2-فاطمة، ص: 587
📚رياض الأبرار، ج1، ص: 60
📚بيت الأحزان: ص 160.
📚منهاج البراعة: ج 13 ص 18.
📚ظلامات الزهراء (عليها السلام) في السنة و الآراء: ص 154
📚مأساة الزهراء (عليها السلام): ج 2 ص 134 ح 10.
📚حقوق آل البيت (عليهم السلام): ص 184
📚الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء ج 11 ص 196
@yasahebalzaman1440
هجده بهار، مُنتَهَی الآمال گشته بود
بلبل ز هجر، بیپر و بیبال گشته بود
از نور گوهری که به خلقت بهانه بود
طاغیِ مستِ شبزده بدحال گشته بود
با چشمهای خیس خودش دید کودکی
مادر میان کوچه لگدمال گشته بود
وقتی برای بستن خورشید آمدند
یاس سفید، مضطرالاحوال گشته بود
گل پاسبان در، شرر شر به جان در
پهلو به میخ، منزل الاجلال گشته بود
مغلول کینهها شده آیات «هل أتی»
ابلیس، بهر محسن او، آل گشته بود
از خون طفل، یا ز سر تازیانهها
چشمان خیس فاطمه بیحال گشته بود
@yasahebalzaman1440
دوباره شب شد و ظلمت بر آمد
كنار قبر زهرا حيدر آمد
پس از آني كه طفلان خوابشان برد
فلك تاب از دل بيتا بشان برد
ز خانه تا بقيع شاه يگانه
قدم آهسته بر دارد شبانه
به آوايي كه آيد از دل تنگ
به آوايي كه سوزد سينه سنگ
به آوايي كه پيغمبر بنالد
زمين و آسمان يكسر بنالد
بگويد زير لب در آن دل شب
امان از سينه سوزان زينب
بدين حالش چو طي شد راه صحرا
بيايد در كنار قبر زهرا
نهد صورت به خاك آن شاه ابرار
بگويد اين سخن با چشم خونبار
سلام اي بانوي در خاك خفته
درود زندگي را زود گفته
بخواب آرام اي پهلوي شكسته
علي اندر سر قبرت نشسته
بخواب آرام اي نور دو عينم
كه من تو چون پرستار حسينم
بخواب آرام با رخسار نيلي
به پيغمبر نشان ده جاي سيلي
به خانه چون روم رويت نبينم
بريزم اشك و با زينب نشينم
به مسجد چون روم بينم عدو را
به ياد آرم غم سيلي او را
چه خوبست اي همه آرام جانم
هميشه بر سر قبرت بمانم
@yasahebalzaman1440
مداحی_آنلاین_شبای_جمعه_مهدی_گریون.mp3
5.16M
🍃شبای جمعه مهدی گریون
تو صحن ارباب میشه مهمون
آقا اگه امشبه رو رفتی حرم
برای ما هم دعایی کن
مداح #مسعود_پیرایش
#کربلا
#مهدویت
#امام_زمان
#نوحه
#مداحی
#شب_جمعه
@yasahebalzaman1440
مداحی آنلاین - نماهنگ غریبا وحیدا فریدا - حسین ستوده.mp3
5.35M
🍃غریبا وحیدا فریدا
قبول شد توبه من
شنیدم اسمتو گریه کردم
#شب_جمعه
مداح #حسین_ستوده
@yasahebalzaman1440
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
بعد زهرا، بعد زینب، از همه زنها سری
ای تمام مادران قربان تو نامادری...
#شب_جمعه