💢 چند کلام با رئیس جمهور محترم
جناب آقای روحانی
📄 نامه #پدر یک دانش آموز خطاب به حسن روحانی
🔹 آقای روحانی در مراسم گشایش مدارس سوالی را با این مضمون مطرح ساختند: چکار کنیم تا #شادابی و نشاط و جذابیت محیط های آموزشی، افزایش پیدا نماید ؟
🔸 به گمان من، دیر زمانی است که فرصت پرسشگری رئیس جمهور محترم سپری گشته است و ایجاب می نماید تا ایشان خود را در برابر جامعه مسئول و متعهد دانسته و نسبت به بسیاری مسائل و مشکلات و معضلاتی که یا منشاء ایجاد آنها #دولت بوده است و یا حل آنها، وظیفه ذاتی دولت بوده است پاسخگو باشند.
🔻 با این وجود به عنوان دانش آموز ادوار گذشته و پدر دانش آموز امروز، در خصوص #پرسش_مهر رئیس جمهور محترم ، نکاتی را یادآور می شوم :
🔹 بدون کمترین تردید، مدرسه و دبیرستان و دانشگاه، بخشی جدائی ناپذیر از کلیت جامعه و دانش آموز و دانشجو نیز عضوی از #اجتماع هستند؛ لذا تصور مرز میان مدرسه با سایر بخش های جامعه ، غیر ممکن است.
🔸 از همین رو ، برای ایجاد مدرسه و دانشگاه شاد و پرنشاط و #پویا و پرانگیزه، باید برای ساختن جامعه ای شاد و پرنشاط و پرانگیزه تلاش کرد
🔹 رها کردن جامعه در میان انبوهی از #مشکلات و کمبودها و تلاش برای ایجاد محیط آموزشی شاد و پرنشاط، نتیجه چندانی درپی نخواهد داشت و چه بسا در حد یک #آرزوی خوب اما دست نیافتنی ، باقی بماند.
➕ جناب رئیس جمهور ! دانش آموزی که با کوله باری از غم و اندوه و نگرانی، از خانه راهی مدرسه می شود؛ نمی تواند تمام اضطراب های #خانوادگی را پشت در مدرسه رها سازد و با روحیه متفاوت وارد مدرسه و محیط آموزشی شود.
👈 جناب رئیس جمهور ! دانش آموز و دانشجو نیز انسان هستند و مثل هرانسان دیگر دارای #احساسات و عواطف انسانی، لذا چندان غیر طبیعی نیست اگر رفتار آنها را، تابعی از عواطف و احساسات آنها بدانیم .
➕ دانش آموز نمی تواند، #بیکاری پدر، داد و بیداد بی پایان صاحب خانه، برادر #معتاد، خواهر بدون #خواستگار، بیماری لاعلاج مادر، گلایه های هر روزه معلم از سختی های کار و زندگی و کافی نبودن حقوق و هزار و یک غمو غصه را در ذهن داشته باشد اما با بی غیرتی و بی تفاوتی، نمایش شادی و نشاط را به اجرا گذارد
🔹 جناب آقای رئیس جمهور ! حضرتعالی به افزایش حقوق چند میلیون تومانی معلمان کشور در دوره ۶ ساله مسئولیت خودتان، اشاره فرمودید. این تحول امر مبارکی است و در جای خود، محل #امتنان و قدردانی است.
1⃣ با این اوصاف باید #افزایش حقوق معلمان و سایر کارکنان دولت و دیگران را با سایر عوامل و متغیرهای اقتصادی و شاخص های قابل سنجش ، مورد ارزیابی قرار داد .
2⃣ از افزایش حقوق گفتید اما هرچه منتظر ماندیم؛ #کوچکترین اشاره ای به افزایش چند برابری و چند ده برابری هزینه های زندگی نفرمودید و نفرمودید قیمت گوشت و مرغ و برنج و روغن و پوشاک و پراید و دلار و هزینه های درمان وووو در دوره حضرتعالی و در مقایسه با قبل از سرکار آمدنتان، #چقدر افزایش پیدا کرده است.
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔴 به یا ثارالله بپیوندید👇
✅ @yasarall
🔳 عمر سعد، چگونه عمر سعد شد؟!
▪️ #عبرت_های_عاشورا
بی شک یکی از عبرت آمیزترین، سرگذشتها در کربلا، سرگذشت عمر سعد است.
▪️در واقع عمر سعد فقط یک شخص نیست، نماد و نمایندهی یک جریان و نوعی تفکر است که اگر بر جامعهای حاکم شود، عمر سعدها در آن پرورش مییابند!
او از کودکی هم بازی امام حسین(ع) بوده است و از جایگاهش نزد خدا و رسول(ص) کاملا آگاه است!
اما، یک #آرزوی دیرینه دارد(یک نقطه ضعف)، دست یافتن به حکومت سرزمین ری!
ابن زیاد این را خوب میداند، بنابراین از همین راه وارد میشود:
حکم حکومت ری را آماده میکند، عمر سعد را فرامیخواند و حکم را به او میدهد اما شرط رسیدن به حکومت ری را رفتن به کربلا و رویارویی با فرزند پیامبر خدا(ص) قرار میدهد!
عمر سعد، مات و مبهوت از آرزویی که در یک قدمی دستیابی به آن است و شرطی که سرانجام آن....
یک شب مهلت می طلبد و تمام شب را با خود فکر می کند. هر بار تصمیم میگیرد، که از رویایی با امام حسین(ع) سرباز زند، تصور حکومت بر سرزمین خوش آب و هوا و پر نعمت ری مانع میشود...
(دو گانههایی که بارها درون هر کدام از ما شکل گرفته ، دوگانهی نفس و عقل)
و بالاخره تصمیم خود را میگیرد:
به کربلا میروم و کاری میکنم بین حسین و عبیدالله صلح ایجاد شود، تا نه حسین را کشته باشم و نه حکومت ری را از دست بدهم.
روز سوم محرم، در راس چهار هزار نفر، به کربلا میآید، در حالی که تصورش را هم نمیکند، چند روز دیگر دستش به خون پسر پیامبر آلوده شود....
▪️امام(ع) در این چند روز، بارها با او سخن میگوید، تا بازگردد، اما عمر سعد بهانه میآورد...
در آخر امام به او میگوید: امید دارم که به فضل خدا از گندم عراق نخوری
و او با طعنه می گوید: اگر گندم آن به من نرسید به جوی آن راضی خواهم بود.
و باز میگردد...
▪️تلاش های عمر سعد برای برقراری صلح نتیجه نمی دهد، نه امام، میپذیرد زیر بار ذلت بیعت با یزید برود و نه شمر میگذارد، عبیدالله پیشنهادهای عمر سعد برای صلح را بپذیرد و روز نهم محرم، با آمدن شمر، همه چیز تمام میشود.
شمر که میآید، همه میدانند که دیگر کار کربلا تمام است...
به عمر سعد می گوید، یا نبرد با حسین را آغاز کن و یا فرماندهی را به من بسپار و....
🔳امان از دنیا طلبی...
عمر سعد فرماندهی را از دست نمی دهد و فردای عاشورا، اولین کسی است که به سمت خیمههای حسینی تیر پرتاب میکند...
▪️به همه میگوید ، شاهد باشید که من اولین تیر را در کربلا پرتاب کردم!!!
#مصطفی_محجوب.
┈••✾•🌿🌹🌿•✾••┈
⚫️ به یا ثارالله بپیوندید👇
✅ @yasarall