eitaa logo
مجمع عاشقان بقیع اردکان
4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
32 فایل
مجمع عاشقان بقیع اردکان اردکان ، خیابان مطهری جلسات هفتگی: جمعه شب ها، با سخنرانی سخنرانان توانا و مداحی مداحان اهل بیت از استان وکشور، آموزش مداحی ارتباط با مدیران کانال @Maa1356 @h_ebrahimian
مشاهده در ایتا
دانلود
1sokhan.mp3
9.6M
بخش اول 👤سخنران: 🔶 جشن میلاد امام محمدباقر علیه السلام و شب اول ماه رجب المرجب 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
2sokhan.mp3
9.04M
بخش دوم 👤سخنران: 🔶 جشن میلاد امام محمدباقر علیه السلام و شب اول ماه رجب المرجب 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
3Madh-Hamid.mp3
9.53M
🗣ذاکر: 🔶 جشن میلاد امام محمدباقر علیه السلام و شب اول ماه رجب المرجب 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
4zamine.mp3
6.54M
(امشب از آسمون، بارون داره میاد...) 🗣ذاکر: و 🔶 جشن میلاد امام محمدباقر علیه السلام و شب اول ماه رجب المرجب 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
5shoor.mp3
7.93M
(شاید ازم بپرسن این روزا هنوز دوسش داری؟ چی گرفتی ازین سینه زدن ازین عزاداری؟...) 🗣ذاکر: 🔶 جشن میلاد امام محمدباقر علیه السلام و شب اول ماه رجب المرجب 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
6DeklameHaji.mp3
2.55M
(حی لایموت، تو نجف خدا نشسته روبروت....) 🗣ذاکر: 🔶 جشن میلاد امام محمدباقر علیه السلام و شب اول ماه رجب المرجب 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
7DekalamHaji2.mp3
2.64M
🗣ذاکر: 🔶 جشن میلاد امام محمدباقر علیه السلام و شب اول ماه رجب المرجب 🚩 🆔 @YasegharibArdakan
❣عشق رنگین❣ به خونه رسیدم,مغزم کارنمیکرد,ساره,دکتر,اشکان.... سلام کردم... مامان:سلام دخترم چقد زود اومدی,فک میکردم دیروقت بیای. بی هیچ حرفی رومبل توهال کنارمامان نشستم. مامان:چی شده سمیه جان,توفکری؟؟ اهی کشیدم,برای مامان تمام اتفاقات جشن تولد راتعریف کردم... مامان لبخندی زد وگفت:از دختر عزیز من همین توقع میرفت,فقط خیلی تند رفتی,یه تذکر کوچک به شکیلا میدادی ومجلس را ترک میکردی.. من:نه مامان ,اینا تدارکات بزرگترای شکیلا بود,پس کسی میبایست تو روی اونا وایمیستاد,خندم گرفت وگفتم:وقتی گفتم خوردن مشروب عین خوردن کثافات توالت هست,دلم خنک شد خخخ یکدفعه یادم اومد من اصلا کادو هم ندادم,باخودم گفتم:خوب بهتر,عطربه این خوبی ,قسمتش نبود. به موضوع اشکان ,خیلی فکر کردم واخر سری به این نتیجه رسیدم گروه خونی ما بهم نمیخوره,هرچند ادعا کندکه اعتقاداتش با اقوامش متفاوته ولی بالاخره تو همون محیط بزرگ شده من باهرچی بتونم کناربیام با چیزای خلاف شرع نمیتونم.. هرچه که بیشتر فکر میکردم,بیشتربه این نتیجه میرسیدم که مابه درد هم نمیخوریم. فرداش اشکان بهم زنگ زد. من:الو بفرمایید اشکان:سلام خانم محمودی,صبوری هستم من:صبوری؟؟؟ اشکان:بله اشکان صبوری من:آهان الان به جا اوردم. اشکان:ببخشید مزاحمتون شدم,حقیقتش دیگه بیش ازاین نتونستم طاقت بیارم,اگرمیشه یه جا قراربگذاریم تا ببینمتون. من:نه نیازی ,نمیبینم اشکان:یعنی چه خانمم؟؟ من:اولا چای نخورده,پسرخاله نشید لطفا درثانی من به دوتا پیشنهادتون فک کردم وجوابم منفی است ,اقای محترم. اشکان:شما یک فرصت به من بدهید یه چندوقت مثل دوتا دوست باهم باشیم ,مطمینم نظرتون عوض میشه. من:حرف من همونه که گفتم ,اهل دوست پسرودختری هم که اینروزا ناجورباب شده نیستم,چون من جنس حراجی وبنجل نیستم که چوب حراج به جسم وابروم باخزعبلاتی مثل دوستی بانامحرم بزنم,من مثل یک الماس گرانبها هستم که برای خودم حرمت قایلم. کاملا معلوم بود که عصبانی شده, اشکان:پس منتظر من باش خانم الماس گرانبهاااا,اگه کاری نکردم که به دست وپام بیافتی مرد نیستم.. من:خخخخ همین الانشم مردنیستی ,روباه مکارررر وتلفن را قطع کردم. اما غافل ازاینکه این روباه مثل مار زخمیست وتا نیشش رانزنه ول کن نیست . دارد.... 💦⛈💦⛈💦⛈ نویسنده
❣عشق رنگین❣ امروز دوباره کلاس نقاشی داشتم ,نمیدونم برخورد شکیلا چی میتونه باشه. خیلی سوالا دارم که از ساره بپرسم. بالاخره به کلاس رسیدم,سرجای همیشگیم نشستم,اما هنوز خبری ازساره وشکیلا نبود. بعدازیک ربع ,ساره آمد ,مثل همیشه کنارم نشست وباخنده گفت:به به خانم آشوبگرمون چطوره؟ من:سلام,چرادیرکردی؟ شکیلا کجاست؟ ساره:با اجازتون حالش خوب نبود,نمیتونست بیاد, یه کم عذاب وجدان گرفتم ,اخه حتما به خاطرمن ,جشنش به هم ریخته,دلم سوخت. اهسته گفتم:حتما به خاطراون کارمن.... ساره:نه بابا,تقصیرخودشه,زیادی نوشید ,الانم توحالت نیمه هوشیاره,باباش ازبس عذاب وجدان داره ازکنارتختش تکون نمیخوره اووووف,خیالم راحت شد وبرگشتم به ساره گفتم :حس کلاس راندارم میای بریم یه دور بزنیم؟ ساره:جانا توسخن از دل ما میگویی.. ولی من میخواستم به بهانه ی گردش یه کم با ساره صحبت کنم. شدیم سوارماشین ,روکردم به ساره وگفتم:ساره من دوست ندارم به رفیقم سوظن داشته باشم وچون رک وراستم ,میخوام چندتاسوال ازت بپرسم بشرطی که ناراحت نشی هاا ساره:بپرس بابا,مقدمه چینی نکن.. ببین ساره,گفتی ازشهرستان اومدی دنبال کار,این نشون میده که احتیاج به پول داشتی والانم یک منشی ساده هستی که نهایتش ماهی یک میلیون بگیری ,اما بااین یک میلیون پول اجاره ی اون اپارتمان که خیلی بیشترازحقوقته را ازکجا میاری؟؟ ببین قصد بدی ندارم,یه جورکنجکاویه. من خواهرندارم ساره جان,احساسم به تو مثل خواهر نداشته ام است. بعدشم تو منشی بابای شکیلا هستی ومیدونم اینقدبی اعتقاد نیستی که اجازه بدهی هرکسی دستت رابگیره,من دیدم دکتر دستت راگرفت ودنبال خودش کشوند,آخه برای چی؟؟.... ساره یک نگاه بهم کردو آهی کشید و... ادامه دارد..... 💦⛈💦⛈💦⛈ نویسنده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلااااااام صبحتوووووون به خییییییر😊😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺 حلول ماه پر خیر و برکت رجب و میلاد باسعادت پنجمین ستاره آسمان امامت و ولایت حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) برهمگان مبارک باد ... ‌‌‌‌‌💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوان یمنی خطاب به سران آمریکا و {رژیم جعلی} اسرائیل : مثل این آتش قورتتون میدیم 😂 غزه ،غزه ، غزه...‌ ما داریم می آییم ...😁😂 🔴 https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیریه مجمع عاشقان بقیع اردکان👆👆
چه خبر از خیریه مجمع توو هفته گذشته؟ خدمتتون عرض کنم : توزیع گوشت گرم داشتیم. چند مورد توزیع بخاری نو و دست دوم. توزیع مرغ گرم داشتیم. سیسمونی نوزاد داشتیم. توزیع لوازم بهداشتی داشتیم. جشن تولد برای کودکان تحت پوششمون داشتیم. تهیه یه مورد دستگاه فشار خون داشتیم. توزیع لباس گرم داشتیم. الهی به حق این ماه رجب ، هر کی به خیریه مجمع و خانواده های نیازمندمون کمک میکنه، خدا دنیا و آخرت کمکش کنه. 👇👇👇👇👇